جهان در آینه مرور

 

لیلا جدیدی

در این شماره می خوانید:

- ایتالیا، شکست چپ و روی کار آمدن جناح راست نئو فاشیست

- دیدگاه هایی پیرامون علل کمبود مواد غذایی در جهان

 

ایتالیا، شکست چپ و روی کار آمدن جناح راست نئو فاشیست

روز اول ماه مه، نیکولو توماسولی هنگامی که از دادن سیگار به دسته ای از نئو نازیها در مرکز شهر ورونا (ایتالیا) خودداری کرد، تا سرحد مرگ مورد ضرب و شتم و ضربات سنگین چکمه های آنان قرار گرفت. یک هفته بعد او جان سپرد. در همان روز سیلویو برلوسکونی اولین کابینه دولت چهارم خود را به عموم اعلام کرد. در نگاه نخست، شاید به نظر بیاید که این دو حادثه به هم ارتباطی ندارند اما با بازگشت جناح راست و پدیدار شدن جنایتکاران دست راستی و افراطی در سطح جامعه، ارتباط این دو برجسته می شود.

در انتخابات پارلمانی اخیر ایتالیا که در روزهای 13 و 14 آوریل سال جاری برگزار شد، سیلویو برلوسکونی، امپراتور رسانه ای، از راه هم سنگر شدن با میلیونرها و دست نهادن در دست احزاب نئو فاشیستی و نژاد پرست، مقام ریاست دولت را تنها دو سال پس از  دست دادن آن تصاحب کرد. والتر ولترونی، شهردار سابق رم و رهبر حزب چپ گرا، رقیب اصلی او در این انتخابات بود. بدین سان رم که بیش از 60 سال در اختیار جریان چپ گرای ایتالیا اداره می شد، به دست جیانی آلمانو که او نیز از نئو فاشستهای سابقه دار این کشور به شمار می رود افتاد. غم انگیز تر از آن، جیان فرانکو فینی، از نئو فاشیستهای سابق ایتالیا نیز بر مسند ریاست مجلس این کشور تکیه زد.

در انتخابات پارلمانی ایتالیا بیش از 40 میلیون واجد شرایط رای که 3 درصد از دور گذشته کمتر بودند، به پای صندوقهای رای رفتند. همچنین 158 حزب بزرگ و کوچک در انتخابات عمومی، ملی و محلی به رقابت پرداختند. 3 میلیون ایتالیایی ساکن خارج از کشور نیز در این انتخابات شرکت کردند.

انتخابات مزبور نه تنها جایگاه جناح راست در اکثریت را تثبیت کرد بلکه، برای اولین بار ساخت سیاسی را به وجود آورد که شباهت زیادی با سیستم آمریکا دارد. بدین صورت که اکنون دو حزب بورژوازی دست راستی را در بر می گیرد. از مجموع بیش از 20 حزب و تعدادی گروه با نمایندگان پارلمانی، تنها 6 تن به پارلمان راه یافتند.

دو متحد اصلی برلوسکونی که شامل "فورزا ایتالیا" (حزب خود او) و اتحاد ملی (پست فاشیسم) به رهبری فرانکو فینی، لیست مشترکی در انتخابات ارایه کرده و یک حزب بزرگ دست راستی را پایه ریزی کردند. افزوده بر این، اتحاد جدایی طلب شمال و یک جنبش کم اهمیت تر بنام "ام پی آ" (جنبش برای خودمختاری) به حمایت از ائتلاف "مردم برای آزادی" در آمدند. پیش از انتخابات، ولترونی در اتحاد با دمکراتهای چپ، دمکرات مسیحی و چند گروه دیگر حزبی بنام "حزب دمکراتیک" ایجاد کرد. این حزب مدلی از حزب دمکرات آمریکا با یک نوع ساختار و برنامه مشابه می باشد که طرفدار اقتصاد تجاری است.

در کمپین ولترنی، تنها قاضی سابق ضد فساد به نام "آنتونیو دی بیترتو"، 5 درصد رای به دست آورد.

"لوکیو کارا اسکیو"، یک کارشناس مسایل سیاسی ایتالیا در گفتگو با نشریه آلمانی "دی سایت" در این باره می گوید: "پیروزی برلوسکونی حاصل ترس و نگرانی مردم ایتالیا از وضعیت اسفناک املاک و داراییهای شخصی و هراس از اصلاحات اساسی در این کشور بود." وی می افزاید که رویکرد تازه برلوسکونی، کم توجهی به اعمال نفوذ و فشار بر قاضیها و وکلای دولتی خواهد بود. همزمان، تجارت از اولویتهای اصلی او خواهد گشت زیرا برلوسکونی می داند که با توجه به مسایل و مشکلات اقتصادی در جامعه، حکومت کردن سخت تر شده است.

این تصادفی نیست که واشنگتن از اولین کشورهایی بود که انتخاب برلوسکونی را تبریک گفت. رییس جمهور تازه تاکنون به وضوح دنباله روی سیاستهای بوش بوده است. اگر چه احتمالا علاقه مندی آمریکای شمالی به ایتالیا می تواند پس از تغییر قدرت در کاخ سفید متفاوت باشد.

دولت پرودی انتظارات آمریکا را در راستای سیاست آن در افغانستان بر آورده نمی کرد. اگر چه مردم ایتالیا نیز مخالف تقویت عملیات نظامی این کشور در افغانستان هستند.

در زمینه سیاست خارجی، دولت جدید ایتالیا بر مسایلی همچون اتحادیه اروپا، ایران و چین تکیه کرده است. از یک سو برلوسکونی خود را برای نزدیکی به آمریکا و قدرتهای بزرگ اروپایی آماده کرده و قصد دارد مواضع سخت تری را در برابر ایران پیش بگیرد. فرانکو فراتینی، وزیر امورخارجه در کابینه جدید برلوسکنی، در این باره به روزنامه فاینانشیال تایمز می گوید که ایتالیا به اسراییل نزدیک و سخت گیر تر به ایران خواهد شد. با این حال او گفت، در ایجاد دیالوگ بین ایران و آمریکا تلاش می کند و مایل است که ایران از یک "قدرت خطرناک منطقه ای" به مصالحه گر تبدیل شود. او همچنین در زمینه رابطه با چین می گوید که ضمن حمایت از دالی لاما برای خودمختاری تبت، حاضر نیست که "دوستان چینی" خود را به ایجاد اختلاف تحریک کند.

 از همان آغاز، اینکه دولت تازه مصمم است همان رفتار ناهنجار در دوره کمپین برای انتخابات را پیش ببرد، روشن بود. دولت جدید مجموعه ای از دو گونه کاراکتر است؛ از یک سو، دوستان نزدیک برلوسکونی هستند که به صحنه آورده می شوند و از سوی دیگر، سیاستمدارانی که در گذشته به خاطر گفتارهای نژادپرستانه شان ناچار به استعفا شده اند. برلوسکونی به صراحت اعلام کرده است که شخصا همه تصمیمات مهم را می گیرد. او به تقلید از سارکوزی، رییس جمهور فرانسه، از نداشتن فرصت گوش کردن به چیزهایی مثل "اپوزوسیون، قانون و رسانه های پلورالیست" سخن گفت.

شکست چپ

در این انتخابات، ولترونی همکاری با احزاب جناح چپ در دولت ائتلافی پیشین به رهبری رومانو پرودی را رد کرد. این احزاب ناچار گشتند تا ائتلاف دیگری را در جریان انتخابات به نام "رنگین کمان چپ" (سینیسترا آرکوبلانکو) ایجاد کنند. این احزاب شامل حزب احیای کمونیستی، سبزها، کمونیستهای ایتالیایی و چپ دمکرات که منشعب از چپ دمکرات پیشین بودند، می باشند.

"رنگین کمان چپ" بدترین ضربه و شکست را در این انتخابات متحمل شد. رهبران این ائتلاف گمان می بردند که که دستکم 15 درصد از آرا را به دست بیاورند اما تنها 3 درصد رای آوردند که برای ورود به پارلمان کافی نبود.

چپ که پیش از این 40 درصد پارلمان را در دست داشت حتی نتوانست یک کرسی به دست آورد. روزنامه "ریپابلیکا" این شکست را "زمین لرزه ای واقعی" خواند

بررسی و درک شکست "چپ" از اهمیت ویژه ای در این انتخابات برخوردار است. حزب احیای کمونیستی از زمان گسست از حزب کمونیست یعنی 17 سال پیش، اقدام به جذب گروه های خرده بورژوای "چپ" در مسیر خود را کرد. آنها از طرفداران خود خواستند تا از دولت به اصطلاح مترقی بورژوازی حمایت کنند. این حزب توانست به دفعات موقعیت حداکثری خود را در پارلمان این کشور تامین کند تا اینکه در سال 2006 با قرار گرفتن در بخشی از ائتلاف با پرودی، وارد قدرت شد. حزب احیا موقعیت خود را با سیاستهای فرصت طلبانه و با این ادعا که لازم است بین بد و بدتر، بد را انتخاب کرد و از جناح راست دوری جست، به جلو راند. اما نتیجه این نوع سیاست یک فاجعه بود. حزب احیا و متحدانش به طور عملی طبقه کارگر را از عمل مستقل سیاسی دور کرده و در مقابل در مسیر انتخابات، پوششی چپ برای کمپین ولترونی ایجاد کرد.

بر همین پایه بود که رنگین کمان چپ نتوانست حمایتی جدی در این انتخابات به دست اورد. این امر نشان از واقعیت تلخی است. برای دو سال دولت پرودی تصور می کرد با حمایت چپ رفرمیست می تواند مشکلات عمیق اقتصادی و بحرانهای اجتماعی را حل کند. اما اوضاع اقتصادی در ایتالیا بدتر شد. اقتصاد این کشور رشدی نداشت و سهام آن در تجارت جهانی تنزل یافت. اوضاع اقتصادی آنچنان رو به وخامت رفت که بسیاری از مردم حتی دیگر نمی توانند مخارج خوراک یک روز خود را تامین کنند. نسل جوان توانایی تشکیل یک زندگی مستقل را از دست داد.

رشد تورم و رکود مزدها از اهمیتی مرکزی و حیاتی برخوردار شد که مهر خود را به شکل ناهنجاری به این انتخابات زد. مورد بعدی و پر اهمیت دیگر، مربوط به زباله های متعفنی می شوند که خیابانهای ناپل را برای هفته ها پر کرده بود که سرانجام به تظاهرات گسترده ای کشیده شد. این وضع به نمادی از رفتار طبقه حاکمه بی لیاقت که تنها به فکر منافع شخصی خود است، تبدیل شد. برلوسکونی در کمپین انتخاباتی خود توانست از این نابسامانیها بهره گیری کند. این در حالیست که ریشه مشکل زباله ها به دوران نخست وزیری خود او برمی گردد.

یکی از مهمترین دلایل کاهش 3 درصدی تعداد رای دهندگان، عدم شرکت طرفداران چپ بود که دیگر نا امید شده بودند. باقی نیز اینگونه محاسبه می کردند که بهتر است به برلوسکونی رای بدهند تا به چپ از هم گسیخته ی پشت سر پرودی.

از هم اکنون بسیاری از صاحبنظران معتقدند که دولت جدید ناپایدار خواهد بود. تضاد عمیق شرایط آشفته اجتماعی کنونی با برنامه های دست راستی دولت سبب این ناپایداری خواهد بود. حتی صاحبنظران دست راستی هم این واقعیت را پذیرفته اند. از سوی دیگر، نشانه های اوج گیری تضادهای اجتماعی به دلیل پیشنهادی که برلوسکونی به ولترونی در همان شب انتخابات داد نیز آشکار شد. او گفت: "ما آماده انجام اصلاحات با همکاری مخالفانمان هستیم."

شکست حقارت آمیز چپ در ایتالیا بار دیگر یادآوری می کند که چنانچه نیروهای چپ فرصت طلبانه از طبقه کارگر و زحمتکش دوری جویند، دیر یا زود زیر چکمه های سرمایه داری و فاشیسم قرار گرفته و اعتبار خود را بین زحمتکشان کشور خود از دست می دهند. نیروهای چپ در هر ائتلافی پیش از هر چه باید منافع طبقه ای را که از آن حمایت می کنند در نظر گرفته و برای پیشبرد اش بکوشند.

 

دیدگاه هایی پیرامون علل کمبود مواد غذایی در جهان

بنا به گزارشی تازه از جانب بانک جهانی، در حال حاضر تورم و افزایش قیمت مواد غذایی به گونه ای درآمده است که 33 کشور در جهان را در معرض فروپاشی سیاسی و تضادهای درونی قرار داده است.

در گزارشی دیگر که شامل 2500 صفحه می باشد و از سوی سازمانی به نام "محاسبه علوم کشاورزی و تکنولوژی برای توسعه بین المللی" منتشر شده، آمده است که در حقیقت مواد غذایی لازم به میزانی که نیاز انسانها را بر طرف کند، موجود است. با این حال عدم دسترسی به مواد غذایی سبب گرسنه ماندن نزدیک به 800 میلیون نفر در جهان شده است. در این گزارش آمده است، "افزایش جمعیت و بالا رفتن تقاضا برای مواد غذایی به ویژه گوشت و شیر" بحرانزا گشته است.

گزارش مزبور نابرابری در تقسیم مواد مورد نیاز غذایی و اختلال در کنترل منابع طبیعی از سوی حکومتها و روشهای ناعادلانه آنان را به سختی به چالش کشیده است و هشدار می دهد، از سوی دیگر تغییرات آب و هوا، زیست محیطی و ازدیاد جمعیت جهان که تخمین زده می شود از شش و هفت دهم میلیارد به نه و دو دهم میلیارد خواهد رسید، اوضاع را به سمت وخامت بیشتری سوق خواهد داد. روشن است که زیان سهل انگاریها و عدم برنامه های دقیق و کارا بیش از همه متوجه مردم تهیدست خواهد بود.

آیت الله خامنه ای در یکی از حرافیهای فریبکارانه اش ادعا می کند که "گرانی مواد غذایی فقط مربوط به ما نیست، بقیه کشورها هم از آن رنج می برند." اما تمامی گزارشها و سفارشات متخصصین رشد و تقویت کشاورزی صحیح، تولید مواد غذایی ارزان، مغذی و سالم ودر عین حال با قیمت کم به طوری که مردم بتوانند از عهده خرید آن بر آیند را توصیه کرده است. در کشورهایی همچون ایران که به دلیل فروش نفت دستکم به لحاظ منابع مالی تامین است، افکندن پدیده گرسنگی جامعه به دوش افزایش قیمتهای جهانی، فریبی بیش نیست. ادامه روند موجود در جهان و در کشور ایران که منافع عده ای بر منافع اکثریت مردم آن ترجیح داده می شود، هر روز شکاف بین دارا و ندار را عمیق تر می کند تا جایی که مردم در این کشورها امنیت دسترسی به تغذیه مناسب را از دست می دهند و مناطق مسکونی آنان غیر قابل سکونت می شود.

بنا به گزارش صندوق بین المللی پول، نرخ جهانی تورم در سال جاری میلادی با وجود این افزایش قیمتها حداکثر به 5 درصد خواهد رسید. با این حال در مقایسه با قیمتها در ایران، رشد قیمت مواد غذایی در جهان به میزانی نیست که بتواند این افزایش سرسام آور را توجیه کند. برای مثال قیمت برنج با رشد 80 درصدی، به کیلویی 5 هزار تومان رسیده است یا آنکه پرتقال به کیلویی 800 تومان افزایش یافته است.

400 نفر از دانشمندان در سراسر جهان طی یک تلاش چهار ساله در گزارشی که پیشتر یاد شد متذکر شده اند که تولید نادرست مواد غذایی و یا تبدیل مواد غذایی به کالای تجاری، نابرابریهای شدیدی در توزیع و سود بری داشته و همزمان، اثرات مخرب اکولوژیکی در پی داشته است که محیط زیست را نیز به خطر انداخته است.

علم و تکنولوژی در جریان پیشرفت خود باید نه تنها در خدمت کشت و تولید مواد غذایی باشد بلکه، راههای محافظت از زمین کشت، آب و جنگلها را نیز کشف کنند؛ همه ی عواملی که تحت حکومت جمهوری اسلامی و حکومتهای سود جو و بی توجه، به نابودی کشیده شده است.

از سوی دیگر، دانشمندان معتقدند که به کارگیری محصولات کشاورزی برای تولید سوخت ایده کاملا خوبی نبوده است و قیمت مواد غذایی را افزایش داده است. مهمترین آن اُفت کشاورزی سطح پایین تر بوده که به تدریج نابود می شود. اما مدافعان محیط زیست نظر کاملا انتقادی و مخالف در این مورد دارند. آنها معتقدند که عامل اصلی این شرایط، به کار نگرفتن روشهای صحیح در کشاورزی صنعتی است. کشاورزی خرد و متدهای اکونالوژیک می تواند بحران کمبود مواد غذایی را تخفیف داده و دستکم نیازهای منطقه ای را بر آورده کند. در واقع، کشاورزی خرد و حفظ محیط زیست بازنده تجارت آزاد شده است. این که کشورهای در حال توسعه محصولات ارزان قیمتی را که شامل سوبسیدها شده اند خریداری می کنند، از مهمترین ضررهایی است که به کشاورزی زده می شود.

بنابراین، یکی از اقدامهای مهم و اساسی، حمایت و تقویت کشاورزی که وابستگی کمتری به سوخت فسیلی دارد و منابع منطقه ای را مورد استفاده قرار می دهد، است. همچنین پروسه های طبیعی از جمله چرخش نوع محصول کشت و به کارگیری کودهای طبیعی باید مورد حمایت و در دستور کار دولتها قرار گیرد.

به تازگی 60 کشور جهان در حمایت از بانک جهانی و سازمان ملل متحد اعلام کردند که برای تغییرات بنیادی در امر کشاورزی در سطح جهان تلاش خواهند کرد تا در حل مشکلات کمبود مواد غذایی، بالا رفتن قیمتها و معضلهای روز افزون زیست محیطی کمک کنند. قابل توجه است که ایالات متحده آمریکا، انگلیس و کانادا از تعهد بدین امر خودداری کرده اند.