گفتگوی "رادیو پیشگام" با یک روزنامه نگار و از کوشندگان کارگری در ایران

 

(برگرفته شده از ویژه برنامه "رادیو پیشگام" به مناسبت روز جهانی کارگر اول مه 2008

این گفتگو از گفتاری به نوشتاری ویرایش شده است)

شنوندگان عزیز، در اینجا گفتگویی داریم با یک روزنامه نگار و فعال کارگری در ایران در باره شرایط عمومی کارگران کشور و موقعیت جنبش کارگری...

با تشکر از شما که دعوت ما را به این مصاحبه پذیرفتید. اولین سوالم در باره جنبش کارگری در سال گذشته است. شما این جنبش را چگونه می بینید؟

 

ج :  با درود به همه شنوندگان، پیشاپیش اول ماه مه، جشن کارگران را به همه کسانی که به این گفتگو گوش می کنند، تبریک عرض می کنم.

در مورد وضعیت کارگران در سال گذشته در ایران، به طور مشخص با توجه به مسایلی که پیش آمده از تحریم گرفته تا پیاده شدن اصل 44 قانون اساسی، مشکلات دولت و همه مسایلی که داریم، ما شاهد یک بیکاری فزاینده در ایران هستیم. مشکلات اصلی کارگران یعنی، بیکاری، تعطیلی کارخانجات و عدم امنیت شغلی همچنان ادامه داشته است.  خبرهایی رسمی که منتشر شده حاکی از این است که شمار 50 هزار کارگر شاغل در عسلویه، در انتهای سال گذشته به 27 هزار نفر کاهش پیدا کرده. سرمایه گذاریها در بسیاری از زمینه ها با کاهش مواجه شده، طرحهای عمرانی بسیاری امکان پیشرفت ندارد. باز هم طبق آمار رسمی منتشر شده – می دانیم که همواره آمار رسمی پایین تر از ارقام واقعی است - در استان چهارمحال بختیاری 20 درصد نیروی کار بیکار است.

از چالشهای دیگری که کارگران در سال گذشته با آن روبرو بودند، مساله بیمه های اجتماعی کارگران ساختمانی بود. لایحه بیمه های اجتماعی 5/2 میلیون کارگر ساختمانی که امید می رفت در مجلس به تصویب برسد، پس از مدتها صحبت در باره آن،  از طرف دولت پس گرفته شد. در نتیجه الان در حدود 10 میلیون نفر، کارگران ساختمانی و خانواده هایشان، از بیمه های اجتماعی محروم هستند. برای یک چنین تعداد عظیمی از خانواده های کارگری که پایین ترین قشر کارگری هستند، 3 یا 4 یا حداکثر 6 ماه بیشتر در سال کار ندارند و باید بقیه سال را با کارهای دم دستی یا کارهایی که درآمد چندانی ندارد یا در دهات سپری کنند، این بسیار خبر ناگواری بود که دولت لایحه خود را پس گرفت.

علاوه بر اینها ما شاهد این هستیم که حداقل حقوق به هیچ عنوان افزایش نیافته که بتوانیم بگوییم یک قدری مشکلات حل بشود. در حالی که تورم رسمی بیش از 20 و 24 درصد اعلام می شود و تورم غیر رسمی که ما برآورد کرده ایم بالای این رقم است، افزایش حقوق کارگران کمتر از 20 درصد است.

من در اینجا تفاوت قیمتهای 10 قلم از کالاها در فروردین 86 و فروردین 87 را که خودمان طبق یک جدول برآوردی خارج از نهادهای رسمی تنظیم کرده ایم، برای شما می خوانم:       

- اجاره یک آپارتمان 100 متری در فروردین 86 حداکثر 6 میلیون ریال یعنی، ششصد هزار تومان بوده و در فروردین 87، 850 هزار تومان یعنی، چیزی در حدود 42 درصد افزایش.

- قیمت مرغ در فروردین 86، کیلویی 1400 تومان بود و در فروردین 87، 280 هزار تومان یعنی، 100 درصد افزایش.

- قیمت یک شانه تخم مرغ در فروردین 86، 1400 تومان و در فروردین 87، 3200 تومان یعنی، 120 درصد افزایش.

- گوشت کیلویی 6500 تومان در فروردین 86 و امسال 9 هزار تومان یعنی، حدود 40 درصد افزایش.  

- یک کیلو برنج ایرانی 1400 تومان و در فروردین 87، 2400 تومان یعنی، حدود 80 درصد افزایش قیمت.

- مغز بادام زمینی در فروردین 86 کیلویی 1400 تومان و در فروردین 87، 3000 تومان یعنی، حدود 120 درصد افزایش

- مغز گردو کیلویی 7 هزار تومان و در سال بعد، 11 هزار تومان یعنی، حدود 50 درصد افزایش

- روغن مایع لیتری 800 تومان و در فروردین 87، 1600 تومان، تغییر قیمت 100 درصد

- سیب زمینی از کیلویی 250 تومان به 450 تومان در فروردین 87 رسیده، چیزی در حدود 90 درصد افزایش

در مجموع اگر حساب کنیم و اگر معدل هم بگیریم، تورم بالای 50 درصد است. با این وضعیت، حقوق کارگر فقط 20 درصد افزایش پیدا می کند. علاوه بر این، طبق برآورد اقتصاد دانها حداقل درآمد برای اینکه بتواند خط فقر یک خانواده کارگری 6،3 یا 6 نفره را بشکند، باید 600 هزار تومان در تهران و شهرهای بزرگ باشد که به هیچ وجه چنین درآمدی را کارگران ندارند.

مجموع قضایا فقیر تر شدن و پایین تر رفتن اقشار کارگری است که به هیچ عنوان به نظر نمی رسد با هیچ منطقی این مسایل جور دربیاید. قطعا با ادامه این وضع چالشهای اجتماعی شدیدتری خواهیم داشت. ما در سال گذشته شاهد این بودیم که کارگران زیادی در کارخانجات مختلف بارها اعتصاب کردند، بارها تجمع و تحصن کردند، کارخانه را اشغال کردند، کارگران خودشان را کشتند، آتش زدند و مسایل بسیار زیادی از این قبیل داشتیم. با همه این حرفها امسال به نظر می رسد با این وضع، مشکلات بیشتر باشد. امیدواریم که یک راه حلی برای این مسایل پیدا بشود.    

 

س: بله مشکرم. ممکن است توضیح دهید که مهمترین خواستهای کارگران چه بوده و هست؟

 

ج: خواسته های کارگران خیلی روشن است. ببینید، مثلا از جمله مسایل مهمی که ما در سال گذشته داشتیم، مساله کارگران هفت تپه بود. این کارگران که چیزی نزدیک به 8 هزار نفر بودند، بر اثر تعدیل ساختاری و اجرای اصل 44 قانون اساسی برای خصوصی سازی و امثالهم، اکنون به نصف تقلیل پیدا کرده اند. نیمی از این کارگران از کار اخراج، بازخرید یا به هر حال بازنشسته شده اند. آن نیم دیگر هم به هیچ عنوان ماه هاست که نتوانسته اند حقوق بگیرند و زندگی مناسبی ندارند. آنها تقریبا 20 بار در سال گذشته اعتصاب کردند. مساله اصلی آنها این بود که این کارخانه ای که 24 هزار هکتار زمین دارد و 3 کارخانه مجهز دارد، یکی تصفیه شکر، یکی کاغذسازی پارس، یکی قند دزفول که این سه کارخانه کنار هم هستند و تمام محصولات نیشکر هم به اصطلاح در این کارخانجات استفاده می شود و تقریبا ضایعاتی هم ندارد، چرا نمی تواند هزینه کارگران خودش را بپردازد؟ در حالی که در این 24 هزار هکتار زمینهای حاصلخیز خوزستان، با این آب فراوانی که آنجا هست، حتی اگر آنها پیاز هم بکارند، بیش از چند برابر این پرسنل را می تواند جواب بدهد.

طبیعتا در اینجا سوء مدیریت و نداشتن تشکل کارگری مساله اصلی است. اگر کارگران بتوانند تشکلهای مستقل خودشان را داشته باشند و در مدیریت صنایع دخالت داشته باشند و جلوی سوء مدیریت را، جلوی سوء استفاده ها و حیف و میلها را بگیرند، قطعا مسایل فرق می کند.

مساله اصلی کارگران امنیت شغلی است. ببینید، دولتمردان ما از اصل 44 صحبت می کنند که باید پیاده شود، خصوصی سازی بشود. اولا اصل 44 اصلا این نیست که خصوصی سازی بشود. اصل 44 صنایع اصلی را در اختیار عموم مردم قرار می دهد، مثل صنایع زیربنایی، راه آهن، برق، انرژی، نفت، گاز، حتی صنایع اتوموبیل سازی. اینها را می گوید صنایع عمومی هستند و نباید خصوصی بشوند. در حالی که ما شاهدیم آنچه که به عنوان پیاده شدن اصل 44 اعلام می شود، دقیقا خلاف اصل 44 است.

ما قبل از اصل 44، اصل 43 را داریم. اگر کسی واقعا دغدغه قانون اساسی دارد اول اصل 43 را اعمال کند. این اصل به صراحت می گوید که دولت موظف است برای همه شغل، مسکن مناسب، آموزش و پرورش مناسب و یک زندگی شرافتمندانه فراهم کند. خوب، ما این همه پول نفت داریم، این همه ثروت داریم، کجا دولت اقدام کرده است که شغل و مسکن مناسب و زندگی شرافتمندانه برای همه فراهم بکند؟ شما اول شغل و مسکن مناسب برای همه فراهم بکنید، بعد آنوقت اگر چهار تا صنعتی هم اضافه داشتید و نتوانستید بگردانید، بدهید به بخش خصوصی، بفروشید که اصل 44 پیاده بشود. به طور قانونی هم اصل 43 مقدم است.

اگر ندارید، بیایید و بگویید نداریم. اگر دارید، چرا نمی کنید؟ 120 میلیارد دلار درآمد سال گذشته نفت چه شده، چکار کردید؟ بیایند بیلان بدهند. چقدر شغل جدید ایجاد کرده اید؟ چقدر سرمایه زیربنایی گذاشته اید؟ کارگران این را می خواهند، یک وضعیت مشخص و معین. با آن چه که داریم، شغل جدید ایجاد کنند یا امنیت شغلی داشته باشیم.

امنیت شغلی الان مهمترین مساله است برای کارگران که متاسفانه در ایران وجود ندارد و این تامین نمی شود جز از طریق جلوگیری از سوء مدیریتها و ایجاد تشکلهای مستقل کارگری. تشکلهای مستقل کارگری اولین گام برای ایجاد امنیت شغلی و جلوگیری از فساد مدیریتی است.        

 

س: چه راهکاری برای برون رفت از وضعیت فعلی وجود دارد و با توجه به صحبتی که شما در مورد تشکلهای کارگری داشتید، چه نوع تشکلهایی را پیشنهاد می کنید ؟

 

ج: یک راهکار برون رفت، حتما مساله تشکلها است. اما در مورد این که سندیکا باشد، انجمن صنفی باشد، شورا باشد یا این که چه مقدار در مدیریت دخالت بکند یا نکند، برای این نمی شود یک نسخه کلی پیچید. قطعا اگر مساله کارگران فقط اضافه حقوق باشد، باید سندیکا تشکیل بدهند. اما ما جاهایی مثل هفت تپه را داریم که مساله به سوء مدیریت و حیف و میل برمی گردد. اینجا سندیکا باید چیزی فراتر از مساله حقوق خودش را در نظر بگیرد، در اینجا باید در مدیریت هم دخالت کند و باید توانایی بیشتری داشته باشد. اگر سندیکا بخواهد به علت سوء مدیریت در مدیریت هم دخالت کند، در اینجا دیگر فقط سندیکا نیست بلکه، بخشی از وظایف یک شورای کارخانه یا کمیته کارخانه را هم انجام می دهد.

من فکر می کنم برای برون رفت از این وضعیت دو راه حل می توانیم پیشنهاد کنیم، یکی همین که بگوییم سندیکای مستقل وجود داشته باشد و حق و حقوق خودشان را بخواهند. خیلی خوب، این یک راه حل است. اگر سندیکاها وجود داشته باشند، مستقل هم باشند، با کارفرما مذاکره کنند و حق و حقوق خودشان را بگیرند، در حقیقت به بخشی از خواسته های خود رسیده اند. اما اینجا یک بحث دیگری هم هست. آیا اگر سندیکای - فرض کنید - کارگران هفت تپه تشکیل شد اما مدیریت کلان کشور اراده اش بر این بود که هفت تپه در اساس باید تعطیل بشود، اینجا چکار باید کرد؟

اینجا سندیکا کاری نمی تواند بکند. اگر مدیریت کلان کشور اراده اش بر این باشد که ما چون پول نفت داریم همه چیز را می خریم، اصلا صنعت لازم نداریم این را دیگر کار سندیکایی هم نمی تواند مانع بشود. اگر مدیریت کلان کشور اراده اش بر این باشد که انرژی را می خریم و این چهار نیروگاه فرسوده را هم بگذار مثلا چهار تا شرکت خصوصی بگیرند یا اگر اراده اش بر این باشد که تمام اموال عمومی را به بخش خصوصی بفروشد، سندیکا چکار می تواند بکند؟

اینجا ما به راه حل دوم می رسیم و آن این که، تشکلهای کارگران اگر به وجود آمده باشد، اگر تشکل مستقل کارگری داشته باشیم، برای این که مساله را به طور واقعی و اساسی حل بکند باید در مدیریت کلان کشور دخالت داشته باشد. نمی تواند از مدیریت کلان خودش را کنار بکشد.

یک مساله اساسی که در سال گذشته پیش آمد این بود که وقتی نمایندگان آی.ال.او. به ایران آمدند، اعلام کردند دولت ایران به هیچ عنوان حتی مقاوله نامه هایی که خودش امضا کرده، مقاوله نامه های آی.ال.او. را که پذیرفته و باید اجرا کند، از آنها سر باز زده است. ببینید، این خبر رسمی است: "سرپرست گروه اعزامی سازمان بین المللی کار، قوانین ایران را تبعیض آمیز دانست. کلوپاترا دامبیا گفت: برخی از مواردی که در قانون کار ایران وجود دارد، تبعیض آمیز و به نفع دولت است. دولت به عنوان یک فرد بی طرف، حتی در سه جانبه گرایی در ایران دخالت ندارد."

اگر ما حتی سه جانبه گرایی آی.ال.او. را هم بپذیریم، باز هم ایران هیچگاه به این مساله گردن نگذاشته است. یعنی این که، کارگران تشکلهای مستقل خودشان را داشته باشند، کارفرما هم یک نهاد باشد و دولت هم یک نهاد بی طرف. تا هنگامی که چنین چیزی نشده، حرف ایجاد سندیکا نمی تواند راه حل مشکلات کارگران باشد بلکه، باید حتی این وسط نمایندگان کارگران در سیاستهای کلان کشور دخالت داشته باشند. خصوصی سازی بیهوده یا سیاستهای کلانی مثل واردات و امثالهم نباید در دست یک عده کسانی باشد که تفکرات شان آزادی سرمایه داری و نئولیبرالیسم و دفاع از سرمایه داری است. تا وقتی که برنامه ریزان تفکرات شان این باشد که بخواهند از سرمایه داری دفاع بکنند، این مساله حل نخواهد شد. هرچند ما معتقدیم که به طور کلی نظام سرمایه داری باید دگرگون بشود، نه در ایران بلکه، در سطح جهان زیرا نظام سرمایه داری در کل نظامی غیرعادلانه است.

با سپاس، برای شما آرزوی موفقیت می کنم

 

 

گفتگوی "رادیو پیشگام" با یک روزنامه نگار و از کوشندگان کارگری در ایران

 

(برگرفته شده از ویژه برنامه "رادیو پیشگام" به مناسبت روز جهانی کارگر اول مه 2008

این گفتگو از گفتاری به نوشتاری ویرایش شده است)

شنوندگان عزیز، در اینجا گفتگویی داریم با یک روزنامه نگار و فعال کارگری در ایران در باره شرایط عمومی کارگران کشور و موقعیت جنبش کارگری...

با تشکر از شما که دعوت ما را به این مصاحبه پذیرفتید. اولین سوالم در باره جنبش کارگری در سال گذشته است. شما این جنبش را چگونه می بینید؟

 

ج :  با درود به همه شنوندگان، پیشاپیش اول ماه مه، جشن کارگران را به همه کسانی که به این گفتگو گوش می کنند، تبریک عرض می کنم.

در مورد وضعیت کارگران در سال گذشته در ایران، به طور مشخص با توجه به مسایلی که پیش آمده از تحریم گرفته تا پیاده شدن اصل 44 قانون اساسی، مشکلات دولت و همه مسایلی که داریم، ما شاهد یک بیکاری فزاینده در ایران هستیم. مشکلات اصلی کارگران یعنی، بیکاری، تعطیلی کارخانجات و عدم امنیت شغلی همچنان ادامه داشته است.  خبرهایی رسمی که منتشر شده حاکی از این است که شمار 50 هزار کارگر شاغل در عسلویه، در انتهای سال گذشته به 27 هزار نفر کاهش پیدا کرده. سرمایه گذاریها در بسیاری از زمینه ها با کاهش مواجه شده، طرحهای عمرانی بسیاری امکان پیشرفت ندارد. باز هم طبق آمار رسمی منتشر شده – می دانیم که همواره آمار رسمی پایین تر از ارقام واقعی است - در استان چهارمحال بختیاری 20 درصد نیروی کار بیکار است.

از چالشهای دیگری که کارگران در سال گذشته با آن روبرو بودند، مساله بیمه های اجتماعی کارگران ساختمانی بود. لایحه بیمه های اجتماعی 5/2 میلیون کارگر ساختمانی که امید می رفت در مجلس به تصویب برسد، پس از مدتها صحبت در باره آن،  از طرف دولت پس گرفته شد. در نتیجه الان در حدود 10 میلیون نفر، کارگران ساختمانی و خانواده هایشان، از بیمه های اجتماعی محروم هستند. برای یک چنین تعداد عظیمی از خانواده های کارگری که پایین ترین قشر کارگری هستند، 3 یا 4 یا حداکثر 6 ماه بیشتر در سال کار ندارند و باید بقیه سال را با کارهای دم دستی یا کارهایی که درآمد چندانی ندارد یا در دهات سپری کنند، این بسیار خبر ناگواری بود که دولت لایحه خود را پس گرفت.

علاوه بر اینها ما شاهد این هستیم که حداقل حقوق به هیچ عنوان افزایش نیافته که بتوانیم بگوییم یک قدری مشکلات حل بشود. در حالی که تورم رسمی بیش از 20 و 24 درصد اعلام می شود و تورم غیر رسمی که ما برآورد کرده ایم بالای این رقم است، افزایش حقوق کارگران کمتر از 20 درصد است.

من در اینجا تفاوت قیمتهای 10 قلم از کالاها در فروردین 86 و فروردین 87 را که خودمان طبق یک جدول برآوردی خارج از نهادهای رسمی تنظیم کرده ایم، برای شما می خوانم:       

- اجاره یک آپارتمان 100 متری در فروردین 86 حداکثر 6 میلیون ریال یعنی، ششصد هزار تومان بوده و در فروردین 87، 850 هزار تومان یعنی، چیزی در حدود 42 درصد افزایش.

- قیمت مرغ در فروردین 86، کیلویی 1400 تومان بود و در فروردین 87، 280 هزار تومان یعنی، 100 درصد افزایش.

- قیمت یک شانه تخم مرغ در فروردین 86، 1400 تومان و در فروردین 87، 3200 تومان یعنی، 120 درصد افزایش.

- گوشت کیلویی 6500 تومان در فروردین 86 و امسال 9 هزار تومان یعنی، حدود 40 درصد افزایش.  

- یک کیلو برنج ایرانی 1400 تومان و در فروردین 87، 2400 تومان یعنی، حدود 80 درصد افزایش قیمت.

- مغز بادام زمینی در فروردین 86 کیلویی 1400 تومان و در فروردین 87، 3000 تومان یعنی، حدود 120 درصد افزایش

- مغز گردو کیلویی 7 هزار تومان و در سال بعد، 11 هزار تومان یعنی، حدود 50 درصد افزایش

- روغن مایع لیتری 800 تومان و در فروردین 87، 1600 تومان، تغییر قیمت 100 درصد

- سیب زمینی از کیلویی 250 تومان به 450 تومان در فروردین 87 رسیده، چیزی در حدود 90 درصد افزایش

در مجموع اگر حساب کنیم و اگر معدل هم بگیریم، تورم بالای 50 درصد است. با این وضعیت، حقوق کارگر فقط 20 درصد افزایش پیدا می کند. علاوه بر این، طبق برآورد اقتصاد دانها حداقل درآمد برای اینکه بتواند خط فقر یک خانواده کارگری 6،3 یا 6 نفره را بشکند، باید 600 هزار تومان در تهران و شهرهای بزرگ باشد که به هیچ وجه چنین درآمدی را کارگران ندارند.

مجموع قضایا فقیر تر شدن و پایین تر رفتن اقشار کارگری است که به هیچ عنوان به نظر نمی رسد با هیچ منطقی این مسایل جور دربیاید. قطعا با ادامه این وضع چالشهای اجتماعی شدیدتری خواهیم داشت. ما در سال گذشته شاهد این بودیم که کارگران زیادی در کارخانجات مختلف بارها اعتصاب کردند، بارها تجمع و تحصن کردند، کارخانه را اشغال کردند، کارگران خودشان را کشتند، آتش زدند و مسایل بسیار زیادی از این قبیل داشتیم. با همه این حرفها امسال به نظر می رسد با این وضع، مشکلات بیشتر باشد. امیدواریم که یک راه حلی برای این مسایل پیدا بشود.    

 

س: بله مشکرم. ممکن است توضیح دهید که مهمترین خواستهای کارگران چه بوده و هست؟

 

ج: خواسته های کارگران خیلی روشن است. ببینید، مثلا از جمله مسایل مهمی که ما در سال گذشته داشتیم، مساله کارگران هفت تپه بود. این کارگران که چیزی نزدیک به 8 هزار نفر بودند، بر اثر تعدیل ساختاری و اجرای اصل 44 قانون اساسی برای خصوصی سازی و امثالهم، اکنون به نصف تقلیل پیدا کرده اند. نیمی از این کارگران از کار اخراج، بازخرید یا به هر حال بازنشسته شده اند. آن نیم دیگر هم به هیچ عنوان ماه هاست که نتوانسته اند حقوق بگیرند و زندگی مناسبی ندارند. آنها تقریبا 20 بار در سال گذشته اعتصاب کردند. مساله اصلی آنها این بود که این کارخانه ای که 24 هزار هکتار زمین دارد و 3 کارخانه مجهز دارد، یکی تصفیه شکر، یکی کاغذسازی پارس، یکی قند دزفول که این سه کارخانه کنار هم هستند و تمام محصولات نیشکر هم به اصطلاح در این کارخانجات استفاده می شود و تقریبا ضایعاتی هم ندارد، چرا نمی تواند هزینه کارگران خودش را بپردازد؟ در حالی که در این 24 هزار هکتار زمینهای حاصلخیز خوزستان، با این آب فراوانی که آنجا هست، حتی اگر آنها پیاز هم بکارند، بیش از چند برابر این پرسنل را می تواند جواب بدهد.

طبیعتا در اینجا سوء مدیریت و نداشتن تشکل کارگری مساله اصلی است. اگر کارگران بتوانند تشکلهای مستقل خودشان را داشته باشند و در مدیریت صنایع دخالت داشته باشند و جلوی سوء مدیریت را، جلوی سوء استفاده ها و حیف و میلها را بگیرند، قطعا مسایل فرق می کند.

مساله اصلی کارگران امنیت شغلی است. ببینید، دولتمردان ما از اصل 44 صحبت می کنند که باید پیاده شود، خصوصی سازی بشود. اولا اصل 44 اصلا این نیست که خصوصی سازی بشود. اصل 44 صنایع اصلی را در اختیار عموم مردم قرار می دهد، مثل صنایع زیربنایی، راه آهن، برق، انرژی، نفت، گاز، حتی صنایع اتوموبیل سازی. اینها را می گوید صنایع عمومی هستند و نباید خصوصی بشوند. در حالی که ما شاهدیم آنچه که به عنوان پیاده شدن اصل 44 اعلام می شود، دقیقا خلاف اصل 44 است.

ما قبل از اصل 44، اصل 43 را داریم. اگر کسی واقعا دغدغه قانون اساسی دارد اول اصل 43 را اعمال کند. این اصل به صراحت می گوید که دولت موظف است برای همه شغل، مسکن مناسب، آموزش و پرورش مناسب و یک زندگی شرافتمندانه فراهم کند. خوب، ما این همه پول نفت داریم، این همه ثروت داریم، کجا دولت اقدام کرده است که شغل و مسکن مناسب و زندگی شرافتمندانه برای همه فراهم بکند؟ شما اول شغل و مسکن مناسب برای همه فراهم بکنید، بعد آنوقت اگر چهار تا صنعتی هم اضافه داشتید و نتوانستید بگردانید، بدهید به بخش خصوصی، بفروشید که اصل 44 پیاده بشود. به طور قانونی هم اصل 43 مقدم است.

اگر ندارید، بیایید و بگویید نداریم. اگر دارید، چرا نمی کنید؟ 120 میلیارد دلار درآمد سال گذشته نفت چه شده، چکار کردید؟ بیایند بیلان بدهند. چقدر شغل جدید ایجاد کرده اید؟ چقدر سرمایه زیربنایی گذاشته اید؟ کارگران این را می خواهند، یک وضعیت مشخص و معین. با آن چه که داریم، شغل جدید ایجاد کنند یا امنیت شغلی داشته باشیم.

امنیت شغلی الان مهمترین مساله است برای کارگران که متاسفانه در ایران وجود ندارد و این تامین نمی شود جز از طریق جلوگیری از سوء مدیریتها و ایجاد تشکلهای مستقل کارگری. تشکلهای مستقل کارگری اولین گام برای ایجاد امنیت شغلی و جلوگیری از فساد مدیریتی است.        

 

س: چه راهکاری برای برون رفت از وضعیت فعلی وجود دارد و با توجه به صحبتی که شما در مورد تشکلهای کارگری داشتید، چه نوع تشکلهایی را پیشنهاد می کنید ؟

 

ج: یک راهکار برون رفت، حتما مساله تشکلها است. اما در مورد این که سندیکا باشد، انجمن صنفی باشد، شورا باشد یا این که چه مقدار در مدیریت دخالت بکند یا نکند، برای این نمی شود یک نسخه کلی پیچید. قطعا اگر مساله کارگران فقط اضافه حقوق باشد، باید سندیکا تشکیل بدهند. اما ما جاهایی مثل هفت تپه را داریم که مساله به سوء مدیریت و حیف و میل برمی گردد. اینجا سندیکا باید چیزی فراتر از مساله حقوق خودش را در نظر بگیرد، در اینجا باید در مدیریت هم دخالت کند و باید توانایی بیشتری داشته باشد. اگر سندیکا بخواهد به علت سوء مدیریت در مدیریت هم دخالت کند، در اینجا دیگر فقط سندیکا نیست بلکه، بخشی از وظایف یک شورای کارخانه یا کمیته کارخانه را هم انجام می دهد.

من فکر می کنم برای برون رفت از این وضعیت دو راه حل می توانیم پیشنهاد کنیم، یکی همین که بگوییم سندیکای مستقل وجود داشته باشد و حق و حقوق خودشان را بخواهند. خیلی خوب، این یک راه حل است. اگر سندیکاها وجود داشته باشند، مستقل هم باشند، با کارفرما مذاکره کنند و حق و حقوق خودشان را بگیرند، در حقیقت به بخشی از خواسته های خود رسیده اند. اما اینجا یک بحث دیگری هم هست. آیا اگر سندیکای - فرض کنید - کارگران هفت تپه تشکیل شد اما مدیریت کلان کشور اراده اش بر این بود که هفت تپه در اساس باید تعطیل بشود، اینجا چکار باید کرد؟

اینجا سندیکا کاری نمی تواند بکند. اگر مدیریت کلان کشور اراده اش بر این باشد که ما چون پول نفت داریم همه چیز را می خریم، اصلا صنعت لازم نداریم این را دیگر کار سندیکایی هم نمی تواند مانع بشود. اگر مدیریت کلان کشور اراده اش بر این باشد که انرژی را می خریم و این چهار نیروگاه فرسوده را هم بگذار مثلا چهار تا شرکت خصوصی بگیرند یا اگر اراده اش بر این باشد که تمام اموال عمومی را به بخش خصوصی بفروشد، سندیکا چکار می تواند بکند؟

اینجا ما به راه حل دوم می رسیم و آن این که، تشکلهای کارگران اگر به وجود آمده باشد، اگر تشکل مستقل کارگری داشته باشیم، برای این که مساله را به طور واقعی و اساسی حل بکند باید در مدیریت کلان کشور دخالت داشته باشد. نمی تواند از مدیریت کلان خودش را کنار بکشد.

یک مساله اساسی که در سال گذشته پیش آمد این بود که وقتی نمایندگان آی.ال.او. به ایران آمدند، اعلام کردند دولت ایران به هیچ عنوان حتی مقاوله نامه هایی که خودش امضا کرده، مقاوله نامه های آی.ال.او. را که پذیرفته و باید اجرا کند، از آنها سر باز زده است. ببینید، این خبر رسمی است: "سرپرست گروه اعزامی سازمان بین المللی کار، قوانین ایران را تبعیض آمیز دانست. کلوپاترا دامبیا گفت: برخی از مواردی که در قانون کار ایران وجود دارد، تبعیض آمیز و به نفع دولت است. دولت به عنوان یک فرد بی طرف، حتی در سه جانبه گرایی در ایران دخالت ندارد."

اگر ما حتی سه جانبه گرایی آی.ال.او. را هم بپذیریم، باز هم ایران هیچگاه به این مساله گردن نگذاشته است. یعنی این که، کارگران تشکلهای مستقل خودشان را داشته باشند، کارفرما هم یک نهاد باشد و دولت هم یک نهاد بی طرف. تا هنگامی که چنین چیزی نشده، حرف ایجاد سندیکا نمی تواند راه حل مشکلات کارگران باشد بلکه، باید حتی این وسط نمایندگان کارگران در سیاستهای کلان کشور دخالت داشته باشند. خصوصی سازی بیهوده یا سیاستهای کلانی مثل واردات و امثالهم نباید در دست یک عده کسانی باشد که تفکرات شان آزادی سرمایه داری و نئولیبرالیسم و دفاع از سرمایه داری است. تا وقتی که برنامه ریزان تفکرات شان این باشد که بخواهند از سرمایه داری دفاع بکنند، این مساله حل نخواهد شد. هرچند ما معتقدیم که به طور کلی نظام سرمایه داری باید دگرگون بشود، نه در ایران بلکه، در سطح جهان زیرا نظام سرمایه داری در کل نظامی غیرعادلانه است.

با سپاس، برای شما آرزوی موفقیت می کنم