فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۲ آذر

تدبیر خامنه ای برای فرار از پاسُخگویی: غیبگویی با چاشنی تهدید

منصور امان

پس از چند روز سُکوت مُطلق، آخوند علی خامنه ای به شکست سهمگین رژیم اش در سوریه واکُنش نشان داد. او در سُخنانش به این مُناسبت به متُد همیشگی اش وفادار ماند و نه سُخنی از مسوولیت خود بر زبان آورد و نه حتی گوشه ای از خسارتهایی که سیاستهایش به بار آورده را برشمُرد.

در عوض او به شُعار دادن و لفاظی پیرامون پیروزیهای موهوم آینده و «پس گرفتن مناطق تصرُف شده» پرداخت. خامنه ای از نیروهای غیبی و ناشناسی به نام «جوانان غیور سوریه» نام برد که پروژه خیالی او را مُحقق خواهند کرد. او با این خیالبافیهای سینمایی تلاش کرد رویدادهای شگرف رُخ داده در سوریه که به جارو شدن رژیم او و مُتحد استراتژیک اش از این کشور انجامید را یک عقب نشینی تاکتیکی جلوه دهد و وانمود کند که وی و چکمه پوشان فراری اش هنوز صحنه گردان هستند و می توانند رویدادها را تعیین کنند.

او که کارنامه اسف باری در درک و تحلیل شرایط، مُحاسبه واقعی رویدادها و آینده نگری دارد، رخت رمالی و پیشگویی به تن کرده و «اخراج آمریکاییها از منطقه» و «گُسترش مقاومت در تمام منطقه» را از گوی شیشه ایش به نیروهای سرخورده بشارت داد. مُشکل باوراندن این چشم‌بندی در اینجاست که آنها همین رجزخوانیها، با همین آب و تاب را پیشتر از او در باره سوریه، لُبنان و ایران شنیده بودند و اکنون شاهد زنده بی اعتباری آن شده اند.

تصویر رنگارنگی که او برای مُخاطبانش ترسیم کرد، آنچنان فانتزی و بیگانه با واقعیت جاری است که بعید به نظر می رسد بتواند حتی نیروهای وفادار و «ذوب شده» را هم قانع کند. رژیم ولایت فقیه در سوریه فقط «زمین» از دست نداده، بلکه فضای حیاتی آن برای جاه طلبیهایی همچون داشتن «عقبه استراتژیک» و تضمین بقا یا تبدیل به قُدرت منطقه‌ای از بین رفته است.

علی خامنه ای برای رنگ آمیزی شکست خُردکننده در سوریه، به قُوه فانتزی بسیار پرورده تری نیاز دارد چرا که سوریه قطعه کوچکی از تصویر واقعی و درهم شکسته سیاستی است که او به عُنوان طراح، آمر و مسوول اصلی آن، میلیاردها دُلار سرمایه مردُم ایران را به پایش سوزانده است و خون دهها هزار تن از فریب خوردگانی که برای جان دادن به توهُمات وی کُشته شدند را به گردن دارد.

هدف آخوند خامنه ای از بیان این لاطائلات، فرار از پرداختن به واقعیت و رد شدن بُزدلانه از کنار رویدادهای دوران سازی است که همچون آوار بر سر رژیم اش خراب شده و هر آنچه که او بافته را پنبه کرده است. خامنه ای خود به خوبی آگاه است که نقالی بی ربط او نمی تواند نیروها و زیر مجموعه های سرخورده اش را مُتقاعد کند و از آن هم کمتر، جامعه مُعترضی را که در داوری خود نسبت مُخرب، خسارت بار و بیهوده بودن سیاستهای رژیم ولایت فقیه، شاهد دیگری یافته است.

از همین روست که او بی درنگ پس از پایان پرده غیبگویی و ماله کشی، زبان به تهدید مُنتقدان و پُرسشگران پرداخت و هُشدار داد که این کار به معنای «خالی کردن دل مردُم» است، آن را «جُرم» مُعرفی کرده و دستور «برخورد» داد. روشن است که خامنه ای با تهدید و وحشت پراکنی نمی تواند خود و رژیم اش را از زیر ضرب بیرون بکشد یا آثار شکست را محو کند. آنچه که «خالی» شده، زمین زیر پای استبداد دینی است.

 

 

بازگشت به صفحه نخست