مهین
نم نمِ باران و بوی خاک و درد است در سینه رفیقانمان چون غنچه های شکفته باغ سینه هاشان چاک چاک آماج از گلوله هاست روح پلید استعمار خواب شان را قبضه کرده نم نم باران بوی خاک چه حس غم انگیزی دارد خاک جنگل رفقا سینه هاشان پر از فشنگ؛ رسیده ز دژخیمان سرمایه سینه ها مثل دشتی پر از شقایق شدند و هر فشنگ هر قطره خون دانه و بذری است که جوانه خواهد زد... هوا هوای مهر است و خواب برای بیداری بهمن... منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۶، یکشنبه اول آبان ۱۴۰۱ - ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲ |