تاثیر سیاستهای جنگ طلبانه رژیم بر وضعیت معاشی کارگران و مزدبگیران در ایران
زینت میرهاشمی
فقر بیشتر کارگران و مزدبگیران در ایران، از جمله هزینه های مستقیمی است که رژیم حاکم بر ایران برای صدور تروریسم و بنیادگرایی اسلامی و نیز ایجاد قدرت اسلامی در خاورمیانه خرج می کند. نولید بحران، جنگ طلبی، تولید و بازتولید خشونت در خارج از مرزهای ایران یکی از ابزارهایی است که حکومتگران ولایت فقیه برای امنیت نظام در برابر اعتراضهای مردمی در داخل و جلوگیری از تشکل یابی و پیوستگی انها، استفاده می کند. موضوع اصلی که همانا تضاد جنبش گسترده ای از مردم شامل کارگران، مزدبگیران، زنان، و جوانان با موجودیت این رژیم است همچنان پا برجاست و جنس آن را نمی توان با اقدامات جنگ طلبانه و «دشمن خارجی»، عوض کرد. شکمهای گرسنه انبوهی از مردم را نه اورانیوم غنی شده، نه بمب اتمی و نه موشکهای ساخت جمهوری اسلامی، پر نخواهد کرد. به همین دلیل پایوران رژیم طی این چند ساله نتوانستند موضوع «حفظ نظام» و «امنیت نظام» را که در سیاستهای خارجی رژیم جاری است تبدیل به موضوعی ملی کنند. می توان گفت دشمن اصلی مردم ایران همان جمهوری اسلامی است که همه طرفهای مقابل را به جنگ دعوت می کند.
جهرمی وزیر کار رژیم از «کاهش 11 درصدی دادخواستهای کارگری» خبر داد. (ایسنا 28 آبان 86). این کارگزار رژیم، این «کاهش» در «دادخواستهای» کارگری را نشان از سیاستگذاریهای دولت نهم دانسته و ادعا کرد که: «امسال در 6 ماهه اول آن 23 درصد این کاهش بوده و در مهر و آبان ماه رشد کاهندگی در این مساله بوده است»
زمانی که کارگران با دستان خالی مورد یورش گاردهای انتظامی رژیم قرار می گیرند، دستگیر، زندانی و به شکنجه گرفتار می شوند، زمانی که فریاد برای اولیه ترین حقوق کارگری در گلو خفه می شود، این کارگزار ادعای کاهش دادخواستهای کارگری را می کند. وجود همین شرایط سرکوبگرانه ای که در مورد فعالان کارگری نیشکر هفت تپه، و شرکت واحد و .. اعمال شده است، پوچی این حرف را عیان می کند. کافی است که کارگران و مزدبگیران را در شکل گیری تشکیلات مستقل خود آزاد بگذارند و اعتصاب را آزاد کنند. کسی که برای دادخواهی یه میدان آمد از کار بیکار نشود، ان وقت می بینیم که حامیان سرمایه و زور چگونه دنبال سوراخ موش می دوند.
در شرایطی که تواقق بر سر صدور قطعنامه سوم مورد بحث کشورهای عضو شورای امنیت است، و امکان تحریمهای جدی تری وجود دارد، پایوران رژیم از بی اثر بودن این تحریمها دم می زنند. با وجودی که قیمت هر بشکه نفت به 100 دلار رسیده است، نه تنها هیچ تغییری در وضعیت مردم ایجاد نشده است، بلکه در اثر رشد نقدینگی، رشد تورم، بالا رفتن قیمتها به طور غیر معقول و نیز پایین آمدن قدرت خرید مردم، خرابتر از وضعیتی است که بود. سیل عظیمی از مردم ایران زندگی خود را روز به روز می گذرانند و چشم اندازی برای هزینه های پیش رو ندارند.
روزنامه حکومتی رسالت در شماره 7 آبان آماری از افزایش درآمد دولت از فروش نفت منتشر کرده است. گر چه این آمار همه اسرار نهادهای وابسته به حکومت را برملا نمی کند اما قابل تامل است. بر اساس این آمار، درآمد حاصل از فروش نفت در 6 ماهه اول سال 86، بیش از یک میلیارد و 200 میلیون دلار نسبت به 6 ماهه آخر سال گذشته افزایش داشته است.
این درآمد نفت بر خلاف حرفهای تبلیغاتی و فریبکارانه احمدی نژاد بر سر سفره مردم نمی رود بلکه هزینه حفظ نظام، پر شدن جیب آقازاده ها و رانت خواران حکومتی می شود. این افزایش قیمت نفت تاثیر مستقیم بر رشد نقدینگی در ایران دارد. زیرا این افزایش درآمد نه در ساختارهای تولیدی اقتصاد بلکه در شبکه تجار و سرمایه داران وابسته به حکومت جا به جا می شود. به همین دلیل در اثر رشد سرسام آور نقدینگی تورم رشد صعودی پیدا کرده است. اقتصاد بیماری که هزینه های گزاف آن سبب رشد آسیبها و ناهنجاریهای بی شمار برای مردم ایران می شود.
رئیس بانک مرکزی رژیم اعلام کرد که:«نرخ رشد نقدینگی در تیر و مرداد 1386 به مرز هشدار رسیده است.» (روزنامه اعتماد پنجشنبه 11 آبان) وی «گرانی بیشتر» را ندا داده است.
بر اساس داده های آماری کارگزاران رژیم، رشد نقدینگی نسبت به سال 1358 افزایش 45 در صدی داشته است. با توجه به افزایش درآمد حاصل از فرآورده های نفتی، رشد نقدینگی در سال جاری بیشتر از این آمار خواهد بود و در نتیجه با احتساب صندوق بین المللی پول که نرخ تورم در ایران را برای سال 86 بالای 17 در صد اعلام کرده است، شاهد هر جه فقیر تر شدن مردم و به پایین کشیده شدن سطح زندگی آنان خواهیم بود. احمدی نژاد روز پنجشنبه 10 آبان جهان را بار دیگر تهدید کرد و گفت:«اگر ما چرخشی در اقتصاد خود به وجود آوریم چه اتفاقی در اقتصاد جهان رخ خواهد داد.» این حرفها در حالی از دهان یک پاسدار جنگ طلب بیرون می آید که اقتصاد ایران زیر سیاستهای رژیم ولایت فقیه، بیش از هر روز بیمار و زندگی اکثریت مردم فلج شده است.
ابراهیم رزاقی، استاد دانشگاه تهران، صنعت در ایران را یک کاریکاتور دانسته است.. (خبرگزاری دانشجویی ایسکانپور 8 آبان)
وی در رابطه با واسطه گری و دلالی که زیر چتر رژیم حاکم بازتولید شده است می گوید: «فرهنگ واسطه گری و دلالی و نظام سفته بازی باعث به وجود آمدن دو میلیون به ازای هر 30 نفر یک مغازه دار در کشور شده است این در حالی است که در کشورهای غربی به ازای هر 500 نفر یک مغازه دار وجود دارد.» وی همچنین می گوید: «اختلاف طبقاتی و 10 میلیون امار رسمی زیر خط فقر از جمله آثار منفی اتکا به نفت است که تنها دو درصد در آمد جامعه نسیب این افراد می شود... و در طول بعد از 100 سال استخراج نفت هنوز بدون هیچ گونه ارزش افزوده ای به صورت خام به کشور خارج صادر می شود.» (همان منبع)
حسین بهرامی عضو هیات مدیره کانون شوراهای اسلامی کار ساخته حکومت در گفتگویی با ایسنا 29 آبان گفت: «در سال گذشته به ما دروغ گفته بودند که قصد دادن چند مورد مثل بن و مسکن به کارگران دارند و از سویی دیگر حقوق کارگران را افزایش می دهند..» وی تاکید می کند که این افزایش حقوق و مزایا را نداشتیم.
تعیین دستمزد بر اساس ساخت و پاختهای شورای عالی کار، به سود کارفرماها همه ساله بدون درنظر گرفتن سبد هزینه زندگی کارگران و مزدبگیران و بدون درنظرکرفتن رشد تورم، تعیین می شود. در این تصمیم گیری اعضای وابسته به تشکل دولتی خانه کارگر و تشکلهای دیگر وابسته به حکومت، ابتدای آن هیاهوی زیادی می کنند و اما در پایان به تصمیم شواری عالی کار تن داده و مانع حرکتی فراگیر در رابطه با تعیین نرخ دستمزد می شوند.
معاون روابط کار وزیر رژیم روز 2 آبان از تشکیل «ستاد مزد» برای تعیین حداقل دستمزد در سال آینده داد. (خبرگزاری فارس) تعیین حداقل دستمزد تا زمانی که نمایندگان واقعی کارگری برآمده از تشکلهای مستقل کارگری نباشند وضعیت معاشی کارگران را نازل تر خواهدا کرد.
تشکل حکومتی موسوم به خانه کارگر اعلام تشکیل نخستین «محلس کارگری» را اعلام کرد. این تشکل زرد تشکیل شده از محجوب، سهیلا جلودار زاده و حسن صادقی و عبدالرضا ثروتی است. این گونه تشکلهای زرد در حالی شکل می گیرد که فعالان کارگری به دلیل دفاع از حقوق سندیکایی خود در زندان به سر می برد.
روز 5 شنبه 26 مهر، یکی از فعالان کارگری در نزدیکی منزلش توسط عده ای مورد ضرب و شتم و تیراندازی قرار می گیرد. بر اساس اطلاعیه سندیکای کارگران شرکت واحد، بر اثر این تیراندازی مجید حمیدی به شدت زخمی و بلافاصله توسط مردم به بیمارستانی در شهر سنندج منتقل شد.
روز دوشنبه 30 مهر، کارگران کارخانه قوه پارس در محل این شرکت تجمع اعتراض آمیز بر پا نمودند. کارگران به عدم پرداخت حقوقشان به مدت 16 ماه اعتراض داشتند.
روز 24 آبان، کارگران کارخانه قند بردسیر در محل استانداری کرمان تجمع اعتراضی بر پا نمودند. این کارگران به عدم پرداخت مزدشان به مدت چندین ماه اعتراض داشتند.
دو نفر از کارگران شرکت کننده در سلسله حرکتهای اعتراضی کارگران نیشکر هفت تپه به نامهای قربان علیپور و محمد حیدری مهر، توسط ماموران دستگیر شده اند. بیدادگاه رژیم در شهر شوش برای هر گدام قرار وثیقه 50 میلیون تومانی صادر کرده است.
روز دوشنبه 30 مهر، کارگران کارخانه نساجی شماره 3 طبرستان، در محل فرمانداری شهرستان قائمشهر تجمع اعتراضی بر پا نموده و خواهان رسیدگی به خواستهایشان و دریافت حقوق عقب افتاده خود شدند.
روز دوشنبه28آبان كارگران شرکت تولیدی قوه پارس واقع در قزوين درمقابل اين كارخانه تجمع كردند. این كارگران که به عدم پرداخت حقوق خود اعتراض داشتند.
در پی فشار و دستگیری فعالان کارگری نیشکر هفت تپه، کارگران این واحد در اعتراض به دستگیری روز چهارشنبه 16 آبان دست به اعتصاب زدند.
براساس خبرهای منتشر شده، منصور اسانلو، بینایی یک چشم خود را در زندان از دست داد. در برابر همه فشارهای بین المللی و مدافعان آژادی، رژیم حاضر به رسیدگی به وضعیت منصوراسانلو قبل از این واقعه نشد و محمود صالحی همجنان در زندان به سر می برد. دفاع از خواستهای برحق کارگران و مزدبگیران، آزادی زندانیان سیاسی و تحقق خواستهای دموکراتیک مردم همچنان موضوعی است که تحت شرایط کنونی نباید برجستگی خود را از دست دهد.
حرکت اعتراضی بزرگ در تهران و سایر شهرها
روز سه شنبه 29 آبان، دهها هزار نفر از کارگران علیه قوانین کار رژیم و تغییراتی که قرار است انجام شود، اعتراض به عدم پرداخت حقوق، در تهران در مقابل خانه دولتی کارگر دست به گردهمایی اعتراضی زدند. ماموران مانع این گردهمایی شده و به آنها گفتند فقط در محوطه قبر خمینی اجازه تجمع خواهند داشت. به همین منظور آنها را با اجبار به آن محل بردند. کارگران شعار می دادند. «وزیر بی لیاقت استعفاء استعفاء/ مرگ بر جهرمی / امنیت شغلی حق مسلم ماست/ وزیر بی کفایت اعدام باید گردد/ قرارداد موقت ملغی باید گردد و ...»
همزمان با این گردهمایی بزرگ اعتراضی در تهران، در شهرهای دیگر مانند، قم، کرج، شیراز، مشهد، سمنان، ساری، اراک، ساوه، کاشان، قزوین، یزد و اصفهان در برابر محل خانه کارگر دست به تجمع اعتراضی زدند.