به یاد ستارگان شبکوب
م. وحیدی (م. صبح)
«سیاهکل»، نامی جاودانه، با روحی بلند و سرفراز؛ الماسی رخشنده و چشم نواز درغبار تاریخ؛ معنای زیستن؛ چگونه زیستن؛ سمبل بالندگی، باروری و حیات و حرکت. حتی اگر قرنها بگذرد، ازدرخشندگی آن کاسته نمی شود. رایحهِ بهاری که امروز درکانونهای قهرمان شورشی تجلی یافته و نوید بخش پیروزی محتوم خلق و مقاومت ایران است.
ترانه ای در باد
درتند باد عصیان و مه مرغان بلند آواز خاطرهِ سکوت را از اندیشهِ خاموش لحظه ها زدودند باوری شکفته در زمانه ای تهی آنجا که رفتار سایه ها درجرز بی پناهی روزمرگی می بافت و گلدسته های رنگین درهر اذان دلتنگی می پراکندند
من که بودم؟! میوه ای کال درسردی فصول و انبوه درختان سر بزیر با شاخه هایی که تصویری ازفروریختن بودند و جاده ها با زخمی پذیرنده از ناقوس یادها مستانه ادراک بهار را با خود حمل می کردند.
کرانه به شکل خود بود. با موسیقی صخره وتوفان ونگاه بهجا ماندهِ سکوت در لابلای طلسم مه
زمزمه ها زمزمه های آفتابی رهتازهای بی شمار آن سوی لبخندهای ویران شده ای بودند که درغبار آلودگی باغ ازشاخه های پاییزی ارغوان می چیدند
|