پیکرها‌یتان به خاک و جانهای همیشه بیدارتان پیشکش به طبیعت

وریشە مرادی

 

سوزی در سینهٔ این خاک است، زمین فرزندانِ خود را با رنجی گران به آغوش کشید. به هر بهانه‌ای کشته می‌دهیم و شاهدیم این تلخیِ بی‌پایان را. شعلهٔ رقصانِ پیکرها‌تان در میانِ درختانِ شعله‌ور، بر دامانِ کوهستان، خوابِ کودکانِ این سرزمین را آشفته و بُغضِ ما مردمانِ سینه‌سوخته را دوچندان نمود. آتشی که پیکرها‌یتان را بلعید، شعلهٔ خشمی‌ست که زبانه‌های سرکشش، بنیانِ ستم را در خود خاکستر خواهد کرد. نام و یادتان، آوازی شد بر ئاویەر؛ زمزمه‌ای شد در گوشِ جانِ ما که مانده‌ایم و فدایِ جانتان، برای مامِ زمین را نظاره کردیم. پیکرها‌یتان به خاک و جانهای همیشه بیدارتان، پیشکش به طبیعت. جاوید باد یادتان که برای زندگی، برای نجاتِ طبیعت، جان دادید.

از پسِ میله‌های زندان، با دلی آکنده از اندوه و احترام، مراتبِ همدردیِ عمیقِ خود را با خانواده‌های داغدار و سرافرازِ حمید مرادی، چیاکۆ یوسف‌نژاد و خبات امینی اعلام می ‌دارم.

 

وریشە مرادی، زندانی اعدامی بند زنان قرچک

مرداد ۱۴۰۴

 

منبع: نبردخلق شماره ۴۹۳، شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۳ اوت ۲۰۲۵

 

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول