چه چیز تغییر کرده؟ مماشات غرب یا سرکشی ولایت فقیه؟

 

مهدی سامع

mehdi.samee@gmail.com

 

پيام تبریک نوروزی باراک اوباما و پاسخ علی خامنه ای به آن هنوز مورد بحث و بررسی رسانه های جمعی است. پرزیدنت اوباما در پیام خود که متن فارسی آن در روز 30  اسفند 1387 در آستانه تحویل سال جدید از صدای آمریکا پخش شد، مواضع و خواسته های دولت آمریکا را به شکل بسیار ملایم و با نادیده گرفتن نقض حقوق بشر در ایران بیان کرد و با یک بیت از شعر سعدی به پیام خود پایان یافت. 

 

اوباما در پیام خود با قرار دادن مردم ایران در کنار استبداد مذهبی حاکم بر ایران گفت:«من به ویژه می خواهم به طور مستقیم با مردم و رهبران جمهوری اسلامی ایران صحبت کنم.» و سپس در ادامه سران رژیم را مورد خطاب قرار داد و گفت  که:«پس این فصلی برای آغازی نو است. من میل دارم به روشنی با رهبران ایران سخن بگویم. ما اختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار می دهد و در صدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعۀ جهانی است. این فرایند با تهدید به پیش نمی رود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم.» و بالاخره خواسته های آمریکا را به این شکل بیان کرد:«شما نیز در برابر خود انتخابی دارید. ایالات متحده مایل است که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعۀ بین الملل قرار بگیرد. شما دارای چنین حقی هستید، اما این حق با مسئولیتهای واقعی همراه است و به این جایگاه نه از راه ترور یا به مدد جنگ افزار، بلکه از طریق اقدامات مسالمت آمیز که نشان دهندۀ بزرگی حقیقی ملت و تمدن ایران است می توان دست یافت و معیار سنجش این بزرگی داشتن توانایی برای ویران کردن نیست، نشان دادن توانایی شما برای ساختن و آفریدن است.»

 

سخنان رئیس جمهور آمریکا و به ویژه لحن آن که به گمان من مهمترین تمایز آن با سخنان رئیس جمهور سابق آمریکا بود، با استقبال جبهه مماشات و جریان دلالان رژیم ایران قرار گرفت. اینان به خاطر انجام وظیفه با مشاهده درختان، جنگل را نادیده گرفتند و بدون توجه به وجود کلماتی چون «راه ترور یا به مدد جنگ افزار» و «توانایی برای ویران کردن» حکام تهران را نصیحت کردند که هرچه زودتر راه سازش بزرگ را بگشایند.

در سخنان رئیس جمهور آمریکا خواسته های دولت آمریکا مطرح شده است. این خواسته ها، دست برداشتن جمهوری اسلامی از سلاح اتمی و تروریسم و ویرانگری است. در این خواسته ها رعایت حقوق بشر نادیده انگاشته شده و موضوع اخلال در روند صلح بین فلسطین و اسراییل با اسم مستعار «تروریسم» یا «ویرانگری» مطرح شده است. این خواسته دقیقا همانی است که طی 8 سال گذشته از جانب دولت بوش و کشورهای 5+1 در بسته های تشویفی که هر بار پروارتر از پیش به رژیم ایران ارایه شده است.

 

اما آیت الله خامنه ای با هشیاری به جای آن که شیفته شکل و لحن بیان شود و یا به عشوه گریهای مماشاب طلبان توجه کند، به سرعت به میدان آمد و کمتر از 24 ساعت در روز اول فروردین در مشهد به سحنان پرزیدنت اوباما پاسخ داد.

 

ولی فقیه نظام در سخنان خور که همراه با گرافه گوئیهای فراوان، برای مثال این که «تحريم به سود ما تمام شد» و نصیحتهای بلاهت بار بود، این سوال منطقی را مطرح کرد که «براي ما چي تغيير كرده» است؟ خامنه ای که شیفته و مدافع سرسخت ولایت ارتجاعیش است، در سخنان خود به ناحق کلمات «ملت» و «ایران» را برای نامیدن ولایت خود به کار برد و با تاکید بر این که نمي شود او را «فريب داد» و نمي توان او را «ترساند»، گفت:«حال دولت جديد آمريكا مي‌گويد ما مايليم با ايران مذاكره كنيم، بياييد گذشته را فراموش كنيد. مي‌گويند ما دست دراز كرديم به سمت ايران. خب اين چه جور دستی‌ست. اگر دستي دراز شده باشد كه يك دستكش مخمل رويش باشد اما زيرش يك دست چدني باشد، اين هيچ معناي خوبي ندارد. عيد را به ملت ايران تبريك مي‌گويند اما در همان تبريك ملت ايران را طرفدار تروريسم، دنبال سلاح هسته‌يي و از اين قبيل چيزها متهم می كنند. .......مي‌گويند بياييد مداكره كنيم، بياييد روابط ايجاد كنيم، شعار تغيير مي‌دهند، خب اين تغيير كجاست چي تغيير كرده. اين را روشن كنيد براي ما چي تغيير كرده؟ دشمني شما با ملت ايران تغيير كرده كو علامتش؟ داراييهاي ملت ايران را آزاد كرديد؟ تحريمهاي ظالمانه را برداشتيد؟ از لجن پراكني و اتهام زني و تبليغات سوء عليه اين ملت بزرگ و مسئولين مردمي آن دست برداشتيد؟ .....شعار تغيير مي دهند اما در عمل تغييري مشاهده نمي شود، ما هيچ تغييري نديديم. حتي ادبيات هم عوض نشده است.....رئيس جمهور جديد آمريكا از اولين لحظه كه به رياست جمهوري رسما رسيد و نطق كرد به ايران و دولت جمهوري اسلامي اهانت كرد چرا؟ اگر راست مي گوييد تغييري انجام گرفته است كو اين تغيير؟ چرا چيزي ديده نمي شود؟»

خامنه ای بر اساس فایده تکرار و برای آن که مبادا گماشتگانش فریب لحن اوباما را بخورند و یا دچار لغزش  و لرزش شوند، بارها و به شیوه های مختلف پیرامون تغییر صحبت کرد و بالاخره با استناد به سنتهای الهی و به وکالت از جانب مردم جهان گفت:«اين تغييري كه شما اسمش را مي آوريد ، اين يك ضرورت است براي شما ، چاره اي نداريد بايد تغيير كنيد، بايد تغيير كنيد. اگر تغيير نكنيد سنتهاي الهي شما را تغيير خواهد داد. دنيا شما را تغيير خواهد داد. بايد تغيير كنيد اما اين تغيير نبايد فقط لفاظي باشد، نبايد با نيتهاي ناسالم باشد. يك وقت بگوييد ما مي خواهيم تغيير بدهيم سياست خودمان را اما هدفها را عوض نمي كنيم، تاكتيكها را عوض مي كنيم اين تغيير، تغيير نيست، اين خدعه است.»

و در پایان ولی فقیه رژیم خطاب به اوباما گفت:«شما تغییر کنید، ما هم رفتارمان تغییر خواهد کرد.»

 

پاسخ سید علی خامنه ای به اندازه کافی صریح و شفاف است. او از آمریکا می خواهد که در مورد حمایت رژیم ایران از تروریسم حرفی به میان نیاورد و بپذیرد که جمهوری اسلامی یک قدرت اتمی است و بنابرین همه تحریمها را لغو کند تا آقای خامنه ای هم رفتارش تغییر کند. در حقیقت در شرایطی که دولت آمریکا بر پیش شرطهای مذاکره پافشاری نمی کند، این ولی فقیه رژیم ایران است که پیش شرطهای بزرگی را در مقابل دولت آمریکا قرار می دهد. اما این پیش شرطهای برای مذاکره نیست، چرا که خامنه ای و عمله و اکره اش هیچگاه با مذاکره مخالف نبوده و همواره با آمریکا مذاکره مخفی داشته اند و از این مذاکره ها در دوران جرج بوش به اندازه کافی سود برده و اتفاقا دولت بوش بیش از هر دولتی در 30 ساله اخیر به رژیم ایران یاری داده است. چه کسی می تواند منکر این واقعیت شود که حمله به عراق و اشغال این کشور تا کنون بیش از همه به سود ولایت خامنه ای بوده است.

بنابرین تا آن جا که به مساله مذاکره مربوط است رژیم ایران همواره از آن استقبال کرده و در شکل مخفی همواره در مذاکره بوده است. در ماه گذشته روزنامه‌ سویسی Le Temps، در شماره روز سه شنبه 18 فروردين فاش ساخت که کارشناسانی از ایران، آمریکا و اروپا در ژنو به‌ طور منظم با یکدیگر دیدارهایی غیررسمی در سطوح بالا داشته‌اند. رادیو آلمان طی گزارشی به نقل از همین روزنامه نوشت که:«وزیر خارجه‌ی سوئیس این خبر را تایید کرده است. یکی از نزدیکان به دولت ایران هم در این دیدارها شرکت داشته است.»

وزیر امور خارجه‌ی سوئیس، روز سه شنبه 18 فروردين 1388 گفت:«گفت‌وگوها در سطحی کاملا غیررسمی جریان دارند و وزارت امور خارجه در آن شرکتی ندارد.» بنا به نوشته این روزنامه «در میان شرکت‌کنندگان همچنین کارشناسان سلاحهای استراتژیک و اتمی، و نیز کارشناسان حوزه‌ی مناسبات بین‌الملل حضور داشته‌اند که در مورد تجهیزات هسته‌ای ایران سخن گفته‌اند.»

بنابرین رژیم ایران برای آن که به اهداف خود دست یابد و برای وقت گذرانی و در ضمن برای وجاهت دادن به پروژه مماشات همواره و به اشکال مختلف و با واسطه های گوناگون در مذاکره بوده و از این به بعد نیز از این شیوه گریزی ندارد. مهم این است که استبداد مذهبی حاکم بر ایران با اتکا به نیروی ویرانگر بنیادگرایی اسلامی و تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی که هر دوی آن در خدمت کسب هژمونی در خاورمیانه است از مذاکره و به ویژه از مذاکره مخفی بدون آن که بر سر اختلافهای اساسی وارد تعامل شود، بیشترین بهره برداری برای سرکوب مردم ایران و مهار جنبشهای اجتماعی مردم ایران را می کند.

 

واقعیت این است که سیاست کشورهای بزرگ غربی به طور عام و سیاست ایالات متحده آمریکا به طور خاص طی 30 سال گذشته و به ویژه در 8 سال دولت جرج بوش علیرغم همه هیاهوها و جناجهای تبلیغاتی، مماشات با جمهوری اسلامی بوده است. این سیاست نه تغییر رژیم ایران بوده و نه جنگ با آن، بلکه تغییر رفتار رژیم ولایت فقیه بوده است. این را خامنه ای بهتر از هر کس می داند و به درستی تاکید می کند که هیچ چیز تغییر نکرده است. ولی فقیه رژیم به یک واقعیت دیگری نیز اشراف دارد که معمولا سیاستمداران غربی از آن اطلاع ندارند. اگر تغییر رفتار رژیم ولایت فقیه شامل دست برداشتن این رژیم از صدور بنیادگرایی اسلامی و توسعه تررویسم باشد، اگر تغییر رفتار رژیم ایران منوط به تغیر عمق استراتژیک امنیت رژیم از

کل خاورمیانه به مرزهای ایران شود در این صورت فلسقه وجودی ولایت فقیه و ایزارهای اصلی آن مثل سپاه پاسداران و سلاح اتمی هم از بین رفته و در نتیجه ولایت فقیه از درون پاشیده خواهد شد. از آن جا که ولی فقیه نظام به این امر آگاهی کامل دارد از رئیس جمهور جدید آمریکا می خواهد که محتوای سیاست آمریکا که همان «تغییر رفتار» است را تغییر دهد. به نظر می رسد که قبول این خواست در ظرفیت دولت آمریکا نیست.