یادداشت سیاسی نبردخلق شماره ۴۸۲ اول آبان ۱۴۰۳

 

خلیفه مستبد و کِشاکِشهای کارگزارانش

 

مهدی سامع

 

پیرامون ساختار نظام ولایت فقیه و دوگانگی قدرت حقیقی (ولی فقیه) و قدرت حقوقی (قوه مجریه) بارها و در ابعاد گسترده تحلیل و تفسیر منتشر شده است. قانون اساسی اول جمهوری اسلامی این وضعیت را تعریف می کرد. پس از اصلاح قانون اساسی به فرمان خمینی، قدرت حقیقی به شکلی تعریف شد که چارچوب استبداد مذهبی را محکم تر کرد و از درون آن «ولایت مطلقه» سر برآورد. ولی فقیه دوم همزمان با استفاده از حقوقی که قانون اساسی دوم در اختیارش قرار داده بود، با استفاده از همین حقوق، برای نمونه حُکم حکومتی، اُختاپوسی از نهادهای رسمی و غیر رسمی سامان داد که بی نظیر ترین استبداد را بر جامعه و مردم حاکم کرد. در نقشه مسیری که خامنه ای در نقش خلیفه دوم ترسیم کرده، قدرت حقوقی اندک اندک باید به حاشیه رانده شود. خیز اول ولی فقیه برای کنار گذاشتن مقام ریاست جمهوری از طریق نمایش انتخاب و واگذار کردن تعیین تکلیف این پُست به مجلس بود. طرح این تدبیر با مخالفت جدی در درون هِرَم قدرت روبرو شد. برآمد احمدی نژادی و غیر قابل کنترل شدن او و همزمان تحریمهای گسترده پیرامون پروژه هسته ای، خلیفه مستبد را وادار به «نَرمِش قهرمانانه» ای کرد که خروجی آن «برجام» بود. این نَرمِش، راهبرد خامنه ای را با چالشهای جدی در درون و بیرون ولایت روبرو کرد.

 

قیامهای دی ماه سال نود و شش خورشیدی، به ویژه نیروی محرکه آن، یعنی فرودستان، زنگ خطر را برای خلیفه مستبد به صدا درآورد. پیش از قیامهای هفته آخر آبان سال نود و هشت خورشیدی، خامنه ای در کُنِش تهاجمی، «بیانیه گام دوم انقلاب» به عنوان سند بالادستی را اعلام کرد. خامنه ای تا برآمد ابراهیم رئیسی در مسند ریاست جمهوری، دولت مُستَقَر را نَمَد مالی کرد.

شُعبده موسوم به انتخابات سال هزار و چهارصد و برآمد رئیسی، نقطه اوج تهاجم ولی فقیه به جامعه، مردم و باندهای مزاحم درون هرم قدرت بود. این همان وضعیتی است که خامنه ای از آن به عنوان «قُلِه» یاد می کند.

یک سال و اندی پس از رسیدن ولی فقیه به آستانه این «قُلِه»، با شکوه ترین کُنش توده ای ضَربه کلانی به تاروپود نظام وارد کرد. شروع جُنبش انقلابی در شهریور هزار و چهارصد و یک، با مجموعه ای از قیامها، نقشه مسیر ولی فقیه را از «واقعیت به خرافه» تبدیل کرد.

پس از این رویداد سِتُرگ، جامعه و بخشی از شریکان سابق ولایت، بی سابقه ترین تحریم را پیرامون نمایش موسوم به انتخابِ اشغالگران بهارستان، ضربه کلان دیگری به شاکله ولایت وارد کرد.

نقشه ولی فقیه برای قربانی کردن مردم فلسطین با عملیات حَماس و در ادامه آن جنگ ویرانگر نتانیاهو با حَماس، راه برون رفت از بحران داخلی بود. یک بار دیگر ولایت خامنه ای در عمل، بحران را به «عُمق استراتژیک» اش صادر کرد تا بتواند بحران داخلی و خیزشهای انقلابی را مِهار کند.

 

هنگامی که ولی فقیه در حال برنامه ریزی برای مهار این چالشها بود، «کوه و بالگرد» به هم خوردند و دُردانه خلیفه از «قُلِه به دَرِه» سقوط کرد و خروجی آن برباد رفتن پروژه «خلافت خالص» شده بود و در نتیجه پس از یک سلسله کشاکشهای درونی، خامنه ای به کارگزار «صالح» در مقابل «اصلح» تن داد و پزشکیان با بیست و شش درصد رای، بر اساس آمار حکومتی، با شعار «وفاق» با سُس «عدالت» بر تخت ریاست نشست.

پزشکیان با سرسپردگیِ بدون شکاف از ولی فقیه، مدعی شده که با «وفاق» می تواند بر بحرانها غلبه کند. با گذشت نزدیک به صد روز از صدارت، ساده ترین وعده های او عملی نشده است. تردید نیست که وفاق شامل تعامل با مردم نیست و تنها شامل بُرِشی از هِرَم قدرت می شود.

اما همین وفاق هم بی ریخت تر از آن است که بتوان حتی مارک «خدعه» بر آن زد. در صحنه سیاسی کشور اکنون شاهد چند کارگزار به طور نسبی در قَد و قواره پزشکیان، از جمله «دولت سایه» به سرکردگی جلیلی، از باند «جبهه پایداری»، هستیم. نمونه دیگر برگُماری مخبر در مَنصب «مشاور و دستیار» ولی فقیه از جانب خامنه ای است.

 

روز دوشنبه دوم مهر، خامنه ای در حُکمی خطاب به مخبر نوشت: «با عنایت به خدمات متعهدانه و تأثیرگذار جناب ‌عالی در عرصه ‌های مدیریتی و اقتصادی به ‌ویژه در دولت شهید رئیسی، و سیاست درست و مدبرانهٔ به ‌کارگیری نخبگان و جوانان پرانگیزه و تلاشگر در اجرای طرحهای گوناگون، شما را به ‌عنوان مشاور و دستیار رهبری منصوب می‌ کنم. انتظار می‌رود در امتداد سیاست مزبور، شناسایی نیروهای جوان و همکاری با آنان را با برنامه‌ ریزی منطقی، پی گرفته و در کمک به دستگاههای دولتی و غیره از آن بهره‌برداری نمائید.» (سایت خامنه ای)

تاکید خامنه ای پیرامون «بهره برداری» از «نیروهای جوان» بر اساس اُلگوی «رئیسی» در عمل برای دولت رسمی استخوان لای زخم و برای خلیفه حد و مرز وفاق است. نتیجه عملی این «تدبیر» ولی فقیه گرچه ممکن است کنترل چالشهای درونی را به طور نسبی در دست داشته باشد، اما واقعیتها این شیوه کنترلی را ناکارآمد می کند.

در همین مدت کوتاه از عمر دولت پزشکیان، موردهای بیشمار از کشاکشهای درون قدرت وجود داشته که به دو نمونه ورود می کنم.

 

نمونه اول باتلاق جنگی است که حکومت برای گریز مستقیم از جنگ تلاش می کند. در این رابطه اراجیفی از جانب شماری از آخوندها بیان می شود که بیشتر به طنز شبیه است.

آخوند مصطفی کرمی در گفت و گویی تلویزیونی مدعی «بهره گیری از جِنها برای جاسوسی» شد و گفت: «جاسوسی اسرائیل با کمک اجنه ممکن است.» (فرارو، یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳)

آخوند عاملی هم در ردیف همین اراجیف در مورد رویدادی در یک روز پشت دروازه بیت المقدس می گوید: «حضرت عیسی که در رکاب حضرت مهدی یکی از سرداران حضرت است می ‌فرماید در بیت المقدس را باز کنید در را باز می ‌کنند و می‌بینند پشت در دجال با ۷۰ هزار صهیونیست جمع شده و همه با سلاح کامل مسلح هستند تا چشم دجال به امام مهدی (عج) می ‌افتد ذوب می ‌شود مثل نمک که در آب ذوب شود و پا به فرار می ‌گذارد.» (دیده بان ایران، جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳)

 

اما حرفهای جدی هم پیرامون باتلاق جنگ وجود دارد. روز پنجشنبه ۲۶مهر محمد باقر قالیباف، سرکرده اشغالگران بهارستان طی سخنانی در مشهد گفت: «برای قوی شدن دو تا خط قرمز داریم یکی بحث منازعه هست خدا نگذرد از کسانی که امروز تخم تفرقه را می ‌خواهند بپاشند ما نترسیم نترسیم از چی می ‌ترسیم گیرم تجهیزات و امکانات هم داشته باشد چرا باید بترسیم؟ قدرت دشمنان ما رو نترساند ما را نلرزاند.» (تلویزیون شبکه خراسان)

هشدار «نترسیم» از جانب قالیباف خطاب به کسانی در درون قدرت است که چشم انداز شکست در جنگ را ارزیابی می کنند و به طور متحد «پای کار» نمی آیند.

آخوند محمد مهدی میرباقری، عضو مجلس خبرگان و رئیس «فرهنگستان علوم اسلامی قم» روز دوشنبه ۲۳ مهر در مصاحبه با برنامه تلویزیونی «جریان» در شبکه یک سیمای رژیم از «اجتناب ناپذیر» بودن جنگ با «کافران» که «در آینده افزایش پیدا خواهد کرد» سخن گفت و پیرامون خسرانهای آن تاکید کرد که: «برای رسیدن به مقصد قرب الهی حتی اگر نصف مردم جهان کشته شوند، می ‌ارزد؛ لذا کشته شدن ۴۲ هزار نفر از مردم غزه در قبال آن مقصد بزرگ اهمیت ندارد، البته کشته شدن شکست نیست؛ بلکه احدی الحسنیین است و در هر حال، پیروزی است. به ویژه آنکه کسانی که کشته شوند، نمی ‌میرند؛ بلکه زنده‌اند.»

این سخنان جنجال زیادی در درون حکومت ایجاد کرد و حرفهای این آخوند طرفدار دولت سایه را «خلاف عرف و خلاف اسلام» اعلام کردند. گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم  در بیانیه ای این سخنان را «مخالف صریح آموزه ‌های اسلامی در زمینه صلح، همزیستی انسانی و همبستگی بشری» اعلام کرد.

اما همه مخالفان میرباقری به این نکته که این سخنان ویرایش جدیدی از سخنان خمینی است ورود نمی کنند. خمینی روز سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۶۶ در پیامی با عنوان «برائت از مشرکان و تبیین وظایف مسلمین و مشکلات جهان اسلام» اعلام کرد: «ملت شریف ایران توجه داشته باشید که کاری که شما مردان و زنان انجام داده‌اید آنقدر گرانبها و پرقیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته گردد، نه تنها ضرری نکرده ‌اید، که سود زیستن در کنار اولیاء الله را برده ‌اید و در جهان ابدی شده ‌اید و دنیا بر شما رشک خواهد برد، خوشا به حالتان!» (صحیفه خمینی، جلد ۲۰/ صفحه ۳۲۵)

سخنان خمینی و میرباقری بیش از آن، جنگ طلبانه، ضد انسانی، ویرانگر و ارتجاعی است که طرفداران خمینی بتوانند آن را انکار کنند. اما این سخنان در شرایط کنونی نشان از آن دارد که مخالفت با جنگ طلبی و ماجراجویی خامنه ای مخالفان بیشماری در درون حکومت دارد.

 

نمونه دیگر در چالشهای داخلی، مخالفت دولت سایه علیه پزشکیان پیرامون موقعیت شغلی جواد ظریف است.

آخوند حمید رسایی، طی تذکری در مجلس ارتجاع گفت: «آقای پزشکیان برخلاف نص صریح قانون، آقای ظریف رو که فرزندش تابعیت آمریکا داره معاون خودشون کردند ایشان با تذکراتی که داده شد استعفا داد ولی با فشارهای مجدداً بر گردوندنش. ما از آقای پزشکیان خواستیم که آقا به قانون تن بدهید اما ایشون لایحه رو برای یک نفر یک قید مهمش رو حذف کرد ارجاع داد مجدداً به مجلس؛ 40نماینده الان از کمیسیون امنیت ملی درخواست رسیدگی کردند مهلت ده روزه شنبه تموم می ‌شه یعنی در اولین جلسه بعد از تعطیلات باید گزارش کمیسیون در صحن قرائت بشه و اگر مجلس رای بدهد چون نص صریح قانون نقض شده پرونده به قوه قضاییه میره من از آقای پزشکیان خواهش می‌کنم تا قبل از اون خودشون قانون رو اجرا کنند و نگذارند مجلس چنین تذکری را بدهد.» (ایلنا، چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳)

کامران غضنفری از اشغالگران طرفدار پایداری در بهارستان برای پزشکیان حُکم خلع صادر می کند و می گوید: «در مجلس درباره برکناری ظریف به پزشکیان اخطار می ‌دهیم که اگر هرچه سریع ‌تر این حکم غیرقانونی را لغو نکند به دستگاه قضایی شکایت خواهیم کرد. در این صورت پزشکیان باید در دادگاه جواب دهد که مسلماً هیچ جوابی ندارد و به پنج الی پانزده سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم می ‌شود، اگر چنین اتفاقی بیفتد عملاً آقای پزشکیان از ریاست جمهوری خلع می‌شود.» (انتخاب، سه شنبه ۲۴مهر ۱۴۰۳)

 

این کشاکشها دو سویه همسو دارد. سویه عمومی آن از ماهیت نظام ولایت فقیه ناشی می شود و سویه دوم آن که اولی را تشدید می کند، به شرایط انقلابی موجود به ویژه پس از جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱ بر می گردد.

 

منبع: نبرد خلق شماره ۴۸۲، سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲ اکتبر ۲۰۲۴

http://www.iran-nabard.com/N482/yadasht%20482.htm

 

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول