|
یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره 263 اول خرداد 1386
«دست دادن با شیطان و رقصیدن با گرگ» با هدف «برد - باخت» مهدی سامع mehdi_samee@yahoo.com
قرار است روز هفتم خرداد امسال بين رژیم ايران و آمريکا مذاکراتی درباره مسائل عراق در بغداد صورت گيرد. در باره این مذاکرات و پیامدهای آن تحلیل و تفسیرهای گوناگونی در رسانه های جمعی جهان و در رسانه های دولتی در داخل ایران انتشار یافته است. آيتالله خامنهاي ولی فقیه نظام روز چهارشنبه 26 اردیبهشت در جمعی که خبرگزاریهای دولتی آنان را «علما، فضلا، اساتيد حوزههاي علميه، ائمه جمعه و جماعات و همچنين طلاب علوم ديني مشهد» معرفی کرده در مورد علت «شور حسینی» عده ای از کارگزاران حکومتی می گوید:«علت خوشحالي برخي محافل داخلي از طرح بحث مذاكره با آمريكا تصور آنها مبني بر فاصله گرفتن از ارزشهاي امام خميني (ره) و انقلاب است........ كساني كه تصور ميكنند جمهوري اسلامي ايران سياست مستحكم، منطقي و صد در صد قابل دفاع خود را در نفي مذاكره و ارتباط با آمريكا، تغيير ميدهد، سخت در اشتباه هستند.» خامنه ای در مقابل موضع دولت آمریکا که گفته اند به غير از موضوع عراق، در مورد مساله ديگري مذاكره نخواهد کرد می گوید:«ما به آنها ميگوييم حتي موضوع عراق هم به شما ربطي ندارد و گفت و گو فقط در مورد وظيفه اشغالگران در قبال امنيت عراق است.» وی در مورد محتوی این مذاکره می گوید:«به دليل اين كه آمريكا به عنوان دولت اشغالگر به وظايف خود در برقراري امنيت در عراق عمل نميكند و دست دولت اين كشور را بسته و براي سرنگوني آن تلاش و از تروريستها نيز حمايت ميكند، وزارت امور خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت و گوي رو در رو با آمريكاييها، مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند.» در همان روزی که خامنه ای خط مشی نظام پیرامون مذاکره با آمریکا را تشریح می کند روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان «تعادل محور باشيد»، گماشته ولی فقیه را «فردی بدون تعادل» نام برده و نوشته است که «ما دوست نداريم رییس جمهورمان طوری سخن بگويد و طوری تصميم بگيرد که به عدم برخورداری از تعادل متهم شود.» این عدم تعادل را پاسدار محسن رضایی با گفتن این که قطار اتمی «هم ترمز دارد، هم دنده عقب» و منوچهر متکی هم با گفتن این که «هر بچه دبستانی می داند که نمی توان هیچ کشوری را از روی نقشه محو کرد» به احمدی نژاد یادآوری می کنند. سیاست جمهوری اسلامی در مورد مذاکره و رابطه با آمریکا با مثال «با دست پیش کشیدن و با پا پس زدن» همخوانی داشته و خامنه ای با مدیریت این خط مشی اهداف خود را پیش می برد. واقعیت این است که نظام حاکم بر ایران در تقابل با بحرانهای لاعلاج داخلی و تنفر و انزجار عمومی از حاکمیت، راهی جز ادامه سیاست صدور بحران و بنیادگرایی ندارد. اگر جمهوری اسلامی به سیاست تعامل و سازگاری با جامعه جهانی تن دهد و اگر از خط مشی ایجاد امپراطوری اسلامی دست بردارد، با توجه به تهدید اصلی داخلی که همانا مردم جان به لب آمده می باشد، در این صورت از فرصتهای خارجی برای ادامه بقا محروم شده است. این نکته ایست که خامنه ای همواره به کارگزاران ولایتش یادآوری می کند. خامنه ای هیچگاه با مذاکره به طور کلی مخالفت نکرده است. مذاکره برای مذاکره و یا مذاکره با نتیجه «برد- باخت» همواره مورد حمایت خامنه ای بوده و از این پس نیز خواهد بود. این مذاکرات برای ولایت خامنه ای بنا به گفته پاسدار حسین شریعتمداری «دست دادن با شیطان و رقصیدن با گرگها» است اما خامنه ای با گفتن این که مذاکره برای «اتمام حجت» است به عمله و اکره خود یادآوری می کند که اگر قرار است امنیت ولایت فقیه از طریق صدور بحران و استفاده حداکثر از فرصت عراق تامین شود او می تواند دست هر شیطانی را از پشت ببندد و گرگ گرسنه ای تا لب چشمه برده و تشنه برگرداند. این حقیقت انکار ناپذیر در مذاکرات چند ساله پیرامون مذاکرات اتمی به اثبات رسیده و در جریان تمامی گفتگوها علنی و مخفی پیرامون بحران عراق هم خود را نشان داده است. نتیجه حمله آمریکا به عراق و اشغال این کشور یک «برد» به حساب ولایت خامنه ای واریز کرده است. جمهوری اسلامی بدون کوچکترین هزینه در اکثریت نقاط عراق تسلط خود را برقرار کرده و در دولت کنونی این کشور نفوذ گسترده ای دارد. خامنه ای برای استفاده از این فرصت هیچ تردیدی به خود را نمی دهد. اما معادله «برد- باخت» در توازن کلی قوا میان نظام حاکم بر ایران و دولت امریکا به عنوان دو اشغالگر در عراق، معادله پایداری نخواهد بود. این نکته ایست که پس از قطعنامه های شورای امنیت در رابطه با سیاست اتمی رژیم و پس از کنفرانس شرم الشیخ برای بخشی از ولایت خامنه ای هشدار دهنده است و همین نکته است که به تضادهای درونی نظام دامن می زند و منوچهر متکی را وادار می کند تا در اردن به گماشته ولی فقیه مارک «بچه دبستانی» بزند. روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله روز دوشنبه 24 اردیبهشت 1386 خود با عنوان «احساس غرور نکردم» با یادآوردی این که فرصت مذاکره دولت آمریکا با جمهوری اسلامی «در کنفرانس شرم الشیخ به هر علت از دست رفت» و با اشاره به این که خانم رایس گزینه نظامی را روی میز دانسته و دیک چینی معاون رییس جمهوری آمریکا در عرشه ناو نظامی آمریکا در خلیج فارس رسما ایران را تهدید کرده می نویسد:«دولت همواره موقع مناسب را از دست می دهد و زمانی دست به کار می شود که تهدیدها به کار افتاده باشد.» این نگرانی را روزنامه جمهوری اسلامی هم در شماره روز پنج شنبه 27 اردیبهشت خود در مورد شور و شعف و بی تابی بخشی از اصولگرایان در مورد رابطه با مصر منعکس کرده و از این که «اصولگرایی بسیار زودتر از اصلاحات به مسلخ» رفته و «تعدادی از نمایندگان اصولگرای مجلس» از پیشنهاد تجدید روابط فوری با مصر استقبال کرده اند اظهار تعجب کرده و می نویسد:«دسته ای از نمایندگان همچنان بی تابانه در انتظار چراغ سبز حسنی مبارک لحظه شماری می کنند. قدرت چه معجزاتی دارد!» سایت بازتاب نیز در مفاله به قلم رسول جعفريان که در روز ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۶ منتشر شد می نویسد:« اگر واقعا هدف آمريکا محاکمه ايران باشد، در آن صورت چه موضعي از جانب ايران اتخاذ خواهد شد؟» نویسنده با اشاره به ولع شماري از مسئولان رژیم براي مذاکره با آمريکا می نویسد:«در صورتي که مسئولان سياست خارجي ما خودباختگي و رأفت نامتعارف را پيشه کنند، راه به بيراهه تبديل شده و ايران همه چيز را در عراق از دست خواهد داد.» نویسنده مقاله سیاست ولایت خامنه ای در مورد عراق را چنین فرمولبندی می کند:«اگر قرار است در عراق صلح و آرامشي پديد آيد، اين بدون شناخت حقوق قطعي مردم عراق و ايران ممكن نخواهد بود. براي هر دو کشور اين مهم است که صدام به عنوان يک عنصر نامطلوب که براي بيش از بيست سال منطقه را به آتش کشيد از ميان رفته است. اين هم مهم است که بازگشت بعثيها، براي همه منطقه خطرناک و غير قابل قبول است. و مهم اين است که اگر قرار بر دمکراسي است، لاجرم مي بايست همين روند با همين دولت ادامه يابد.» جملات بالا فشرده اهداف نظام ولایت فقیه در مورد عراق و هدف مذاکره را بیان می کند. از نگاه حکام ایران صلح و آرامش در عراق از ادامه «همين روند با همين دولت» در عراق ممکن است. اگر آمریکا به این خواست تن دهد در این صورت نتیجه «برد – باخت» را پذیرفته و لاجرم به هژمونی رژیم ایران در عراق تن داده است. و اگر آمریکا به این خواست تن ندهد با کارشکنیهای رژیم ایران، در باطلاق عراق بیشتر فرو می رود و این دو چشم انداز به سود مردم عراق که خواستار استقلال و آزادی هستند نیست. خامنه ای نیز با توجه به همین شرایط است که هشدارهای یخشی از طرفدارانش را نادیده می گیرد. پیچیدگی شرایط کنونی عراق با وجود دو اشغالگر در این کشور این سوال را در مقابل همه قرار می دهد که راه حل چیست؟ راه حل واقعی و عملی به رسمیت شناختن حق مردم ایران برای تغیر رژیم ایران به وسیله خود مردم ایران است. سیاست مماشات با استبداد مذهبی حاکم بر ایران تا کنون نتیجه ای جز گسترش بحران نداشته است. جنگ و دخالت نظامی خارجی اوضاع را در ایران و در کل خاورمیانه فاجعه بارتر می کند. هر دولت و نیروی سیاسی که خواستار کاهش تشنجات در خاورمیانه است باید حق مردم ایران برای تغیر رژیم ایران به وسیله خود ایرانیان و استقرار یک نظام دمکراتیک و عیر دینی در ایران را به رسمیت شناخته و از این حق حمایت کند.
|