سال 2008 در آینه رویدادها
جعفر پویه
بحران مالی جهانی
سال پاکباز شدن بازیگران اقتصاد کازینویی، سال فروریختن باروهای وال استریت و سقوط بازارهای بورس، سال به گل نشستن کشتی نو - لیبرالیسم اقتصادی، سال بی خانمان شدن صاحبان خانههای با وام بانکی، سال بر باد رفتن سپرده های صندوقهای بازنشستگی و ترکیدن حباب سرمایه های غیرواقعی، سال رسوایی بورس بازان شیاد و کلاهبرداران دلال نیز به پایان رسید.
می شود این گونه گفت که بزرگترین اتفاق قرن اخیر در جهان سرمایه در سال 2008 به وقوع پیوست و مبشران بازارهای آزاد و مذمت کنندگان اقتصاد دولتی را دولتی کرد. برد بازارهای آزاد به جیب دزدان و دلالان بورس سرازیر و باخت آنها بر مردم سرشکن شد و دولتهای به ظاهر دموکراتیک، بازپرداخت بدهی کازینوهای پر سروصدای خود را از محل بودجه عمومی به گردن آنها گذاشتند. نابودی بازار آزاد و ورشکستگی اقتصاد سرمایه داری هرچند به ظاهر کنترل شده است اما این از آن شیپورهایی است که صدایش با تاخیر بلند خواهد شد و گوش بسیاری را از بد آهنگی کر خواهد کرد. از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب همه کشورهای مدعی، با روانه کردن میلیاردها دلار به بازار و تزریق پول به بانکها سعی دارند تا آن جا که می شود جلو رُمبیدن دیوار شکسته اقتصاد پوسیده را بر روی ساختار از بنیان غیر انسانی اش بگیرند. اما پر واضح است که تلاشی بیهوده می کنند و با این بزکها، عجوزه ناسور شده را هرگز نخواهند توانست به سالهای پر نیرو و توان بهره دهی و سودسازی بازگردانند. امواج فقیر سازی توده ها با انفجار اقتصادی این سال تا مدتها ادامه خواهد داشت و تاوان آنرا سرمایه داران همچنان از کیسه مردمی که در چرخه اقتصادی شان چیزی جز منبع و تولید کننده سود به شمار نمی روند، خواهند پرداخت.
موج بحران و ورشکستگی اقتصادی و همچنین تنفر از جنگ و نابودی و کشتار انسانهای بیگناه، تاثیر خود را بر انتخابات ایالات متحده گذاشت و نو - لیبرالها و حزب جمهوری خواه شکست سختی را در انتخابات متحمل شدند و باراک اوباما، کاندیدای سیاه پوست حزب دموکرات با اختلاف رای چشمگیر به ریاست جمهوری انتخاب شد.
بوسه خدا حافظی
در آخرین روزهای سال، جرج بوش به عراق نابود شده توسط سیاست غیر انسانی سالهای ریاست خود بر کاخ سفید سفر کرد. کفشهای خبرنگار عراقی که به عنوان "بوسه خداحافظی" در کنفرانس مطبوعاتی به طرف بوش پرتاب شد، همچون نماد تنفر مردم ضد جنگ و معترض به سیاست بوش، روزهای متمادی تیتر یک خبرگزاریهای جهان بود و بارها و بارها از تلویزیون و دیگر رسانه های دیداری پخش شد.
سفر احمدی نژاد به بغداد
محمود احمدی نژاد نیز همچون بوش، سفری غیر منتظره به عراق نمود و سعی کرد تا قبل از پایان یافتن ریاست جمهوری بوش موقعیت رژیم را در عراق تثبیت کند. سفری که بیشتر ابزار دست لطیفه سازان و جوک گویان شد و نقل قولهای غیر عقلانی و یاوههای وی بار دیگر بازار شوخی و خنده را رونق داد.
بحران در پاکستان
در پاکستان انتخابات از نوع اسلحه و پول و هیاهو برگزار شد و آصف علی زرداری، بیوه بینظیر بوتو به قدرت رسید. پرویز مشرف وادار به کناره گیری شد و باندهای سیاه همچنان قدرت خود را در همه ارکان کشور به نمایش می گذارند. در ماه نوامبر، "لشگر طیبه" پاکستان در هند حمام خون براه انداخت و دو هتل، ایستگاه مرکزی قطار و مرکز یهودیان در بمبئی را تصرف کرد. شلیک مسلسلهای تروریستهای پاکستانی عده زیادی از مردم بیگناه را در خون خود غلتاند و دستکم 170 نفر را کشت. روابط هند و پاکستان از قبل تیره بود، تیره تر شد و آصف علی زرداری گفت که شواهد آشکاری وجود ندارد که افراد مسلح پاکستانی مسبب این کشتار هستند. این درحالی است که "لشگر طیبه" مسئولیت این حمام خون را پذیرفته است.
انتخابات در روسیه
در روسیه انتخابات ریاست جمهوری برگزار گردید و دیمیتری مدویدیف، جانشین پوتین شد. ریاست جمهوری جدید در روسیه تغییر چندانی در سیاستهای این کشور به وجود نیاورد و آش همان آش و کاسه همان کاسه است. در ماه اوت پاسخ حمله ارتش گرجستان به اوستیای جنوبی توسط روسیه بسیار سخت داده شد و ارتش گرجستان نتوانست همان حداقل مورد نظر نیز در برابر ارتش روسیه مقاومت کند. همه تلاش ساکاشویلی برای باز کردن پای آمریکا به این جنگ بیهوده ماند و اثبات شد که او سیاستمداری دمدمی مزاج، عجول و غیر منطقی است. جنگ بیهوده او با روسیه نه تنها دستاوردی برای گرجستان نداشت بلکه، باعث شد تا جدایی اوستیای جنوبی و آبخازیا پر رنگ تر جامه عمل به خود پوشد و بازنده نهایی گرجستان باشد. هرچند روسیه نیازمند یک نمایش قدرت برای خط و نشان کشیدن در برابر مدعیان در منطقه بود و این امکان را ساکاشویلی به خوبی در اختیار او گذاشت.
لبنان و جنگ قدرت
در لبنان پس از مدتها کشمکش و درگیری بین باندهای قدرت و اختلاف با حسن نصرالله، رهبر حزب الله بالاخره ژنرال میشل سلیمان در تصمیم نهایی که در دوحه پایتخت قطر گرفته شد، به ریاست جمهوری برگزیده شد. حزب الله که همچون دولت در دولت در لبنان حکومتی خودمختار برای خود ساخته است، با حمله به بخش دیگر شهر بیروت و در اختیار گرفتن بسیاری از مناطق سعی کرد تا قدرت خود را بیش از پیش به رخ بکشد و با ضرب زور رقبا را سر جای خود بنشاند. اما همچون حماس سعی به کودتای منطقه ای نکرد و با باز گذاشتن راه مذاکره به شرط پذیرش همه نظرات خود، به طور موقت ژست یک حزب و بخشی از قدرت دولتی را به خود گرفته است؛ چیزی که از واقعیت تهی است و همگان می دانند که در صورت سرپیچی حزب الله از دولت، کسی جلودار آن نخواهد بود. زیرا دولت مرکزی ناتوان تر از آن است که حریف جریان سازمان یافته و مسلحی همچون حزب الله باشد.
رشد طالبان در افغانستان
هر اندازه که درگیریها در عراق به ظاهر به سوی آرامش می رود، در افغانستان سنگ روی سنگ بند نیست و هر که صبح زودتر از خواب بیدار شد، رهبر و فرمانده منطقه خود است. طالبان روز به روز شهرهای بیشتری را به تصرف خود در می آورد و قوانین شرعی خود را اعمال می کند. درگیریهای پراکنده نیروهای چند ملیتی پشتیبان ارتش آمریکا تنها توانسته است روستاها و شهرکها را تخریب کند و عده زیادی از مردم بیگناه را به خاک و خون بکشد. بمبارانهای کور و ترس و وحشت سربازان غربی از طالبان باعث کشتار غیر نظامیان شده و به همین علت، محبوبیت طالبان اگرچه نه در ظاهر اما در باطن روز به روز بیشتر می شود. دولت تا مغز استخوان فاسد کرزای حتا تا بیرون درب کاخ فرمانروایی خود نیز توانایی اعمال قدرت ندارد و تنها همچون عروسکهای خیمه شب بازی به درد نمایش از رسانه های غربی می خورد تا به رخ کشیده شود و نماد سالها هزینه ارتش تا دندان مسلح به چشم دیگران آورده شود. نمایش قدرت طالبان در افغانستان به حدی است که می تواند با پاشیدن اسید به صورت دخترکان مدرسه ای آنها را تهدید کند که در صورتی که همچنان به مدرسه بروند، مورد آزار و اذیت و حتا نابودی سر و صورت واقع می شوند. در این میان دولت تنها با متهم کردن پاکستان و سازمان امنیتی آن سعی می کند تا مسئولیت عدم توانایی خود در کنترل شهرها و تامین امنیت مردم را توجیه کند. هم اکنون چیزی در حدود 62 هزار سرباز از کشورهای مختلف در افغانستان حضور دارند که 33 هزار نفر آنها آمریکایی هستند. با این حال ناتو در خواست 20 هزار سرباز دیگر برای منطقه هندوکش کرده است. با این همه نظامی و ادوات و ابزار، ژنرال کرادوک به فعال تر شدن طالبان اعتراف می کند و اوضاع را نسبت به سال قبل بسیار بدتر ارزیابی می کند. این درحالی است که بارها چه از سوی دولت دست نشانده و چه از سوی نیروهای اشغالی از طالبان دعوت به مذاکره شده است و گفته می شود که در بعضی مناطق مذاکراتی در جریان است. حضور برادر کرزای در این مذاکرات از مواردی است که تا کنون از پرده برون افتاده است. واسطه شدن عربستان سعودی و همچنین امارات متحده عربی در این میانه قابل دید است. آنچه به یک جمله می توان گفت این است که ارتش آمریکا در همان گردابی افتاده است که سالها قبل از افتادن ارتش شوروی در آن بسیار خوشحال بود.
اما در عراق بر خلاف افغانستان، امضای پیمان امنیتی در ماه نوامبر به معنای بیرون بردن خود از زیر بار بعضی از مسئولیتها توسط ارتش آمریکاست. هرچند پیمان امنیتی عراق روزنه هایی برای ارتش آمریکا در نظر گرفته است و دست آن را در مواقع ضروری برای دخالت باز گذاشته است اما بدیهی است که تحویل کشور به دولتی که از قبل کارگزار رژیم جمهوری اسلامی بودن بسیاری از اعضای آن مسجل شده است، به معنی باز گذاشتن دست رژیم ملایان در عراق است.
کناره گیری فیدل کاسترو
در کوبا، فیدل کاسترو به دلیل بیماری در ماه فوریه از مقام خود کناره گیری کرد و اداره کشور را به برادر کوچکترش، رائول واگذار نمود. رائول که از مبارزان همپای فیدل در سالهای اولیه به قدرت رسیدن در کوبا بود، به محض به قدرت رسیدن دست به یکسری اصلاحات زد و سعی کرد تا تفاوتهای خود با فیدل را به نمایش بگذارد. آزادی استفاده از کامپیوتر برای ارتباطات و راه اندازی سیستم تلفن همراه از جمله دستاوردهای رائول برای کوباییها بود.
المپیک در چین
المپیک پرشکوه پکن در سال 2008 از رویدادهای بسیار چشمگیری بود که روزهای متمادی چشمهای بسیاری را به سوی چین خیره کرد. هزینه بسیار بالای چینیها در این دوره از بازیها و شکوه و جلال افتتاحیه و اختتامیه المپیک ثابت کرد که بازاریابان اقتصاد رو به رشد چین گشاده دست در هزینه، همه تلاش خود را برای به رخ کشیدن می نمایند. سالنها و امکانات بسیار بالای ورزشی، پذیرایی بسیار چشمگیر از میهمانان برای تماشای مسابقات و پخش مسابقات با کیفیت بسیار بالا از دیگر موفقیتهای چینیها در این دوره از مسابقات بود. اما همه شکوه و جلال این مسابقات نتوانست فاجعه بزرگ زمین لرزه در استان سیچوان در جنوب کشور را از یادها ببرد. کشته شدن بیش از 87 هزار نفر در این فاجعه و نابودی خانه و کاشانه مردمانی بسیار، از رویدادهای غم انگیز این سال در چین بود.
نرگس ویرانگر
طوفان "نرگس" سرتاسر کشور میانمار را درنوردید و پس از نابود کردن خانه و کاشانه و از بین بردن مزارع و حاصل کار مردم، بیش از 150 هزار نفر را به کام مرگ کشید. این در حالی است که دولت نظامی میانمار هیچ گونه هشداری به مردم برای آمادگی در مقابل توفانی که در راه بود نداد. بدتر از بد هنگامی است که همین دولت نظامی اجازه ورود امداد رسانهای بین المللی برای کمک به مردم توفان زده را نداد و مردم بسیاری به همین دلیل جان خود را در نتیجه بی غذایی و کمبود آب از دست دادند. عده بیشماری مفقود شدند و شمار آوارگان به میلیونها نفر می رسد. روستاها و شهرکهای دور دست به طور کلی نابود شده و از نقشه حذف گردیدند. اما دولت نظامی همزمان در تدارک همه پرسی برای ادامه حکومت خود بود.
جنبش جوانان در یونان
در یونان شلیک پلیس آتن به سوی جوانی معترض که به کشته شدن او انجامید، جرقه به انبار باروت بغض فرو خورده مردم زد و روزهای متمادی آن کشور را در بحرانی عظیم فرو برد. مردم عاصی به خیابانها ریختند و اعتراض خود به دولت ناکارآمد را به شیوه ای بسیار خشمگینانه بیان کردند. نزدیک به اکثر ادارات دولتی توسط مردم مورد یورش قرار گرفتند و خسارتهای فراوانی به بار آوردند. زد و خورد با پلیس، روزها و شبهای بسیاری ادامه پیدا کرد و کشور یکپارچه شورش و آتش بود. مردم یونان نشان دادند وقتی که کاسه صبر همگانی لبریز می شود، دیگر گوش شنوایی برای شنیدن نصیحتهای روشنفکرانه وجود ندارد. حمایت روشنفکران از مردم عاصی و به زیر ضرب گرفتن دولت ناتوان از حل و فصل مشکلات مردم، بازار بحث و درگیریها را بسیار بالاتر برد و هشت روز متمادی، یونان تیتر یک اکثر خبرگزاریها بود.
دستگیری رادوان کاراجیچ
پس از سالها من – بدو – آهو - بدو در صربستان، بالاخره در 21 ژوییه رادوان کاراجیچ، رهبر صربهای بوسنی در جریان جنگهای داخلی این کشور توسط پلیس دستگیر شد. این درحالی بود که ارتش و ماموران سازمانهای امنیتی همه دهات و ده کوره های دور دست صربستان را برای دستگیر او زیر پا در کرده بودند. اما کاراجیچ به شغل طبابت در یکی از بیمارستانهای بلگراد اشتغال داشت و به زندگی عادی مشغول بود. دستگیری رادوان کاراجیچ و تحویل او به دادگاه دست ساز در لاهه از یک سو سروصدای بسیاری برانگیخت و از سوی دیگر ناتوانی سازمانهای عریض و طویل اطلاعاتی را به نمایش گذاشت. به هرحال دستگیری او موج وسیع تبلیغات درباره یکی از افراد تحت تعقیب و کشاکش و جروبحث پیرامون آن را متوقف کرد و می رود تا پرونده این کشاکش به پایان راه نزدیک شود و تریبونی که به ناندانی برای بسیاری تبدیل شده است را جمع کند.
دزدان دریایی
یکی از دیگر اتفاقات نادر در سال 2008، سر بر آوردن دزدان دریایی در منطقه سومالی است. عده ای به ظاهر گردنه گیر و به شیوه قرون ماضی دست به کار شده اند و در مدتی کوتاه موفق شدند کشتیهای بسیاری را بدزدند و با گرفتن باج، آنها را رها کنند. این تحفه سال 2008 از عجیب ترین اتفاقاتی است که می شود برای این سال نام برد. چگونه عده ای مبتدی با چند دستگاه قایق تندرو و چند قبضه اسلحه سبک می توانند اینگونه در دریاها راهزنی کنند و کسی نتواند جلو آنها را بگیرد؟ این از معماهایی است که نیاز به هوشمندی زیادی ندارد که نتوان فهمید دستهایی بزرگ اما نامریی در پس پرده در کار است. دزدیدن کشتی ای با بار نظامی یا نفت کشی با میلیونها تن نفت، بی شک کار چند فرد ماجراجو و طمعکار نیست. موضوع از چه قرار است و چگونه چنین چیزی ممکن است، ما نیز همان اندازه می دانیم که دیگران. اما پذیرفتن اینکه دزدانی سومالیایی و ماجراجو دست به این کارها زده و در عرض چند ماه چند صد میلیون عایدی داشته اند، از عهده ما ساخته نیست.
رژیم ایران از فاسد ترین
در سال 2008 بنابر گزارش سازمان شفافیت بین المللی، رژیم جمهوری اسلامی در ردیف یکی از فاسد ترین کشورهای جهان قرار گرفت. این درحالی است که احمدی نژاد هر روزه نعره های مبارزه با مافیای اقتصادی می کشد و دایم تهدید می کند که لیست بلند بالایی از آنها را در جیب خود دارد. اما دولت و رژیم بنابر گزارشات مراکز بین المللی بی طرف، از لحاظ فساد اداری و مالی در رده فاسدترین رژیمها قرار گرفته اند و مدال این پیروزی نیز بر گردن احمدی نژاد و ولی نعمت او علی خامنه ای آویخته است. به همین دلیل سایت "تابناک" گزارش می دهد که یک باند پنج نفره موفق شده است که مبلغی حدود پانزده میلیارد تومان از یکی از بانکها خارج کند. از سوی دیگر اختلاف حساب در برداشتهای بی حساب و کتاب از صندوق ذخیره ارزی به اندازه ای است که کمتر کسی جرات بیان واقعی آنرا دارد.
از یک سو محمد شریعتمداری می گوید: "ممکن است 250 میلیارد دلاری که دولت احمدی نژاد در این دوره به دست آورده، پنهان باشد" و از سوی دیگر احمدی نژاد با "سری" اعلام کردن مبلغ حساب ذخیره ارزی سعی در پنهان کردن ارقام حیف و میل شده توسط خود و اطرافیانش را دارد. مجید انصاری، یکی دیگر از پرده افکنان دزدیهای دولتی و حکومتی از اختلاف دهها میلیاردی در حساب ذخیره ارزی سخن گفته است. این درحالی است که در سال گذشته مشخص شد دولت اقدام به فروش بخشی از طلای پشتوانه پول ملی کرده است و بنا بر گزارشهای غیر رسمی، چیزی حدود یک سوم آن را به فروش رسانده است. آمار دزدی و حیف و میل اموال عمومی و دست در کیسه ثروت ملی مردم کردن آنچنان بالاست که ارزیابیهای سازمان شفافیت بین المللی را به نوک کوه یخی شبیه می کند که از زیر عبای ملایان دزد و مفت خور بیرون زده است.
فیلتر شدن 5 میلیون سایت در ایران
یکی دیگر از شاهکارهای دولت امام زمانی احمدی نژاد به رهبری علی خامنه ای، ولی فقیه رژیم در سال 2008، تعداد سایتها و وبلاگهایی است که فیلتر کرده است. بنابر اخبار منتشر شده، رژیم توانسته با کمک شرکتهای نان به نرخ روز خور صاحب نام جهانی بیش از 5 میلیون سایت را فیلتر کرده و دسترسی کاربران ایرانی به آنها را با مشکل روبرو کند. علت این کار را نیز عبدالصمد خرم آبادی، مشاور قضایی دادستان کل کشور " بیشتر بودن آسیبهای اجتماعی اینترنتی از شبکه های ماهواره ای" می داند. شرکتهای صاحب نام دارای تخصص بالای بین المللی با دادستانی و قوه قضاییه ای همکار هستند که در سال گذشته میلادی یکی از بالاترین آمار اعدام را در جهان به خود اختصاص داده است. ماشین آدمکشی این رژیم دایم در حال کار است و با برپایی چوبه های دار، دسته های متهمینی را که در بیدادگاه های خود با حداقل امکان دفاع به مرگ محکوم کرده حلق آویز می کند. هم این سیستم تنها در کمتر از یک ماه حدود 42 نفر را در شهرهای مختلف به دار آویخته است. بر خلاف ادعاهای رییس قوه قضاییه، در سال میلادی گذشته مجازاتهای غیر انسانی همچنان اجرا شده است و بنابر گزارشات منتشر شده تنها در دی ماه دو نفر در مشهد سنگسار شده اند. اعدامها در دسته های چند نفری اجرا شده است و با ردیف کردن چندین نفر در یک روز، نوعی قتل دستجمعی را رژیم ولایت فقیه اعمال می کند.
ایجاد جو رعب و وحشت
دستگیری های خودسرانه، بازگرداندن بسیج به خیابانها و باز گذاشتن دست جریانهای مذهبی برای دخالت در زندگی خصوصی مردم از جمله اعمالی است که رژیم در سال گذشته میلادی مرتکب شده است. برگزاری مانورهای رنگارنگ و کشاندن نیروهای انتظامی و نظامی به سطح خیابانها و برقراری حکومت نظامی اعلام نشده، در کارنامه سال 2008 رژیم ثبت است. همه این کارها برای به وجود آوردن جو رعب و وحشت در جامعه و ترساندن مردم از برگزاری تجمعهای اعتراضی صورت می گیرد. دست درازی نیروهای انتظامی به سوی مردم به بهانه برگزاری مانورهای واهی و دستگیری و زندانی کردن آنها به جرمهایی همچون "بد حجابی"، "بد لباسی" و یا دستگیری پسران جوان به جرم آرایش مو از اعمالی است که نیروهای سرکوبگر رژیم در خیابانهای شهرهای مختلف کشور مرکب می شوند.
دستگیری فعالان سیاسی و اجتماعی
فعالان سیاسی و اجتماعی همچون همیشه مورد اذیت و آزار ماموران رنگ و وارنگ رژیم ولایت فقیه قرار می گیرند. دستگیری و زندانی کردن بسیاری در سال گذشته میلادی و عدم برخورداری آنها از وکیل و بریدن وثیقه های سنگین از دیگر موارد قابل ذکر است. فعالان حقوق زنان و برابری طلبان مورد اذیت و آزار واقع شده و بسیاری از آنها دستگیر و به زندان انداخته شده اند و همچنین تعداد زیادی تحت پیگرد قرار دارند. منصور اسانلو همچنان در زندان است و دیگر همکاران او در سندیکای شرکت واحد نیز به او در زندان پیوسته اند. کارگران نیشکر هفت تپه محکم و استوار به میدان آمدند و حق خواهی کردند. گزارشات صوتی و تصویری آنها در سرتاسر گیتی پخش شد و نشان داده شد که کارگران ایران در مبارزه خود برای حقوق انسانی شان تنها نیستند و انسانهای شرافتمند بسیاری هستند که با آنها در این راه همقدم و همراه هستند. در بیشتر شهرهای کشور، کارگران کارخانجات به دلیل مشکلات گوناگون دست به اعتراض زدند و صدای خود را برای حقوق انسانی خویش بلند کردند. گاهی به خیابان آمدند و به دلیل برگزاری تظاهرات مورد ضرب و شتم نیروهای سرکوبگر قرار گرفتند اما دست از خواسته های خود نکشیدند، گاهی نیز در داخل محل کار خود دست به اعتصاب و تحصن زدند و سعی کردند با مذاکره و گفت و گو مشکلات صنفی خود را حل و فصل کنند. دولت امام زمانی احمدی نژاد با درآمد سرشار نفت که در بالاترین حد خود در تاریخ قرار داشت، موفق به حل و فصل همان حداقلها نیز نشد و اقتصاد کشور در آستان ورشکستگی و در مرحله فروپاشی قرار دارد. برنج کاران شمال به دلیل واردات بی رویه، خانه خراب شده اند و صنعت فولاد به دلیل پایین بودن حقوق گمرکی و واردات به وسیله پایوران رژیم و نزدیکان آنها، در مرز تعطیلی کامل قرار گرفته است.
جنبش دانشجویی
در سال گذشته میلادی دانشجویان بسیار خوش درخشیدند و با پایداری در برابر گماشتگان استبداد همچنان میدان دار هستند. هرچند فشار دولت امنیتی - نظامی بر روی آنان بسیار زیاد است اما حاضر به اندکی عقب نشینی نیستند و سعی می کنند تا اتحاد و اتفاق از موجودیت انسانی و طبقاتی خویش دفاع کنند.
پاک شدن نام نلسون ماندلا از لیست تروریستی
سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر و همچنین سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و پارلمانهای کشورهای گوناگون با صدور قطعنامه های مختلفی استبداد حاکم بر کشور را محکوم و کلکسیون محکومیت رژیم ولایت فقیه را در دریافت قطعنامه های گوناگون رنگین تر کردند.
اما عجیبترین اتفاق سال 2008 در حوزه حقوق بشر در آمریکا روی داد و دولت ایالات متحده 14 سال پس از سرنگونی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا را از فهرست افراد و سازمانهای تروریستی خود خارج کرد. نلسون ماندلا معروفترین مبارز صلح جو و نماد صلح و آشتی بین المللی در اپوزیسیون جهانی و همپای گاندی است. او که خود در سالهای پایانی عمر بسر می برد، از چنان حیثیت و اعتبار بین المللی ای برخوردار است که هرگز مارک و انگ تروریست بودن چه در حال حاضر و چه در سالهایی که در زندان رژیم نژادپرست بسر می برد به او نمی چسبد. شاهکار دستگاه دیپلماسی آمریکا آن جایی است که 14 سال پس از سرنگونی رژیم آپارتاید که همچون لکه ننگی بر دامن بشریت قرن بیستم خودنمایی می کند، رهبر بلامنازع آشتی ملی آفریقای جنوبی را هنوز در لیست تروریستی خود حفظ کرده بود. چرا اکنون پس از این همه سال دیپلماسی آمریکا تصمیم به خروج او از لیست تروریستی گرفته است؟ شاید از بازگشت رژیم نژادپرست به آفریقای جنوبی به طور کلی ناامید شده است و ادامه وجود نلسون ماندلا در لیست را دیگر ضروری نمی داند. آیا کسی در دستگاه دیپلماسی آمریکا قادر به توضیح و یا توجیه این عمل است؟