خامنه ای:یک قدم عقب نشینی نمی کنیم
مهدی سامع
mehdi.samee@gmail.com
روز چهارشنبه 23 مرداد امسال محمود احمدي نژاد به تشریح سیاست بی دنده و ترمز پرداخت و گفت:«افقي كه طراحي شد، اين بود كه ما بايد از تمام حقوق هستهيي خود برخوردار شويم و در واقع اين بهانهاي است براي به چالش كشيدن نظام ناعادلانهاي كه در جهان موجود است و چرا ما فرصت را از دست بدهيم.»(ایسنا، 23 مرداد 87) اعتراف گماشته ولی فقیه به این که «اتم» برای «به چالش کشیدن» جهان و فرصت برای رژیم ایران است، نشان می دهد که سرکردگان جمهوری اسلامی برای حفظ امنیت نظام همزمان با سرکوب گسترده و بی امان در داخل ایران، به صدور ارتجاع و بنیادگرایی ادامه می دهند. البته طراح و مبتکر این سیاست آن گونه که بعضی از تحلیلگران مطرح می کنند محمود احمدی نژاد نیست. اگر ولی فقیه رژیم در تمام امور از احمدی نژاد حمایت نکند، وی قادر به سر پا ماندن نخواهد بود و رقبای داخلی او را با سه سوت مرخص می کنند. به طور مثال در جریان اخذ رای اعتماد برای سه وزیر پیشنهادی، احمدی نژاد مجبور شد از اتوریته ولی فقیه سود جوید که همین موضوع بی سابقه صدای حسین شریعتمداری را هم درآورد و دفتر خامنه ای مجبور شد با یک تو دهنی، شکنجه گر وفادار او را سر جایش بنشاند.
یدیهی است که سیاست راهبردی که از طرف آیت الله خامنه ای برای نظام طراحی شده، نه به خاطر نادانی از تهدیدها و چالشهای پیش رو، بلکه برای مقابله با این تهدیدها در شرایط ضعف و بحران ساختاری است.
روز چهارشنبه 9 مرداد امسال ولی فقیه ارتجاع به تشریح راهبردهای ولایتش پرداخت و گفت:«ما می دانيم چه كار می كنيم و به كجا خواهيم رسيد و راه رفتن به آن نقطه را حركت و پايداری می دانيم نه ايستادن و يا عقبگرد كردن.» خامنه ای در ادامه تاکید کرد که:«يك قدم عقب نشيني در برابر مستكبران، منجر به يك قدم پيشروی آنان خواهد شد و اين تصور كه عقب نشينی و عدول از مواضع و حرفهای صحيح، باعث تغيير سياست استكبار خواهد شد تصوری كاملاً غلط و بی اساس است.»
این حرفها در بحبوحه بحرانی که جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و بین المللی با آن درگیر است، نشان می دهد که سیاست «بی دنده و ترمز» ربطی به محمود احمدی نژاد ندارد و این سیاست از جانب ولی فقیه نظام طراحی شده و احمدی نژاد تنها در نقش یک گماشته گوش به فرمان در مواردی که ضروریست آن را با زبان تیز بیان می کند. خامنه ای می داند که هم سیاست «بی دنده و ترمز» و هم وجود احمدی نژاد در راس بخشی از قدرت اجرایی علاوه بر برانگیختن نفرت عمومی در بین مردم ایران و در سطح جهانی، به تشدید تضادهای درونی نظام منجر خواهد شد. اما او به خوبی بر این امر آگاه است که یک قدم عقب نشینی او را مجبور به نوشیدن پیاپی جامهای زهر خواهد کرد و برای همین است که به آحمدی نژاد برای تصفیه درونی چراغ سبز نشان می دهد تا وی با حمله به رقبای درون نظام بگوید:«حرفهاي دشمن را ترجمه مي كنند خواسته هاي دشمن را منتشر مي كنند.» این سخنان را احمدی نژاد روز 21 فروردین امسال در مشهد بیان کرد و نتیجه گرفت که:«بايد خودمان را براي يك جراحي بزرگ و اصلاحات اساسي و سازندگي عظيم آماده كنيم.»
امروز گرچه «جراحی بزرگ» منجر به تشدید روزافزون چالشهای درون هرم قدرت و ثروت شده، اما برای خامنه ای جای تردید باقی نگذاشته که عقب نشینی در حوزه های کلان، ولایتش را بر باد خواهد داد.
همین سیاست را فرمانده كل سپاه در روز دوشنبه 14 مرداد در آستانه روز پاسدار، در ستاد فرماندهي كل سپاه پاسداران در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران تشریح کرد. به گزارش ایسنا پاسدار جعفری گفت:«امروز خوشبختانه عمق استراتژيك دفاعي ايران در واقع كل جغرافياي حضور حقطلبان و سلطه ستيزان جهان است. ما ديگر براي دفاع از ايران اسلامي تنها به دفاع در مناطق مرزي متكي نيستيم و اين توسعه انقلاب در خارج از مرزها يك پيروزي و موفقيت بسيار بزرگ است.» وی در ادامه گفت:«هر چند امروز انقلاب اسلامي جهاني شده و كسي در داخل نميتواند جلودار ما باشد ولي اين تهديدات به صورت بالقوه وجود دارد.»
حرف پاسدار جعفری روشن است. عمق استراتژیک ولایت خامنه ای، «کل جغرافیای جهان» است و به ادعای او «کسی در داخل نمی تواند» مانع این سیاست استراتژیک باشد. عمق استراتژیک ولایت خامنه ای که احمدی نژاد آن را «به چالش كشيدن» کل نظام جهانی تعریف می کند، ایجاد امپراطوری ولایت فقیهی در کشورهای خاورمیانه و اعمال هژمونی در این منطقه است. اما این نقشه ارتجاعی در شرایط کنونی نمی تواند بدون تامین امنیت نظام ولایت فقیه قابل حصول باشد. ولایت خامنه ای از یک طرف باید برای تامین امنیتش برای عمق استراتژیک نظام برنامه ریزی کند و از طرف دیگر برای دستیابی به اهدافی که در عمق استراتژیک به دنبال آن است باید امنیت نظام را تامین کند. در این مسیر است که «تهدید داخلی» برجسته می شود و سرکرده سپاه پاسداران در هر جا که فرصت می یابد به آن تاکید می کند.
مجریان سیاست راهبردی خامنه ای تا کنون تلاش کرده اند که از شرایط پیچیده جهانی و از فرصتهایی که به علت سیاست مماشات کشورهای بزرگ به دست آورده اند در جهت سرکوب داخلی سود جویند. اما چالشهای این سیاست در شرایطی که ولایت خامنه ای در صحنه داخلی ضعیف و فاقد پایگاه مردمیست و در شرایط انباشت نارضایتی و تنفر عمومی، نمی تواند منجر به مهار قطعی «تهدید داخلی» و جلوگیری از تشدید تضاد در هرم قدرت و ثروت شود. این عدم موفقیت برای استبداد مذهبی حاکم بر ایران منجر به محدود شدن قدرت مانور برای استفاده از فرصتهای جهانی می شود. در این شرایط برای ولایت خامنه ای راهی جز حرکت با ماشین بی دنده و ترمز نمی ماند و متقابلا برای مردم ایران که از این سیاست ارتجاعی زیان می برند راهی جز تلاش برای براندازی نظام جهل و جنایت حاکم بر کشور نمی ماند. تمام محاسبه خامنه ای برای مدیریت بحران بر محور مهار «تهدید داخلی» دور می زند. اعدامهای وحشیانه، به بند کشیدن فعالان سیاسی، سرکوب مقاومت مردمی و به ویژه سرکوب جنبشهای کارگران، زنان و اقلیتهای ملی و مذهبی و به ویژه از جا کندن شهر اشرف یک مجموعه واحد و جدایی ناپذیر برای مهار تهدید داخلی است. رویای «امپراطوری اسلامی» را زنان و مردان ایران زمین به چالش کشیده و هر لحظه هزینه آن را می پردازند. قطب بندی درون جامعه عمق استراتژیک واقعی را ترسیم می کند و از همین روست که پیروزی جبهه ترقی بر ارتجاع در داخل ایران، مسیر پیشرفت برای جنبش ترقیخواه در خاورمیانه را هموارتر می کند. پافشاری خامنه ای در مورد عدم عقب نشینی بیش از آن که پیامی برای طرفهای خارجی باشد، صیقل دادن شمشیر برای مردم ایران است. مردمی که آزادی را حق خود می دانند و برای دستیابی به آن مبارزه می کنند.