جهان در آیینه مرور
لیلا جدیدی
دیدگاه ها و چشم اندازهای سازمانها و شخصیتهای سیاسی پیرامون بحران اقتصادی(بخش 3)
نشست گروه 20
نشست گروه 20 که در آن رهبران بزرگترین قدرتهای اقتصادی جهان جهت راهبری نظم نوین جهانی شرکت داشتند، در روزهای نخستین ماه آوریل در لندن برگزار شد
این در حالیست که در حال حاضر طبقه حاکمه و دستگاه سیاسی کشورهای بورژوایی، تمامی تمرکز خود را بر این گذاشته اند که چگونه سیستم سرمایه داری را حفظ کرده بدون آن که تلاشی برای درک تاریخی و ریشه اقتصادی این بحران صورت گیرد. بنابراین، جی 20 برای اقداماتی مقطعی اما نه زیر سوال بردن سیستم موجود تشکیل شده بود.
پیش از پرداختن به نشست مزبور، به چند دیدگاه برجسته در تشریح اوضاع کنونی اشاره می کنم:
- مارتین ولف در نوشته ای در "فاننشیال تایمز" (8 مارس) می نویسد: "اقتصاد دانان سرشناس سرمایه داری اکنون درک کرده اند که بحران اقتصادی جهان به بدترین شکل از دهه 30 تا کنون رسیده و توفان عظیمی بر پا کرده که حیثیت و اعتبار سیستم سرمایه داری جهانی را بر باد داده است. افسانه بازار آزاد که به عنوان حقیقتی غیر قابل چالش نزدیک به سه دهه توسط سیاستمداران، رسانه ها و سران بسیاری از اقتصادانان آکادمیست تبلیغ می شد، به طور عقلانی و اخلاقی بی اعتبار شده است. تردیدها پیرامون آینده سرمایه داری رو به افزایش است."
- دیوید نورث، از اعضای سرشناس کمیته بین المللی انترناسیونال 4 نیز می گوید: "غیر ممکن است که در چنین نقطه چرخشی بتوانیم آینده را پیش گویی کنیم، بدانیم به کجا می رویم. با این حال در مجموع، سقوط اقتصادی و بحران عمیق اقتصادی، جهان را دگرگون خواهد کرد و شاید هم بدتر از آن. اعتبار بازار ضعیف تر و اعتبار ایالات متحده آمریکا صدمه خواهد خورد، نفوذ چین افزایش پیدا خواهد کرد و گلوبالیزاسیون شکست خواهد خورد. اکنون زمان بی نظمی و آشفتگی است."
- برنی سوچر، رییس شرکت مشهور "مریل لینچ" در مسکو به فاننشیال تایمز می گوید: "جهان ما درهم فروریخته و صادقانه بگویم، نمی دانم چه چیزی را می توان جایگزین آن کرد. قطب نمایی که ما آمریکاییها با کمک آن فرمان را می چرخاندیم از بین رفته است. آخرین باری که چنین وضعیتی را به لحاظ بی نظمی، به هم ریختگی و از دست رفتگی شاهد بودم، در بین دوستانم در روسیه بود؛ زمانی که اتحاد جماهیر شوروی از هم گسست."
- پال ولکر، یکی از مشاورین ارشد اوباما تاکید دارد، که سقوط اقتصادی سال 2008 "مادر تمام بحرانهای اقتصادی" است و "تا کنون هیچگاه به این سرعت، اوضاع رو به تخریب نبوده است."
او در کنفرانسی در دانشگاه کلمبیا توضیح داد، بحران کاراکتری جهانی دارد و حاصل "عدم تعادل عمیق جهانی" است. وی این سخنان را در برابر عده ای از برجسته ترین اقتصاددانان و حتی سه اقتصاد دان برنده جایزه نوبل بازگو کرد. آقای ولکر افزود: "سقوط اقتصادی سیستم مالی جهان در برابر چشم همه تحلیل گران و روشنفکران اتفاق افتاد، با این وجود حتی متخصص ترین افراد هم نمی دانند چه شده و چه خواهد شد."
مشاور ارشد اوباما پیرامون بهبود اقتصادی اعتراف کرد که خود هیچ پاسخی به این سوال ندارد. او به طور ضمنی اقرار کرد که حتی به اقدام جدید اوباما و پولی که به بانکها داده شده نیز اطمینانی ندارد و نمی داند که آیا این آلترناتیو درستی است یا نه.
برای پی بردن به جایگاه ولکر باید دید که رییس دانشگاه کلمبیا او را چگونه معرفی می کند: "ولکر جایگاه ویژه ای در تاریخ این کشور و جهان دارد. او شخصی است که در حساسترین شرایط از خود شایستگی رهبری نشان داده و توانسته مسایل را روشن ببیند و روشن بیان کند، وقتی که دیگران نمی خواستند حتی گوش بسپارند."
با این حال، پیشنهاد او به عنوان آلترناتیو این است که تمامی بانکها باید تابع مقررات شده و تحت نظر باشند اما فقط آنها که از اهمیت سیستماتیکی در سراسر جهان برخوردارند و بین المللی بوده و ملی نیستند،باید تحت نظارت قرار گیرند.
اعتراضها علیه جی 20 و واکنش به آنها
پیش از نشست جی 20، مردم اروپا اقدام به برگزاری تظاهراتی کردند که بزرگترین آن با شرکت 35 هزار نفر در لندن بود. این تظاهرات در دیگر شهرهای مهم اروپایی از جمله در برلین، فرانکفورت، وین، رم، پاریس و ژنو نیز صورت گرفت.
در لندن سازمان دهندگان تظاهرات شامل ائتلافی از اتحادیه های کارگری از انگلیس و کشورهای اروپایی مانند فرانسه، ایتالیا و هلند و همچنین گروه های غیر دولتی بودند. شعار این تظاهرات "اول به حقوق مردم برسید" بود. خواستهای مشترک آنها که در یک لیست به نشست سران ارایه گردید شامل بسته محرک اقتصادی بیشتر، شفافیت بیشتر و سیاستهای عملی و عادلانه جهت "هدایت جهان به برون رفت از بحران" بود.
- کریس مارسمدن، در انتقاد از جهتگیری این اعتراضها در نشریه بین المللی کمیته بین الملل چهارم می نویسد: "هیچ یک از موضوعهایی که در این تظاهرات مطرح شد، منافع سیستم سودبری کمپانیهای بزرگ و بانکها را زیر سوال نمی برد. این تظاهرات تلاشی بود برای کانالیزه کردن خشم عمومی در جایی امن. نسخه هایی که نوشته شد را در دکان هر دولت اروپایی می شد پیدا کرد. خبرگزاری دولتی چین، "زین هوا" در این باره اینگونه جمعبندی کرد: "خواسته ها به صورتی بودند که گوردن براون با کمال میل انرا امضا می کند."
مارسمدن ادامه می دهد: "اگر چه در این تظاهرات کسانی شرکت کرده بودند که وخامت اقتصادی و شرایط اجتماعی آنها را به آنجا کشیده بود اما بسیاری دیگر فعالان سیاسی و اتحادیه های وابسته به بوروکراسی اتحادیه ای بودند و یا به طور مستقیم در سازمانهای خیریه و گروههای زیست محیطی مانند سبزها فعالیت داشتند و همچنین "گروههای چپ" که تلاش آنها بیشتر بر افزایش موقعیت سیاسی "کنگره اتحادیه کارگری" (TUC) متمرکز شده بود. در واقع، کاراکتر این تظاهرات برآمده از هدفی بود که پی گرفته شده بود.
در این تظاهرات که در هاید پارک لندن برگزار شد، برندن باربر، دبیر کل "کنگره اتحادیه کارگری" ادعا کرد که بحران اقتصادی حاصل "تصمیمهای غیر مسولانه و بی مبالاتی" و "طمعکاری" است. او گفت: "اگر ما می توانیم ثروت خوبی بهم بزنیم - که می توانیم - پس حتما می توانیم یاد بگیریم که این ثروت را چگونه عادلانه تقسیم کنیم."
- سوزان جورج از ATTAC فرانسه که چپ تر از دیگران شناخته شده، معتقد بود که سیستم بهتر مالیاتی بین المللی باید بر قرار کرد.
- شارن بارو از شورای اتحادیه های کارگری استرالیا پیشنهاد "برنامه ترمیم و بهبود که شامل فقیر ترین کشورها شود" را ارایه می کرد.
- اما تام درو جنبروک، عضو ACLVB که یکی از سه بزرگترین فدراسیونهای کارگری کشور بلژیک است و به همراه 50 عضو دیگر این فدراسیون در تظاهرات لندن شرکت کرده بود، با دیدی مثبت به این تظاهرات می گوید: "آنچه که در بلژیک در حال حاضر در جریان است پرداخت پول به نهادهای مالی است در صورتی که هیچ بخشی از آن به دست کارورزان جامعه نمی رسد. به عکس، فشار از سوی کارفرمایان افزایش یافته و مزایا کاهش پیدا کرده است. انتقادات زیادی به روال پیش گرفته می شود و مردم ناراضی و نگرانند. دولت بلژیک نیز مثل اینجا دست به "نجات مالی" زده است . بعد از این بحران تنها یک بانک در بلژیک باقی خواهد ماند، بقیه یا تحت کنترل قرار می گیرند و یا از بین می روند."
او می گوید: "باید مردم فشار بیاورند چون در حال حاضر سیستم خودش را بلعیده. سیستم مالی موتور اقتصادی بوده و اکنون ما به یک اقتصاد متعارف نیاز داریم. سیستم بانکی هزار بار بیشتر از حد انتظار در حال سقوط است. اگر اقدامی واقعی نشود، با فاجعه روبرو خواهیم شد."
از سوی دیگر چند روز پیش از نشست جی 20، هزاران نفر نیز خیابانهای پایتخت آلمان، برلین و فرانکفورت که مرکز مالی آلمان در آن قرار دارد را پر کردند تا به سیاستهای دولت آلمان و سیستم سیاسی آن اعتراض کنند.
تظاهرات زیر شعار "ما هزینه بحران شما را نمی پردازیم" بر پا گردید . این تظاهرات توسط گروههایی که شامل ATTAC (یک جنبش بدیل جهانی سازی)، اتحادیه های کارگری و گروه های رادیکال اجتماعی و سیاسی بود. 20 هزار نفر در تظاهرات فرانکفورت و 15 هزار نفر در برلین شرکت کردند که حتی دور از انتظار سازماندهندگان آنها بود. به طور کلی شعارهای داده شده گویای آن بود که پول هنگفتی از دولت به بانکها داده شده و مردم باید بار آنرا به دوش بکشند. بحران اقتصادی از هم اکنون به وضوح در این کشور حس می شود و به همین دلیل بسیاری از شرکت کنندگان کسانی بودند که مشاغل خود را از دست داده بودند.
در هر دو تظاهرات، مهمترین و اصلی ترین سخنرانان، رهبران "حزب چپ" بودند. در فرانکفورت اسکار لافونتن و در برلین گریگور گیزی. گیزی و لافونتن هر دو در سخنانشان سیاستهای دولت آلمان را مورد سرزنش قرار دادند و خواستار اقدامات رادیکال برای خاتمه دادن به بحران شدند. آنها بانکها را موسساتی مافیایی خواندند که از دولت آلمان بهره برداری می کنند.
نشریه "کارگران سوسیالیست" در آمریکا پیرامون اعتراضات و تجمعهای پیش از نشست جی 20 می نویسد: "از چند روز پیش تظاهراتی تدارک دیده می شد که پیام نهایی آن این بود که کارگران و مردم فقیر نباید مجبور به پرداخت بهای بحران اقتصادی باشند."
اریک توسین و دمین میله، اعضای "کمیته برای لغو بدهیهای جهان سوم" می گویند: "پیرامون نشست لندن به طور وسیعی اینگونه تبلیغ شده بود که 20 رهبر کشورهای صنعتی و کشورهای در حال رشد گردهم خواهند آمد تا برای بحران اقتصادی چاره اندیشی کنند. اما از همان آغاز مشخص بود که آنان برای برخورد با چنین چالشی از جا بر نمی خیزند. از همان ابتدا، گروه 20 به وجود نیامده بود که راه حلی واقعی برای بحران اقتصادی بیابد. این گروه در نوامبر 2008 برای نجات قدرتها از نابودی و شاخ و برگ دادن به سرمایه داری گرد هم آمد. از این رو، این غیر ممکن است که انتظار داشته باشیم آنها دست به روشهای رادیکال برای نجات مردم بزنند.
آنها از مردم می خواهند که به دو سویی که بیشترین خشم را بر می انگیزد نگاه کنند: "گریزگاه های مالیاتی" و "درآمد هنگفت مدیران رده بالا". گریزگاه های مالیاتی که به طور کلی باید از بین برود. برای این کار خیلی ساده باید شراکت کمپانیها و یا هر کس دیگری در مناطقی که گریزگاه مالیاتی است غیر قانونی شود. اتحادیه اروپا که نقش گریزگاه های مالیاتی را بازی می کند، باید از اعمال مخفیانه بانکها جلوگیری کند و به این روش خاتمه دهد.
اما این سیاستی نیست که جی 20 بخواهد پیش گیرد. یک سری کارهای کوچک و مختصر در این مورد صورت می گیرد؛ بدین گونه که سر انجام یک لیست از آنها که حاضر نیستند در این امر همکاری کنند علنی خواهد شد (لوکزامبورگ و اتریش از پیش گفته اند که در این لیست نخواهند بود).
هنوز درآمدهای مدیران ارشد به طور مسخره ای به این دلیل که اگر به کسانی که سود زیادی برای کمپانی ایجاد کرده اند به اندازه کافی حقوق داده نشود به سمت کمپانی دیگری می روند، بالا است. اما حالا هم که در بحران اقتصادی هستیم و این کمپانیها ضرر کرده اند، مدیران رده بالا همچنان پولهای هنگفتی دریافت می کنند."
اریک توسین و دمین میله ادامه می دهند: "استراتژی جی 20 زدن یک رنگ تازه به روی دنیایی است که در حال فروپاشی است. تنها اعتراضات مردمی قوی و گسترده لازم است تا بتوان جهانی دیگر ساخت که در آن امور مالی در خدمت مردم قرار گیرد. جی 20 به نو - لیبرالیسم دست نزده و اصول آن باز تکرار می شود اگر چه کاملا شکست خورده اند. جی 20 وابستگی خود را به اقتصاد جهانی که بر پایه بازار آزاد است حفظ کرده است.
تظاهرات پیش از نشست که به طور گسترده در لندن، وین، برلین، مادرید، روم و غیره صورت گرفت، خواست مشترکی را بر جسته می کرد: "بگذارید ثروتمندان هزینه بحران را بپردازند". استقبالی که ماه ژانونه از فورم اجتماعی جهانی شد نشان داد که جنبش مردم نه تنها خاموش نشده بلکه، تازه شروع شده است.
پیروزی در سازماندهی تظاهرات 29 ژانویه در فرانسه و سپس 19 مارس (3 میلیون نفر در خیابانها) شاهدی بر این امر است که کارگران، بیکاران و جوانان خواستار راه حلهای دیگری برای بحران هستند."
اوباما و نجات جی 20
در اخرین لحظات و در 30 دقیقه مشقت بار، رهبران بزگترین اقتصادهای جهان حیرت زده به تیک تیک ساعت که رسیدن به زمان پایان نشست را یادآوری می کرد، خیره شده بودند. آنها امیدوار بودند که به یک برنامه مشترک دست پیدا کنند تا بتوانند اقتصاد شکسته جهانی را به هم بند بزنند.
گره کار را می توان گفت در واژه "هشدار" لیست سیاه گریزگاه های مالیاتی بود که برای همکاریهای اقتصادی ارایه داده شده بود. سارکوزی، رییس جمهور فرانسه مایل بود گفته شود جی 20 به رعایت لیست سیاه "هشدار" می دهد و هوجینتا او، رییس جمهور چین مخالف آن بود و حاضر نبود به هیچوجه کوتاه بیاید. اینکه آقای هوجینتا او حاضر نمی شد با کسی بدون مترجم حرف بزند، وضع را دشوار تر نیز کرده بود.
با این حال، در همه امور دیگر مذاکرات به آرامی پیش رفته بود. جی 20 با اقداماتی جهت کنترل مالی جهانی و بازسازی صندوق بین المللی پول به توافق رسیده بود. اما باز تیک تیک عقربه های ساعت، فرو پاشی نشست را یادآوری می کرد، حتی تاخیر در مصاحبه مطبوعاتی می توانست در بازار تاثیر گذار باشد.
اما اوباما، رییس جمهور آمریکا که در اولین نشست بین المللی شرکت می کرد، به نجات این نشست شتافت. اوباما بعد از مقدار زمزمه در گوشی با گوردن براون، سارکوزی را به گوشه ای فراخواند و حدود 5 دقیقه با او صحبت کرد.
سپس او رییس جمهور چین را نیز به گوشه ای برد و با او هم مقداری زمزمه کرد و سپس هر دو را به همان گوشه برد و در برابر چشمان حیرت زده بقیه اعلام کرد که یک توافق میانه پیدا شده است.
او به سارکوزی گفت: "ببین، بیا یک گام به عقب بر دار و بگذار این موضوع را روشن بینانه نگاه کنیم" او گفت: "می توانیم واژه "هشدار" را به "توجه" تغییر دهیم. بعد از چند لحظه سکوت هر دو با آن توافق کردند و چند دقیقه بعد، فراخوان پایانی امضا و اعلام شد. گوردن بران این واقعه را "لحظه تاریخی" توصیف کرد.
اجلاس گروه بیست در شرایطی برگزار شده بود که آلمان و فرانسه، به ویژه بریتانیا و آمریکا را تهدید کرده بودند که در صورت بی توجهی به لزوم تغییر مقررات مراودات مالی جهانی، اجلاس را ترک خواهند کرد که این موضوع تا پیش از پایان اجلاس رخ نداد.
نیکولا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه پس از اجلاس گفت، توافق به دست آمده "بیش از حد امید و انتظار ما بوده است".
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان نیز گفت، موازینی که مورد توافق قرار گرفت بنیاد بازارهای مالی جهان را شفاف تر می سازد و توافقات به دست آمده را "مصالحه ای تقریبا تاریخی" خواند.
با این حال اوباما و گوردن براون در پاسخ به این سوال که به هرحال این چه سودی برای مردم دارد، نمی توانند پاسخ دهند.
پدیدگاهها پس از نشست جی 20
- ادموند کانوی، سرمقاله نویس اقتصادی روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف در این باره می نویسد: "اگر چه بهترین پاسخ آنها به این سوال این بود که اقداماتی که خود به تنهایی پیش خواهند گرفت، به هرحال بهتر و موثر تر از نتیجه این نشست خواهد بود. با اینکه چنین ادعایی به احتمال واقعیت دارد اما این پاسخ به مردمی که قرار شد 1/1 تریلیون از پولشان به کانالهای مختلف بین المللی واریز شود، دلگرمی نمی دهد."
آقای ادموند می افزاید: "واقعیت این است که با وجود تمام اعداد بالایی که در این نشست یاد شد، یک پنی هم پول نقد از طرف کسی پرداخت نشد. پیشتر قول پرداخت مقدار زیادی از این پول هم داده شده بود. در ثانی، میزان زیادی از آن تنها موقعی پرداخت می شود که صندوق بین المللی پول وامهای تازه ای به دولتهای بحران زده و فقیر بدهد که آنهم بعید به نظر می رسد."
- طارق الحماید، ژورنالیست و سردبیر روزنامه الشرق الاوسط است. او تحلیلگر و نظریه پرداز پیرامون اخبار و رویدادهای روز است و در این امر شهرتی جهانی دارد. او همچنین یکی از منتقدین جمهوری اسلامی نیز می باشد.
آقای الحماید در مقاله ای پیرامون نشست گروه 20 با عنوان "نظارت و اصلاح" می نویسد: "آنچه که در بیانیه پایانی نشست گروه 20 جلب توجه می کند، تکرار واژه های "نظارت" و " بازسازی" است. این نشان می دهد که بحران مالی که جهان را در خود فرو برده حاصل عدم نظارت مالی و "تنظیم اقتصادی" است. اما ما دستکم به چند دلیل دیگر نیز آگاهی داریم، برای نمونه حیف و میل میلیارد ها دلار در اثر نبود مدیریت صحیح که به دود شدن و به هوا رفتن منابع مالی دولت و نهادهای مالی در شکلی بی سابقه منتهی شد.
او می گوید: "با وجود دلخوشی بازار و نظاره گران در نشست تاریخی گروه 20 در لندن، ما هنوز نمی دانیم که بدترین دوران بحران اقتصادی را پشت سر گذاشتیم یا از این هم بدتر خواهد شد؟ به ویژه آنکه برخی از بخشهای مالی در مرکز خطر قرار دارند و باعث حیرت است که تا بحال هم فرو پاشیده نشده اند. به مرحمت تکرار این دو واژه که هر دو در مجموع معنی اصلاحات را می دهند، سوال این است که اگر "نظارت" و "اصلاح" مالی بر میدان مالی انجام شود، آنوقت سیاست چه می شود؟ بخش سیاسی چگونه با آن خود را تطبیق می دهد.
معما در این است که گروه 20 موافقت کرد که یک تریلیون دلار برای حمایت از تجارت و کمک به تضمین ثبات و ایجاد اعتبار و رشد هزینه کند. خب بیایید ببینیم در چه کشوری؟ چه کشوری اولین نفر است برای مراجعه؟
پاسخ پاکستان است. آنوقت این سوال پیش می آید که آیا جامعه جهانی یا کشورهای اعانه دهنده باید کمک کنند تا بحرانها در پاکستان به پایان برسد یا اینکه نقش آنها تنها پرداخت پول است؟
به موازات ارایه کمک مالی، چه به کشورهایی که اقتصادشان عقب مانده است یا بحران زده شده اند، اقدامات جدی سیاسی باید صورت بگیرد که به بحرانها خاتمه دهد. آنچه که امروز ما می بینیم، این است که به بحران فقط پول تزریق می کنیم.
با توجه به اختلافهای اعراب و اسراییل، آیا این معنی داردکه اسراییل خراب کند و همه بروند کمک کنند که خرابیها ساخته شود؟ این درست است که گروهی و یا اشخاصی با امنیت ما قمار کنند، ما را وادار به جنگ کنند که بعد بیایند نجاتمان دهند؟
ما پول می دهیم بدون این که سوال کنیم. ثبات سیاسی لازمه بنیادین گشایش اقتصادی است. بنابراین به جای دادن پول برای حل بحران، راه حلهای سیاسی باید طرح کرد."