|
یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۹۳ اول شهریور ۱۴۰۴ بحران انقلابی، دَرماندگی خامنه ای، یاوه گویی نتانیاهو مهدی سامع
حُباب شُعبَدهِ مُبتذلِ «ملی گرایی»، «ایران، ایران»، «وحدت ملی»، «انسجام ملت و دولت» و... خیلی زود ترکیده و سیمای زُمخت ولایت خامنه ای برجسته تر از گذشته رونمایی می شود. در کنار سرکوبهای بی دنده و ترمز و اعدامهای بیشمار، چِهرِه «وفاق» پزشکیان هم زیر فشار جامعه لَک و پیس شده و هَرزِه گوییهای دارودسته های درون و پیرامون ولایت به جوکهای روزمره مردم تبدیل شده است. سخنان روز یکشنبه ۱۹مرداد پزشکیان در دیدار با مدیران رسانههای حکومتی گویای چند و چون جامعه و مردم است. او گفته است: « آب رو مشکل داریم برق رو مشکل داریم گاز رو مشکل داریم پول رو مشکل داریم تورم مشکل داریم کجا رو مشکل نداریم؟ ... پشت سد آب نیست، چاهها هم هی روز به روز داره عمیق تر می شه، یکی به من بگه اَگه این آب چاه تموم شد این تهران و کرج و قزوین رو چه جوری میخواهیم آبرسانی بکنیم؟... آخه یکی باید جواب بده یکی باید مشخص، اصلاً من کاری ندارم ، من متوجه نمیشوم، اونی که متوجه میشه بیاید کمک مون بکنه. آب چیزی نیست که من با تانکر بیایم بدهم به تهران و کرج و قزوین و نمیدونم اینها و در بحران جدی و غیرقابل تصوری هستیم... حالا می خواهیم چشم هامون رو ببندیم نبینیم اشکال نداره، نبینید یک واقعیتی است، میگن سومدیریت است خب بگویند من چی کار کنم؟» وبسایت تسنیم وابسته به سپاه تروریستی قدس سخنان پزشکیان را نشانه ای از «ضعف و استیصال» دانست و پس از سخنان وی، حمید رسایی، از اشغالگران چهار درصدی بهارستان، بر اساس «وفاق ملی» آخوندی؛ پزشکیان را «خائن» نامید و نوشت: «می گویند پزشکیان مثل بنی صدر که خائن نیست. می گویم بله ولی به وظایفش جاهل است و توانش به اندازه این جایگاه نیست و سوگمندانه، نتیجه رفتار و تصمیمات جاهل و خائن هم یک چیز است: خسارت!» البته پزشکیان به «آقا» ایرادی نمی گیرد و به شکل بلاهتباری و بدون مشخص کردن مخاطب، پرسشهایی مطرح می کند که بدون تردید در برابر پاسخ صحیح اش تاب نمی آورد. او کارگزاری صادق برای «آقا» و بنابراین مُجری کوتوله ای برای مردم است و اگر غیر از این است، او باید مدتها پیش کُرسی ریاست را رها می کرد. پزشکیان به عنوان مدافع نظام ولایت فقیه و استبداد مذهبی نمی خواهد راه حل را در بیرون نظام جستجو کند. یک روز بعد حسین شریعتمداری، گُماشته خامنهای در کیهان نوشت: «آقای رئیسجمهور این دو قطبی واقعی نیست. برخی از دولتمردان به گونه ای پاسخ می دهند که انگار بین مذاکره و جنگ باید یکی را انتخاب کنیم! مفهوم دیگر این دیدگاه آن است که یا بایستی از طریق مذاکره در مقابل خواسته های آمریکا سر تسلیم فرود آوریم و یا در جریان جنگ به خواسته های آمریکا تن بدهیم!». شیخ مهدی کروبی در دیدار با شورای مرکزی مجمع ایثارگران، خروجی نظام برای جامعه را این گونه بیان می کند: «اصرار حاکمیت بر سیاستهای فاجعه آمیز گذشته اش که می خواست با انرژی هسته ای مردم را به قله ببرد، در حالی که ملت را به کف دره برد، نشان داد تحلیل و درک درستی از وضعیت کشور ندارد.» (سهام نیوز، پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴) پروانه سلحشوری از اشغالگران سابق بهارستان با اشاره به سخنان خامنه ای نوشت: «جمهوری اسلامی با دکترین "امت اسلامی"، نه امتی ساخت، نه ملت ایران را نگه داشت. از ایران ویرانه ماند، از امت اسلامی نفرین و تنفر برایش ماند. "عزت و حکمت" را با "نه جنگ، نه مذاکره" به باد داد، و هم جنگ شد، هم مذاکره، و حالا در حفظ ایران هم درمانده.» (حساب ایکس سلحشوری، ۲۲مرداد ۱۴۰۴) پزشکیان حق دارد که به سخنان این دو کارگزار سابق نظام که راهکارهای «آقا» را «ویرانگر» می دانند، توجه نکند. او بارها گفته و تکرار می کند که مجری و مطیع «اوامر مقام معظم» است. برای همین است که راهکار «وفاق» او در همان دوره شیرخوارگی، مُرد و به خاک سپرده شد.
یک بیانیه و صف آرایی سنگین مقابل آن بیانیه ۲۶ مرداد نیروهای اصلاح طلب حکومتی با عنوان «آشتی ملی؛ فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم» با تهاجم بی دنده و ترمز گماشتگان خامنه ای روبرو شده است. تنظیم کنندگان این بیانیه سه سه بار به نُه بار سوگند خورده که آن چه می گویند و به آن چه عمل می کنند، در چارچوب نظام ولایت فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی است و این بیانیه را برای نجات ولایت خامنه ای -با سُس بی مزه و بی بوی «نجات کشور»- از ابربحرانهای مرگبار تنظیم کرده اند. در این یادداشت کوتاه به شکل و محتوای این بیانیه پرداخته نمی شود. فقط در مورد جمله «این جنگ نشان داد که ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود مصمم و تواناست» این پرسش مطرح می شود که این چه «دفاع از تمامیت ارضی» است که آسمان کشور به طور کامل در اختیار دشمن است؟ آیا این جمله یک «طنز تلخ» نیست؟ در ایرانی که نظام سیاسی اش بر اساس «ولایت فقیه» و «استبداد مذهبی» سامان یافته و در قانون اساسی آن اختیارات بیشمار به نهاد «ولایت فقیه» داده شده، هیچ کارگزاری از نظر قانونی و عملی نمی تواند راهبردها و راهکارهای اصلی نظام را تعیین کند. برای همین است بیانیه ای که در چارچوب نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی تنظیم شده، به پَر عبای «آقا» برخورده و بنابرین مورد یورش کارگزاران ریز و درشت ولایت خامنه ای قرار می گیرد. در حقیقت ارزش این بیانیه به شکل و محتوای آن نیست و آن چه برای خامنه ای گَزَنده است، عمق یافتن بیشتر شکاف و در نتیجه فراهم شدن امکانات بیشتر برای برآمد توده ای است. محمد جواد لاریجانی، از نظریه پردازان حکومت دینی در مورد بیانیه می گوید: «در مورد بیانیه جبهه اصلاحات، یک تصویر من اسم اش را میگذارم تصویر استیصالی همون که برجام از تویش در اومد این تصویر استیصالی در این بیانیه ها کاملاً روشن است یعنی ما داغونیم هیچ راه امیدی نیست تویش مینویسند، در واقع حال خودشون رو دارند بیان میکنند. اون وفاقی که رئیسجمهور محترم فرمودند با کاسبی سیاسی امروز این حضرات کاملاً نمی خوانه شاید این حضرات از این مسائل وفاق عبور کرده باشند یعنی از خود رئیس جمهور هم عبور کرده باشند.» (تلویزیون حکومتی شبکه یک، سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴) همزمان رسانه حکومتی وطن امروز نوشت: «بیانیه جبهه اصلاحات که اخیرا با عنوان فریبنده "آشتی ملی" منتشر شد، به رغم ادعای ارائه نقشه راهی برای اصلاحات ساختاری در ایران، در حقیقت چیزی جز یک تسلیم نامه محض نیست؛ بیانیه ای که نه تنها راهگشا نیست، بلکه با لجاجت و کینه توزی بیمارگونه نسبت به حاکمیت [بخوانید سید علی خامنه ای]، مستقیما امنیت ملی ایران [بخوانید رژیم] را هدف قرار داده است. منتقدان [بخوانید حسین شریعتمداری] به درستی این سند را "ترجمه اظهارات نتانیاهو» و "سند تسلیم" خوانده اند، چرا که پیشنهادهای آن عملاً ایران را خلع سلاح کرده و به دشمنان سیگنال ضعف میفرستد. اما آنچه این «فاجعه» را رسواتر می کند، صدای اعتراض اصلاح طلبان خودی، مانند محمدرضا جلایی پور است که این بیانیه را "سادهانگارانه"، "عقبمانده" و "ملتمسانه" خوانده و نشان داده آشی که جبهه اصلاحات پخته، آنقدر شور است که حتی همفکرانش را نیز به ستوه آورده» است. انتقادات جلایی پور در کادر نزاع دو جناح راست و چپ اصلاح طلب قرار دارد که در ادبیات خودشان «روزنه گشایان» و «تحول طلبان» نامیده می شوند. او از موضع راست و «روزنه گشایان» با بیانیه مزبور برخورد کرده. اما از نقد وطن امروز این گونه فهمیده می شود که گویا بیانیه راست زده و جلایی پور از موضع چپ با آن برخورد کرده است. رسانه حکومتی خراسان در همین روز نوشت: «بیانیه اخیر جبهه اصلاحات را می توان بیش از هر چیز، اعلام رسمی عبور این جریان از دولت مسعود پزشکیان و گفتمان او دانست؛ عبوری که نه تنها سیاسی بلکه ماهوی است و در سالگرد یک سالگی دولت، بیش از آن که حامل پیام تازه ای باشد، بیشتر به منزله خنجری پنهان بر پیکره دولت تلقی میشود.» روزنامه حکومتی فرهیختگان در همین روز نوشت: «بیانیه جبهه اصلاحات از این جهت حائز توجه است که نوعی قطبی سازی را در دستورکار قرار داده به این معنا که هویت خود را در قطبی سازی و نوعی دگرسازی نه با جناح رقیب بلکه با سیاستهای جمهوری اسلامی میداند، گرچه ممکن است در پوشش خیرخواهانه باشد؛ اما اینجا نیتها و نیت خوانیها مهم نیستند.» همزمان رسانه حکومتی هم میهن در مقاله ای نوشت: «بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران با مضمون "آشتی ملی؛ فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم" واکنشهای متفاوتی برانگیخته است. بیشترین نقدها را تندروهای جریان حاکم کردهاند که تقریباً اغلب نقدهای شان بیپایه و شعاری است و فراتر از نقد، فحاشی و اتهام است. اتهاماتی که نیروهای درون خودشان بیش از همه شایسته این اتهامها هستند. البته، نفس صدور چنین بیانیه هایی نیاز امروز جامعه ایران است. سکوت کردن به مراتب بدتر از صدور بیانیههایی است که مورد پسند نباشد و از این دو بدتر توجیه و حمایت از وضع جاری و سیاستهای گذشته است.» خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران در روز جمعه ۳۱مرداد نوشت: «در نماز جمعه شهرهای مختلف کشور، ائمه جمعه به انتشار بیانیه اخیر جبهه اصلاحات واکنش نشان دادند. آنها هشدار دادند که برخی جریانهای داخلی با ارائه فهرست خواسته های آمریکا و اسراییل، در نقش «اشعث های زمانه*» ظاهر می شوند و با صدور بیانیه های ساختارشکن، نه تنها به وحدت ملی آسیب می زنند، بلکه به امنیت و اقتدار کشور خیانت میکنند... آنها هشدار دادند که با تعظیم به روشهای آمریکایی یا صدور بیانیه های مخالف منافع ملی، تنها خشاب دشمن پر میشود و به نمک نشناسی و اهانت به ملت [بخوانید ولی فقیه] منجر خواهد شد.». برای مثال احمد خاتمی در روضه خوانی جمعه گفت: «بعضیها که عددی هم نیستند بیانیه سیاهی سیاه نامه ای دادند ...بخواهند براندازی کنند به حسابشون خواهیم رسید.»
یاوه گویی نتانیاهو طی گذشت کمتر از یک هفته از انتشار این بیانیه شمار کلانی از این گونه نظرات در رسانه های حکومتی پوشش پیدا کرده است. نقطه مرکزی در این گونه نقدها، تفسیرها و تاییدها نگرانی از فروپاشی بنیادهای نظام است. این نگرانی از این جهت است که در جنبشها و قیامهای پیشین، تیرک و راس خیمه نظام به وسیله مردم هدف تهاجم بوده است. این واقعیت تردید ناپذیر موجب آن شده که نتانیاهو برای گرفتن ماهی از آب گِل آلود، مردم ایران را خطاب قرار دهد و البته رضا پهلوی به یاری او شتافته و از این رویداد، خامنه ای بهره بسیار برده است. نتانیاهو در پیامی خطاب به مردم ایران گفته است: «من از شما می خواهم که شجاع و جسور باشید... برای آزادی، برای آینده تان، برای خانواده هایتان خطر کنید ارزشش را دارد به خیابانها بیایید.» (وبسایت نخست وزیر اسراییل، سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴) مردم ایران سالهاست که جسارت را شجاعانه نشان داده و البته می دانند که میان خامنه ای و نتانیاهو تعهدی نانوشته وجود دارد که در موقعیتهای حساس یکدیگر را تقویت کنند. برای نمونه ماجراجویی ولی فقیه در مساله فلسطین موجب تقویت جنگ طلبان اسراییل و در راس آن نتانیاهو شده است. از این گونه موارد بسیار است و به گُمانم ردیف کردن آن مورد نیاز نیست. نگاهی به راهکارهای گوناگون رضا پهلوی در سالهای اخیر و از جمله از شروع جنبش انقلابی ژینا، نشاندهنده آن است که خروجی این راهکارها ایجاد تفرقه در جبهه مردمی و کمک رسانی به ولایت خامنه ای بوده است. پانویس * «اَشْعَث بْن قَیس کِنْدی» از فرماندهان سپاه امام اول شیعیان بود
منبع: نبردخلق شماره ۴۹۳، شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۳ اوت ۲۰۲۵ http://www.iran-nabard.com/N493/yadasht%20493.htm
|