انتخابات، نمایشی رو به خارج و پیامدهای آن
منصور امان
صحنه سازی انتخابات مجلس مُلاها برای اکثریت مردُم ایران و همینطور محافل سیاسی و رسانه ای در خارج از مرزها می تواند ریشخند آمیز به نظر برسد اما چه کارگردانان آن و چه بازیگران اش – از هر قُماش – در این تابلوی رنگ پریده، نقش و نگارهای بسیار جدی و تامل پذیری می بینند. برای آنها بزنگاه تقسیم کُرسیهای این اُرگان قُدرت، زمانی است که با نگاه از دو زاویه بین المللی و داخلی، آرایش خود را به روز کرده و سازگار با آن، به ارسال پیام بپردازند.
پیام نمایش انتخاباتی به طرفهای خارجی
هیچ کس به اندازه آیت الله خامنه ای، ولی فقیه جمهوری اسلامی، بر اهمیت مراسم رای گیری مجلس هشتُم به مثابه مانُور ثبات در برابر "دُشمنان خارجی" تاکید نکرد. او مُدتها پیش از بُردن نمایش به روی صحنه، تماشاچیان اش را با دست نشان می داد و خطاب به باندهای زیر نُفوذ اش، بر ضرورت اجرای دقیق و بی نقص سناریو اصرار می ورزید. تنها چیزی که آقای خامنه ای و گُماشته های نظامی – امنیتی او در میانه بُحران گرداگرد خود بدان نیاز نداشتند، پدیدار شُدن نشانه هایی از لنگ زدن "قطار بی تُرمُز" در اثر اختلافهای داخلی یا مُقاومت بیرونی بود. این نگرانی با توجه به حجم و میزان حساسیت چالشهایی که آنها خود را دُچارش کرده اند و آثار آن به صورت یکپارچه بر سرنوشت "نظام" نمایان می شود، چندان بی مورد نمی توانست باشد.
خیمه زدن رسانه های چاپی و الکترونیکی و نیز دستگاه های روابط عُمومی و تبلیغاتی دولتهای درگیر بر بُحران هسته ای، مانع از تشخیص جایگاه واقعی آن به عُنوان دریچه ی وُرود به پهنه های گُسترده تر بُحران که دایره ای جُغرافیایی از افغانستان تا فلسطین را در بر می گیرد، نمی شود. به این سووتفاهُم نه دستگاه حُکومتی جمهوری اسلامی دُچار است که ثبات خویش را در تولید ابزارهای شانتاژ و باجگیری در داخل و خارج جُستُجو می کُند و نه حریفان آن که با تمام توان نظامی، سیاسی و اقتصادی در پی ایجاد نظم منطقه ای و توازُن ژووپولیتیک در خاورمیانه برآمده اند.
در این کشاکش تعیین کُننده و اجتناب ناپذیر، چگونگی ساختاری و ترکیب سیاسی حکومت که نقش هدایت کُننده و مُدیریت نُقاط مُتعدد اصطحکاک را به عُهده دارد از اهمیت مرکزی برخوردار است. بدون درصد قابل قبولی از استحکام درونی و از سوی دیگر، حرکت بی چون و چرای مُجریان حُکومت در این خط پُر مُناقشه، استراتژی ای که با آقای خامنه ای شروع نمی شود و همزاد جمهوری اسلامی است، طرحی مُتناقض با ابزارهای ناکارا خواهد بود که بدین سبب تنها می تواند پروسه زوال چشم اُمید دوختگان به آن را شتاب بخشد. دولت نظامی – امنیتی محصول این نیاز است و انتخابات مجلس، ادامه ی کار از همان نُقطه ای به شُمار می رود که با نشاندن آقای احمدی نژاد بر مسند ریاست جمهوری تمام شُده بود.
ترکیب نظامی و امنیتی دستگاه بوروکراسی دولتی، جهت گیری و درونمایه دستور کار آن را نیز توضیح می دهد و این مُدلی است که بیش از هر کس دیگر، آیت الله خامنه ای در طرح و جا انداختن آن برای سازگاری مضمون سیاست و شکل آن، سهم دارد. دولت گُمارده شده از جانب او، دیوان سالاری جنگی برای شرایط فوق العاده ای است که پیش بینی می کرد سیاست گُسترش بُحران خارجی (با محورهای هسته ای، عراق، لُبنان، فلسطین) در پی خواهد داشت.
از این رو، مُهم تر از نتایجی که حُکومت در مورد انتخابات مجلس اعلام کرده است، پروسه برگُزاری آن است که می تواند اراده باند ولی فقیه بر ادامه گردش سیاست بر مدار گُذشته و توانایی عملی آن برای این کار را به مُخاطبان خارجی مُنتقل کُند. آقای خامنه ای در این انتخابات، گردش موسمی و مورد توافُق باندها در مورد سُکان داران دیوان سالاری قُدرت را دور زد و پُر سهم ترین شُرکای این دستگاه را بدون روبرو شُدن با هیچ مُقاومت جدی از سوی آنان، به گوشه دور تری در حاشیه "نظام" تبعید کرد. او در این مسیر همه ی ابزارهای رسمی تصفیه و دست چین کردن "خودی" و "غیرخودی" که "نظام" برای پاسداری از موقعیت انحصاری خود ایجاد کرده را به کار گرفت و همزمان، فاکتورهای غیر رسمی اعمال قُدرت در پروسه های سیاسی مانند سپاه پاسداران، دستگاه های امنیتی و باندهای فشار را به گونه آشکار و بی پرده به میدان آورد.
ارزیابی مُشترک از سیاست فشار بین المللی
آنچه که ولی فقیه جمهوری اسلامی را به تبدیل انتخابات مجلس به یک صحنه ی جدال غیر مُستقیم با حریفان خارجی اش تشویق می کرد، ارزیابی مُشترک با آنها در مورد اهداف سیاست فشاری است که از کانال نهادهای بین المللی مانند شورای امنیت و آژانس انرژی اتُمی یا تدابیر جُداگانه آمریکا و اتحادیه اروپایی اعمال می شود.
برای طرفهای خارجی آقای خامنه ای و هم دستان اش که دست کم تا این زمان انتظار داشتند فشارهای اقتصادی و سیاسی بین المللی بر رژیم مُلاها، "میانه روها" در درون حُکومت را به دفاع از منافع مُورد تهدید خود تشویق کرده و به مُخالفت موثر و لمس پذیر با باند حاکم برانگیزد، جولان باند حاکم در میدان بی رقیب انتخابات و دُرُست زمان کوتاهی پس از تصویب قطعنامه سوم شورای امنیت و تشدید تحریمها، یک تحوُل مورد انتظار نبود. آنها اکنون می توانند بحث در باره "موثر بودن تحریمها" را آغاز کُنند اما به نظر می رسد گره گاه اصلی بیشتر از آن که این موضوع به طور کُلی باشد، به سمتگیری و اهداف آن مربوط می شود.
هر گاه جهت گیری اصلی سیاست اعمال فشار، تحریمها و تیز کردن لبه بُحران، برانگیختن "میانه روها"یی از جنس حُجت الاسلامها رفسنجانی، خاتمی و کروبی به جبهه سایی با "تُند روها" بوده باشد، در این صورت به روشنی و بدون چشم مُسلح هم می توان مُشاهده کرد که این تدبیر در رسیدن به نتایج مورد نظر، به کُلی ناکام مانده است. مُستقل از آن که مُدافعان سیاست مزبور دید تفکیک شُده ای در مورد این که "میانه روی" در جمهوری اسلامی از کُجا آغاز می شود و در کُدام نُقطه با ظرفیت اشباع شُده به پایان می رسد ندارند، مُهره های مورد نظر آنان نیز مایل به پُشت نویسی این چک نیستند زیرا منافعی که در صورت ایجاد یک شکاف جدی در حُکومت از کف می دهند، بسیار کلان تر از آنچه است که به دست می آورند.
با وجود امواج گُسترده، آشکار یا جریان یافته در زیر نارضایتی جامعه ی ایران، چشم انداز اینکه آنها بتوانند شکاف ایجاد شُده ناشی از جدال داخلی در بالا را به سادگی و بدون روبرو شُدن با تهدید روبرو شُدن با نیروی آزاد شُده در پایین پُر کُنند، به گونه قانع کُننده ای دور از دسترس به نظر می رسد. این دوراندیشی می تواند به خوبی رفتار به ظاهر خودغرضانه آنها در نمایش رای گیری برای مجلس هشتم را توضیح بدهد؛ جایی که برخلاف قاعده ابتدایی هر انتخاباتی، نامزدهای آنها اجازه شرکت در بازی را نیافتند و حتی خود آنها اعتراف می کردند که تکلیف کُرسیهای مجلس پیشاپیش روشن شُده است. "میانه روها" حاضر شُدند بر صفحه شطرنج آیت الله خامنه ای و باند او نقش سرباز پیاده را بازی کُنند زیرا "هیچکس" بودن زیر خیمه "نظام" را صدها بار بیشتر به "ناکس" بودن در بیرون آن ترجیح می دهند.
فشار برای تغییر سیاست با کُدام چشم انداز؟
این یک راز طبقه بندی شُده دولتی نیست که آمریکا و اروپا و به درجه ضعیف تری چین و روسیه، اعمال تحریمهای محدود مالی – اقتصادی بر جمهوری اسلامی را با هدف تغییر سیاست آن در حوزه های مورد کشمکش دنبال کرده اند. کارکرد و تاثیر این فشارها می تواند یا به صورت مُستقیم در تنگ کردن دایره تحرُک مُلاها و نیز به استهلاک بُردن امکانات و منابع آنان و یا در شکل غیرمُستقیم با برانگیختن فشار در داخل و ایجاد سدهای سیاسی و اجتماعی بر سر راهکارهای بُحران زای آن نمود پیدا کُند. حال اگر بخشی از حُکومت به عُنوان گُذرگاه انتقال فشار و از این راه باز کُننده مسیر تغییر سیاست پنداشته شود، آنگاه غلط از آب درآمدن این فرض، مفهوم دیگری جُز تغییر نگرش به اهدافی که در برابر سیاست فشار بین المللی قرار داده شُده است، نخواهد داشت.
آیت الله خامنه ای با نمایش عضُله ی خود در معرکه انتخاباتی، روی شکل گرفتن این وضعیت شرط بندی کرده است. یعنی، با اثبات داشتن مهار اوضاع در دست و روبرو نبودن دستگاه او با چالش درونی با وُجود تحریم و انزوای سیاسی، گُزینه ی مُعامله به مثابه یک امکان ناگُزیر را روی میز طرفهای خارجی گُذاشته شُده می بیند. در این فرضیه، رابطه مُستقیمی بین ثبات داخلی و به رسمیت شناخته شُدن این فاکتور از سوی طرفهای خارجی و به بیان دیگر کسب تضمین امنیتی وجود دارد که بر اساس آن امکان مُعامله و چانه زنی بر سر مسایل مورد اختلاف فراهم می آید. همانگونه که پیداست انگاره مزبور به تامین اقتدار برون مرزی و سُلطه ی تمام عیار در داخل مشروط شُده است و از این رو در پهنه خارجی حفظ و حتی گُسترش ابزارها و امکانات حُکومت را به گونه عُریان تری در دستور کار قرار می دهد. همزمان، در حوزه درون دستگاه قُدرت، باندهای رقیب زیر چادُر اُکسیژن فرستاده می شوند و تنها به اذن ولی فقیه خواهند توانست به طور نمایشی و برای جور بودن جنس بارگاه وی در قرنطینه های استرلیزه شُده ای مانند "اقلیت مجلس"، نشانه حیات از خود بروز دهند.
با توجُه به این اُفُق، حمل تاکتیک "تغییر سیاست" بر پُشت مُعادله "تُند رو – میانه رو" از سوی آمریکا و اُروپا، میدان تاثیرگُذاری بسا تنگ تری از گُذشته می یابد و از سوی دیگر، دفاع از آن را در برابر مُخالفت شُرکای آزمند مُلاها سخت تر خواهد کرد.
این حقیقت که در برابر مُحاسبات آقای خامنه ای و باند او تنها یک دریچه برخورد گُشوده نمی شود را سرنوشت رژیم پیشین عراق نشان داد. ناکارا ماندن سیاست تحریم بین المللی در وادار کردن حکومت این کشور به عقب نشینی با وُجود ضربات عمیق و ویران کُننده بر اقتصاد عراق و گرفتن تلفات گُسترده انسانی از مردُم آن، در و دروازه را برای واکُنش شدید تر و برخورد نظامی باز کرد. تکرار این وضعیت در ایران با وجود جُنبشهای اعتراضی و دموکراتیک اقشار گوناگون جامعه و اپوزوسیون سازمان یافته اجتناب پذیر است هرگاه طرفهای خارجی رژیم جمهوری اسلامی، این حقیقت را به عُنوان راه پایدار چیرگی بر بُحران و ابزار واقعی فشار بر حاکمان مُستبد و ماجراجوی ایران به رسمیت بشناسند و افسار تدبیرهای خود را از چنگ منافع کوتاه مُدت اقتصادی، امامزاده های قُلابی و راه حلهای ضربتی و مُعجزه آسا برهانند.