رویدادهای هنری ماه (خرداد ۴۰۴)

 

 هنر مقاومت

 

بیانیه سینماگران در حمایت از  اعتصاب سراسری رانندگان کامیون

۳۲ سینماگر با انتشار بیانیه ای به حمایت از رانندگان اعتصابی کامیون و مطالبات آنها برخاستند. آنها در این راستا یادآور شدند: «مردم از سیاستها و اقتصاد ناپایدار که زندگی آنها را مختل کرده، به ستوه آمده‌ اند. بعد از اعتراضات و اعتصابهای اقشار مختلف، حالا راننده‌های کامیون و صنعت حمل‌ونقل از این‌همه فقر و نابرابری به تنگ آمده و چاره‌ای نمی‌بینند، جز اعتصابی فراگیر.»

این هنرمندان افزودند: «اعتصاب راننده‌ها هشداری است به این ‌همه ظلم، نابرابری، دزدیها و فقر گسترده‌ای که زندگی معمولی را برای مردم سخت و جان ‌فرسا کرده است.»

سینماگران تاکید کردند: «از مطالبات برحق کامیونداران حمایت می‌ کنیم و پشتیبان آنها هستیم.»

امضاکنندگان بیانیه از این قرارند:

مصطفا آل‌احمد - تورج اصلانی - محسن امیریوسفی - سعید ابراهیمی‌فر - ستاره اسکندری - محسن استادعلی - جعفر پناهی - امین جعفری - مصطفی خرقه‌پوش - شادمهر راستین - محمد رسول‌اف - کتایون ریاحی - علی‌زمانی عصمتی - نادر ساعی‌پور - محمدعلی سجادی - داوود عباسی - ابراهیم عزیزی - پدرام علیزاده - حمید کاویانی - کاوه مظاهری - کاظم مولایی - کیهان ملکی - فرهاد مهران‌فر - میثم مویینی - محمدرضا موینی - مجتبا میرتهماسب - تهمینه میلانی - اسماعیل میهن‌دوست - اسماعیل منصف - مهدی نادری - اشکان نجفی - وحید وکیلی‌فر

 

ادبیات

 

فرمان کتاب سوزی در روسیه پوتین

کتابفروشیهای روسیه نامه‌ای دریافت کرده‌اند که در آن فهرست ۳۷ کتاب از انتشارات‌ «ریپول کلاسیک» و «خانه تاریخ» آمده و خواستار حذف آنها شده است.

تامین کننده این عناوین، شرکت «خانه‌ بازرگانی بی‌ام‌ام»، از کتابفروشیها خواسته «فورا فروش کتابهای این فهرست را متوقف کنند و آنها را بازگردانند، یا این که نسخه‌های باقیمانده را معدوم کنند و مدرک کتبی از معدوم‌سازی ارائه دهند».

خانه‌ بازرگانی بی‌ام‌ام در خواست خود را با جلوگیری از «پیامدهای نامطلوب» و «تردیدهایی مبنی بر مغایرت محتوای کتابها با قوانین روسیه» مدلل کرده است.

در این فهرست نام آثاری از «جفری یوجنیدیس»، برنده‌ جایزه‌ پولیتزر و نویسنده‌ آمریکایی کتابهای «خودکشی باکره‌ها» و «جنس سوم»، کتاب «شوخیهای ژیژک» اثر «اسلاوی ژیژک»، فیلسوف و نظریه‌پرداز اسلونیایی، آثاری از «ویکتور ارافیف»، «ریو موراکامی» و نویسنده روس، «ویکتور ارافیف»، دیده می شود.  این نامه را «آناستازیا نیکیتانووا»، مدیرعامل شرکت بی‌ام‌ام، امضا کرده است.

یکی از کارکنان یک کتابفروشی‌ روسیه گفت: «فهرست را بررسی کردیم. در حال حاضر چنین کتابهایی نداریم. اگر داشتیم، حتما نگاه می‌کردیم که مشکل‌شان چیست. اصلا نمی‌دانم چرا این کتابها را انتخاب کرده‌اند. وقتی آدم می‌ترسد، هر چیزی را بزرگ می‌بیند. این نشانه‌ هراس اخلاقی است که الان بازار را فراگرفته است».

 

خاطرات یک چریک مالزیایی

کتاب «گرسنگی خوشمزه» (Delicious Hunger) اثر «های فان» (Hai Fan)، بیش از آنکه تنها داستان‌سرایی از دوران مبارزه چریکی در مالزی باشد، تصویری شاعرانه، انسانی و گاهی وهم‌آلود از زیستن در دل یک انقلاب فراموش ‌شده است.

این کتاب مجموعه‌ای از داستانهای کوتاه بر اساس تجربه‌های واقعی نویسنده است که بین سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۹، در صفوف حزب کمونیست مالزی (MCP) علیه دولت این کشور می جنگید. این مبارزه در ادامه‌ی تلاشهای ضد استعماری علیه امپراتوری بریتانیا آغاز شد، اما بعد از استقلال مالزی نیز ادامه یافت.

کتاب ما را به اعماق روان و زیست چریکها می‌برد؛ جایی که مرز میان رفاقت و رنج، آرمان و تردید، واقعیت و رویا محو می‌شود. داستانهای کتاب نه فقط به نبرد، که به لحظات روزمره چریکها در جنگل می‌پردازد: صمیمیتها، حسادتها، خاطرات، شوخ‌طبعی و درد.

نویسنده با نگاهی حساس، نقش زنان در مبارزه را نه فقط به‌عنوان سرباز، بلکه انسانهایی با آرزوها و حسرتها ترسیم می‌کند؛ زنانی که ناچارند بین مادر شدن و مبارزه یکی را انتخاب کنند.

برخی نسخه‌های کتاب در مالزی توقیف شده‌اند و نویسندگان و ناشران در بازگشت از کنفرانسها مورد بازجویی قرار می‌گیرند. این نشان می‌دهد که حتی یادآوری گذشته نیز می‌تواند برای نظم سیاسی کنونی خطرناک باشد، زیرا روایتهای رسمی از تاریخ را به چالش می کشد.

در مجموع، «گرسنگی خوشمزه» تلاشی بی‌ادعا ولی عمیق برای ثبت خاطرات فراموش شده، احیای صداهای خاموش شده و رویارویی با رنجها و انتخابهایی‌ست که انسانها، در متن خشونت حاکم و ایده آلهای خود ناگزیر به آنها بوده‌اند.

 

موسیقی

 

موسیقی در انحصار پولدارها

در روزگاری نه‌چندان دور، حضور در یک کنسرت موسیقی برای اقشار مختلف جامعه یک تفریح قابل دسترس محسوب می‌شد؛ فرصتی برای تجربه‌ شنیداری زنده، دیدن هنرمند محبوب از نزدیک و غرق شدن در فضای شورانگیز موسیقی. اما امروز، قیمت بلیت کنسرتها در تهران به‌گونه‌ای صعودی و گاه غیرمنطقی افزایش یافته که این تجربه فرهنگی را به امری لوکس و خاص بدل کرده است.

به‌ نظر می‌رسد کنسرت رفتن در تهران دیگر نه یک تفریح فرهنگی، که نوعی نمایش طبقه اجتماعی‌ست. برای دیدن خواننده محبوبت باید یا حساب بانکی چاق داشته باشید، چرا؟ چون قیمت بلیتها، به خصوص در سالنهایی مثل ایران مال، رویال هال هتل اسپیناس پالاس و برج میلاد، دیگر سر به فلک می‌کشد.

اخیرا سقف قیمت بلیتهای کنسرت به یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار تومان رسیده است و این در حالی بود که در آخرین افزایش قیمت بلیت کنسرت در اسفندماه سال ۱۴۰۳، به یک میلیون و سیصد هزار تومان رسیده بود.

نتیجه این روند، دور شدن تدریجی مردم از رویدادهای هنری و شکل‌گیری یک طبقه‌ فرهنگی جدید است: «مخاطب پولدار». کنسرت موسیقی که باید صدایی در میان مردم باشد، کم‌کم از خیابانها و زندگی روزمره فاصله می‌گیرد و به کالایی تبدیل می‌شود که فقط برخی توان حضور در آن را دارند.

 

جشنواره سونار زیر انتقادها

جشنواره سونار (Sónar) یکی از برجسته‌ترین جشنواره‌های موسیقی الکترونیک، هنر چندرسانه‌ای و فناوری در جهان است که از سال ۱۹۹۴ در بارسلونا، اسپانیا برگزار می‌شود.

این جشنواره به دلیل مسائل مرتبط با جهت‌گیری سیاسی، به‌ویژه در رابطه با سرمایه‌گذاری شرکت مادر آن، Superstruct Entertainment، که در اکتبر ۲۰۲۴ توسط صندوق سرمایه‌گذاری آمریکایی KKR خریداری شد، با انتقادهای فراوانی روبرو بوده است. از جمله سرمایه گذاریهای این صندوق، در شرکتهای مرتبط با شهرکهای غیرقانونی اسراییلی در سرزمینهای اشغالی است.

برگزارکنندگان سونار در پاسخ به انتقادات، بیانیه‌ای در وب‌سایت خود منتشر کردند که در آن «به‌طور قاطع» نسل‌کشی مردم فلسطین را محکوم کرده و اعلام کردند که رابطه آنها با Superstruct صرفاً «اداری» است و آنها به اصول و ارزشهای خود وفادارند. با این حال، این بیانیه برای بسیاری از فعالان و هنرمندان کافی نبود، زیرا سونار به‌طور کامل از KKR یا شرکای تجاری‌اش فاصله نگرفت.

با این حال، حضور هنرمندانی مانند Alizzz و Noia که آشکارا از فلسطین حمایت کردند، نشان می‌دهد که جشنواره همچنان فضایی برای بیان دیدگاه‌های چپ‌گرایانه و پیشرو فراهم می‌کند، حتی اگر مدیریت آن به دلیل ارتباطات تجاری مورد انتقاد باشد.

Alizzz، یکی از هنرمندان حاضر در سونار ۲۰۲۵، در کنسرت خود، پرچم فلسطین را به نمایش گذاشت و پیام «آزادی برای فلسطین، حذف KKR، فرهنگ متعلق به ماست» را روی صفحه نمایش نشان داد. او همچنین فریاد زد: «سونار هم متعلق به ماست».

 

سینما - تئاتر

 

«مخاطبان واقعی خود را از دست داده‌ایم»

محمد رحمانیان، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر، مدتی است که نمایش جدیدی را در ایران روی صحنه نبرده. او نیز مانند بسیاری از همکاران خود از حال و روز تئاتر کشور متاسف است.

وی که دبیری جشنواره تئاتر «صورتخانه» را عهده دار است، می گوید: «در عین محافظه‌کاری از نوع نه سیخ بسوزد، نه کباب، توضیح می‌دهم که نه‌تنها برگزاری جشنواره تئاتر، بلکه اساسا خود تئاتر سالهاست که با ضرورتهای جامعه هیچ نسبتی ندارد.»

او ادامه می دهد: «همه ما وسط یک نمایش ابزورد که به شیوه اسلپ‌ استیک اجرا می‌شود، گرفتاریم. از سر ناچاری تئاتر کار می‌کنیم، چون حرفه ماست. نمایش بر صحنه می‌بریم، در‌حالی‌که خوب می‌دانیم مخاطبان واقعی خود را از دست داده‌ایم و در سبد مایحتاج خانوارها جایی نداریم. خود را سانسور می‌کنیم، تمایلات خود را سانسور می‌کنیم، احساسات خود را مثل عشق و نفرت و ناامیدی و دلتنگی و دلشکستگی سانسور می‌کنیم.»

رحمانیان می گوید: «بعد از همه این سانسورهای فردی، تازه نوبت به سانسورهای دولتی و سر‌و‌کله‌زدن جانکاه با اداره نظارت و ارزشیابی می‌رسد و از این هفت خان هم که بگذریم، نوبت نهادهای غیر‌هنری است که چپ و راست احضارت می‌کنند تا جلوی شیطنت تئاتریها را بگیرند. و ما مجبوریم هر بار توضیح بدهیم واضحاتی را که معنا و مفهومش اظهر من‌الشمس است و در بطن اثر نهفته که هیچ، بسیار هم آشکار است.»

وی توضیح داد: «با این حساب، پرسش ضرورت جشنواره، موضوعیت خود را از دست می‌دهد.  به گمان من ضرورتش به نسلهای جوانی است که یا آمده‌اند یا در راه‌ هستند. نسلی جوان و پویا با توانی مثال‌زدنی و سختکوشی بی‌دریغ. نسلی که بیشتر از ما کتاب می‌خواند، نمایش‌ می‌بیند، فیلمهای روز جهان را دنبال می‌کند، در تئاتر به دنبال رهایی و پرواز هستند.»

 

جان بدر بردن از زندانهای سوریه

مستند «جان بدر بردن از زندانهای سوریه» (Surviving Syria’s Prisons) اثر دلهره آور و عمیقا متفکرانه «سارا عبیدات» و «ساشا جوئل آچیلی» است که دو زندانی سیاسی سابق را به جهنمی می برد که تقریبا یک دهه در آن در اسارت بودند و سپس فراتر می رود و شکنجه گران رژیم اسد را ردیابی می کند

با گسترش اعتراضات بهار عربی در سوریه در سال ۲۰۱۱، شادی هارون و برادرش هادی تظاهراتی را سازماندهی کردند که آرزو داشتند اسد را سرنگون کند. آنها دستگیر و با ادامه فعالیت پس آزادی، دوباره دستگیر می شوند و به «حرستا» برمی گردانند؛ ساختمانی در حومه دمشق که توسط اطلاعات ترسناک نیروی هوایی اداره می شود.

پس از جان سالم بدر بردن از حرستا، این دو برادر به مکانی بدتر منتقل شدند: «صدنایا» (Sednaya)، زندانی که به «کشتارگاه انسانی» معروف است؛ جایی که عفو بین الملل تخمین می زند تا ۱۳۰۰۰ نفر در یک دوره چهار ساله اعدام شده اند.

«جان بدر بردن از زندانهای سوریه» به مستندسازی آنچه قربانیان اسد پشت سر گذاشته اند بسنده نمی کند، بلکه می پرسد چه کسی این عذابها را بر سر آنها آورده است و چگونه می توانستند این کار را انجام دهند؟ برای این منظور، عبیدات و آشیلی چندین افسر رژیم را که در زندانها کار می کردند، ردیابی کردند. آنها از شستشوی مغزی در مدرسه و در طول خدمت سربازی و هشدار در مورد اینکه اگر نافرمانی کنند چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد، گفتند.

یکی از افسران می گوید زندانیان «همه یک توده بودند... همه آنها یکسان بودند». دیگری می گوید دانستن اینکه هر گونه رحم به معنای «محکوم کردن خود به مرگ» است، بر احساس گناه او غلبه می کرد. حسام، افسر سابق زندان در صدنایا، می گوید سه سال است که به آینه نگاه نکرده، زیرا نمی تواند تحمل دیدن خود را داشته باشد.  

فیلم یک دعوت جدی به عدالت همدلی، آگاهی و اقدام است و پیام روشنی دارد: «فراموش نکن. ببین. بشنو. پاسخ بده.» امستند تلاش می کند صدای کسانی باشد که سالها زیر شکنجه، در سکوت و فراموشی زنده ماندند یا جان باختند

 

 گنجینه های ملی

 

ساخت ورزشگاه بر آواره های تمدن جیرفت

در حالی که تپه‌های باستانی «کنارصَندَل» به عنوان یکی از مهم‌ترین محوطه‌های باستانی ایران و گهواره تمدن جیرفت شناخته می‌شود، خبرها از وقوع یک فاجعه تلخ حکایت دارد.

به گزارش منابع محلی، بخشهایی از این تپه‌ها که حاوی آثار ارزشمندی از تمدن باستانی جیرفت است، توسط دهیار این منطقه به منظور ساخت سالن ورزشی، شخم زده شده و تخریب گردیده‌.

تپه‌های کنارصَندَل که قدمت آنها به هزاره سوم پیش از میلاد می‌رسد، شامل دو تپه باستانی به نامهای تپه شرقی و تپه غربی است. این محوطه باستانی، به عنوان یک مرکز شهری مهم در دوران باستان، یافته‌های باستان‌شناختی بی‌نظیری را در خود جای داده است.

قادر شیروانی، مدیر پایگاه میراث ملی جیرفت، می گوید: «این تخریب کاملاً آگاهانه انجام شده است. کنارصندل یک محوطه ناشناخته نیست که کسی نداند چقدر اهمیت دارد، این محوطه شهرت جهانی دارد.»

وی افزود: «ظاهراً برای هیچکس حفاظت از آثار جیرفت دغدغه نیست؛ نه مسئولان محلی و نه مدیران بالادستی.»

 

وزیر میراث فرهنگی: ۴ هزار بنای تاریخی در معرض فرونشست قرار دارد

وزیر میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «۴ هزار بنای تاریخی اعم از مکانهای تاریخی، موزه‌ها، روستای تاریخی و مناطق گردشگری در معرض تهدید فرونشست زمین قرار دارند.»

وی افزود: «فرونشست زمین مانند زلزله خاموش در محوطه‌های تاریخی در حال وقوع است.»

 

 (منابع: جنگ خبر، بی بی سی، ژاکوبن، عصر ایران، روزنامه شرق، ال پائیز، دیده بان ایران، رادیوفردا، گاردین)

  

منبع: نبرد خلق شماره ۴۹۱، یکشنبه ۱ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵

 

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول