جهان در آیینه مرور

 

لیلا جدیدی

پاکستان، "مهمترین نقطه تمرکز سیاست خارجی دولت اوباما "

امپریالیسم آمریکا که با هدف پیشبرد هژمونی خود در مناطق مهم استراتژیکی و نفت خیز آسیای مرکزی و خلیج فارس دست به تهاجم به افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003 زد، این منطقه را به بی ثباتی کشانده و شرایطی برای پا گرفتن جنگهای جدید و خونین دیگر فراهم کرده است. جنگ خونین و خانمانسوز در این دو کشور اکنون به پاکستان نیز رخنه کرده و این کشور را در معرض سقوط دولت، تجزیه قومی و جنگ داخلی قرار داده است. از همین رو، دولت اوباما پاکستان را "مهمترین نقطه توجه در سیاست خارجی" خود اعلام کرده است.

کشور پاکستان که محصول تقسیم بندی ارتجاعی امپریالیسم انگلیس در هند است، دارای بحرانهای اقتصادی و سیاسی وسیعی است که سیاستهای امپریالیستی آمریکا به آن شدت بخشیده است. تلاش آمریکا برای تحت کنترل درآوردن پاکستان، با مخالفت مردم این کشور روبرو است، از این رو بنیادگرایان ارتجاعی طرفدار طالبان فرصت را غنیمت شمرده و تلاش می کنند سلطه خود را با جلب حمایت مردم ناآگاه و محروم روستایی، بر 170 میلیون جمعیت این کشور تحمیل کنند. در همین حال سیستم سیاسی فاسد و غیردمکراتیک این کشور نیز یک عامل دیگر نا آرامیهای اجتماعی به شمار می رود.

در این نوشتار به روند رشد تنشها و بحران به لحاظ اقتصادی و سیاسی و نقش آمریکا در این کشور پرداخته شده است.

 

اکتبر 2008 و صندوق بین المللی پول

پاکستان تضعیف شده به خاطر نداشتن ثبات سیاسی و ضربه خوردن از بحران اقتصادی جهان، در ماه اکتبر سال گذشته برای گرفتن کمک دست به سوی چین دراز کرد. این در حالی بود که سرمایه گذاران خارجی پاکستان را ترک کرده و ارزش روپیه به شدت پایین آمده بود. دولت پاکستان به شدت به مبلغی نزدیک به 10 میلیارد دلار برای ترمیم امور مالی کشور نیاز داشت. رییس جمهور پاکستان، آصف علی زرداری از سفر خود به پکن، متحد دیرین کشورش با دست خالی برگشت. عربستان سعودی یک دوست قدیمی دیگر نیز دست پاکستان را برای گرفتن کمک در صادرات نفت به این کشور پس زد.

آقای شوکت فیاض احمد ترین، مشاور مالی نخست وزیر پاکستان اعلام کرد که پاکستان ناچار خواهد شد به صندوق بین المللی پول روی آورد و بخت کشورش را آنجا آزمایش کند. روشن است که مقروض شدن به این نهاد بزرگ مالی به معنای پذیرش تمامی قید و شرط هایی است که فقیر ترین قشر جامعه، آثار مخرب آن را بر معیشت خود احساس خواهد کرد.

پاکستان که همزمان تحت فشار آمریکا و آنچه که "جنگ علیه تروریسم" خوانده می شود قرار دارد، از فرصت استفاده کرده و انتظار دریافت مبالغ هنگفتی از واشنگتن را دارد. یکی از مقامهای رسمی پاکستان در این باره به روزنامه نیویورک تایمز می گوید: "یک راه برای گرفتن کمک این است که یادآوری کنیم اگر اقتصاد ما سقوط کند، جنگ علیه ترور روند منفی خواهد داشت." یک گزارش آژانس اطلاعاتی آمریکا این وضعیت را در جمعبندی نهایی "بدون پول، بدون انرژی، بدون دولت" توصیف کرده بود.

تنها دوسال پیش، تحت دولت نظامی مشرف اوضاع اقتصادی پاکستان آنچنان شکوفا شده بود که "ببر بعدی آسیا" خوانده می شد اما بعدها بحرانهای سیاسی این کشور را به مرز سقوط اقتصادی سوق داد.

 

 

نیمه اول مارس 2009- اوج گیری اختلافات

در پی بحران اقتصادی، پاکستان دچار سلسله بحرانهای سیاسی نیز شد. در اواسط ماه مارس سال جاری، هزاران تن از وکلای دادگستری و فعالان سیاسی پاکستان جهت باز گرداندن قضات برکنار شده از سوی پرویزمشرف، رییس جمهوری پاکستان تظاهراتی در بندر کراچی بر پا کردند. این تظاهرات که به آن نام "راه پیمایی طولانی" داده شده بود، با شرکت یکی از احزاب سیاسی عمده پاکستان، یعنی "حزب مسلم لیگ - شاخه نواز شریف"، نخست وزیر پیشین پاکستان صورت می گرفت.

حامد خان، رییس پیشین کانون وکلای دادگستری پاکستان اعلام کرد که خواستهای سازمان دهندگان تظاهرات روشن است: "رییس جمهوری پاکستان باید برکنار شده و قضات باز گردند."

در واکنش به این امر، نیروهای امنیتی نخست دست به سرکوب و بازداشت دهها تن از رهبران و شخصیتهای برجسته حزب نواز شریف و شماری از وکلا زدند. خودداری دولت جدید پاکستان از بازگرداندن قضات برکنار شده به بروز اختلافات جدی بین نواز شریف و زرداری منجر شد. دولت پاکستان برای جلوگیری از حوادث ناخوشایند، قوانین امنیتی ویژه ای در همه شهرهایی که قرار بود راهپیمایی وکلا و هواداران سه حزب "مسلم لیگ"، "جماعت اسلامی" و "حزب عدالت" برگزار شود، تدارک دید.

همزمان با اصرار وکلا برای راهپیمایی به سمت اسلام آباد، نیروهای پلیس کراچی با باتوم به فعالان و وکلا در مقابل دیوان عالی این شهر حمله کردند که سبب خشم جمعیت شد.

نواز شریف اعلام کرد: "ما می خواهیم این نظام منسوخ را تغییر دهیم زیرا این نظام موجودیت ما را به خطر می اندازد و آنها می خواهند من رابه اتهام فتنه تحت پیگرد قضایی قرار دهند."

"شاهد حسین"، دبیرکل "حزب مسلم لیگ" در جمع خبرنگاران گفت، حزبش از روش مسالمت آمیز و به دور از خشونت برای پایان دادن به تنش سیاسی در این کشور پیروی می کند. او خواستار آن شد که یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان تنش سیاسی این کشور را با تدابیری مدبرانه حل کند.

با این وجود، ژرفش اختلافات بین دو حزب قدرتمند پاکستان یعنی، "حزب مردم" و "شاخه نوازشریف مسلم لیگ"، به گسست بیشتر سیاسی بین جریانهای طرفدار حزب حاکم به دلیل بروز اختلافات دیدگاهی راه برد.

رسانه های جمعی پاکستان اعلام کردند که رضا ربانی، عضو مجلس سنا و از نزدیکان بی نظیر بوتو، رهبر فقید "حزب مردم" از سمت خود به عنوان وزیر فدرال استعفا کرده است.

سناتور انور بیگ، رییس کمیته امور خارجی "حزب مردم" نیز به دلیل بروز اختلاف با زرداری از سمت خود استعفا داد. شایعاتی نیز درباره تشدید تنش بین زرداری و یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر و از اعضای "حزب مردم پاکستان" شکل گرفت.

در همین حال نواز شریف همچنان حملات لفظی علیه شخص زرداری را تشدید می کرد و تلاشهای نمایندگان انگلیس و آمریکا برای میانجیگری بین او و زرداری نیز بی نتیجه ماند.

آمریکا بیشتر نگران بود که اختلافهای سیاسی، توجه پاکستان را از جنگ با طالبان و القاعده منحرف سازد. دیوید میلیبند، وزیر امورخارجه انگلیس تاکید کرد که زرداری و شریف باید اختلافها را کنار بگذارند و علیه تهدید جدی که پاکستان با آن مواجه است، متحد شوند.

 

نیمه دوم مارس 2009 – عقب نشینی دولت در برابر مخالفان

در این زمان، حزب حاکم به دستگیری و حبس نواز شریف و بسیاری از شخصیتهای مهم مخالف دولت دست زد. دولت به همان روشی که مشرف در گذشته اجرا می کرد، جاده ها به سوی اسلام آباد را بست. اما برخلاف آن دوره، این بار بخشی از ارتش در پنجاب از پیروی دستورات دولت خودداری می کرد. از همین رو، شریف توانست از بازداشتگاه فرار کند. یک وکیل و رهبر سابق "حزب مردم پاکستان" که اکنون در زمره مخالفان قرار داشت نیز توسط بخشی از پلیس فرار داده شد. از سوی دیگر، بخش بزرگی از مقامهای مهم دولتی در لاهور، پنجاب و غیره استعفا داده بودند. بدین صورت تظاهرات وسیعی به سوی اسلام آباد ترتیب داده شد، آنهم در حالی که بسیاری از نیروهای امنیتی کنار کشیده بودند و حاضر نمی شدند از اعتراضات جلوگیری کنند.

همچنانکه آمریکا به حل اختلافات اصرار می ورزید، اشفاق پرویز کیانی، فرمانده کل ارتش پاکستان به صراحت به آصف علی زرداری، رییس جمهور پاکستان و یوسف گیلانی، نخست وزیر هشدار داد که باید تغییر رفتار بدهند. این امر مهمترین علتی بود که آقایان زرداری و گیلانی را وادار به عقب نشینی کرد. گیلانی از طریق رادیو اعلام کرد که افتخار چودری، رییس دیوان عالی پاکستان و دیگر قضات دوران مشرف که به خاطر مخالفت با او برکنار شده بودند را به مقام خود باز خواهند گرداند. این عده به طور فعال در برکناری مشرف دست داشتند اما دولت جدید آنها را که توسط مشرف برکنار شده بودند، به مقام پیشین خود باز نگردانده بود. در این روز همچنین به یکی از مهمترین خواستهای مخالفان که آزادی تظاهرات و میتینگها بود، تن داده شد. دقایقی بعد شریف تظاهرات به سوی اسلام آباد را منحل اعلام کرد.

 

نقش آمریکا

همانطور که توضیح داده شد، مهمترین نگرانی واشنگتن وقفه در حمایت منسجم پاکستان از جنگ علیه طالبان در افغانستان بود و از این رو اصرار می ورزید که هر چه زود تر به اختلافات خاتمه داده شود. آمریکا نگران بود که این بحران دولت را فلج کرده و یا به دو قسمت تقسیم کند، آنهم در حالی که به طور دایم نقش اسلام آباد در حفظ اشغال افغانستان را با افزایش سرکوب مخالفان خود در بخش پشتو زبان پاکستان و با حملات موشکی در داخل خاک این کشور که تخلف در قوانین بین المللی نیز به شمار می رفت، گوشزد می کرد.

از همین رو پس از اعلام توافق دولت با خواست قضات و وکلا، سفارت آمریکا از تصمیم دولت پاکستان ابراز خوشحالی و رضایت کرد و اعلام کرد، "تصمیمی مردانه برای خاموش کردن درگیریها" و " گامی بزرگ به سوی همبستگی ملی" برداشته شده است. این در حالیست که در جریان این رویدادها، واشنگتن به شدت بر هر دو طرف، نواز شریف و دولت فشار می آورد.

افزوده بر این، دولت اوباما از این هراس داشت که اختلافات بین طبقه ممتاز جامعه که به تظاهرات توده ای و رویارویی با پلیس ختم می شود، راه را برای مردم محروم و فقیر برای نمایش خشم خود نسبت به بحران اقتصادی و برنامه های ساختاری صندوق بین المللی پول باز کند.

آن پترسون، سفیر آمریکا، ریچارد هولبروک، فرستاده ویژه آمریکا در افغانستان و پاکستان و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، همگی ساعتها با زرداری و شریف گفتگو کردند و این در حالی بود که گفتگوی علنی و چندانی با فرمانده های ارتش پاکستان نداشتند.

اوباما اما سیاستهای پیشین مداخله در بحران سیاسی پاکستان را تغییر جهت داد. او به نواز شریف و "حزب مسلم لیگ" متمایل شد. دولت بوش توجه چندانی به شریف نشان نمی داد زیرا او با مشرف، شریک بی گفتگوی بوش در "جنگ علیه تروریسم"، مخالف بود و همزمان با سیاستمداران بنیادگرا که با طالبان سمپاتی داشتند، نزدیکیهایی داشت.

نواز شریف شخصی راستگرا است که فعالیت سیاسی خود را با حمایت از ضیاالحق که مورد پشتیبانی آمریکا قرار داشت، شروع کرده بود. او هنگامی که آمریکا از "حزب مردم پاکستان"، رقیب تاریخی "حزب مسلم لیگ" حمایت می کرد، گهگاهی دولت آمریکا را مورد انتقاد قرار می داد. شریف می گفت که آمریکا حاکمیت ملی پاکستان را زیر پا می گذارد و از روشهای دیکتاتور مابانه در پاکستان حمایت می کند. او با این وجود همواره اعلام می کرد که حاضر است با واشنگتن همکاری کند و از نزدیکی پنتاگون با ارتش پاکستان حمایت می کرد.

به نظر می آید که شریف این بار به آمریکا اطمینان خاطر داده است که با آنها کنار خواهد آمد. او به روزنامه نیویورک تایمز می گوید، این که واشنگتن تصور می کند او به اسلام گراهای رادیکال نزدیک است، به کلی اشتباه است و وی طرفدار "جبهه مشترک" علیه تروریسم می باشد.

از سوی دیگر، حمایت از "حزب مردم پاکستان" که تنها یک سال پیش به قدرت رسید، به خاطر سیاستهای راستگرایانه مشابه رژیم مشرف همچون حمایت از آمریکا در اشغال افغانستان و پیروی از سیاستهای صندوق بین المللی پول به تدریج کاهش پیدا کرده است. این مساله "حزب مردم" را دچار نوعی انشعاب کرده است. بدین صورت که بخشی از آن خواستار بازگردانده شدن قضات بوده که زرداری با آنها مخالفت می کرد. این امر که زرداری جای همسرش، بی نظیر بوتو را گرفته نیز برای بخشی دیگر خوش آیند نیست. قابل توجه آن که آقای گیلانی، نخست وزیر در طول تمام این جریانها تلاش کرد که فاصله خود با زرداری را حفظ کند و از اقدامات او نسبت به مخالفان حمایت نکند.

ارتش پاکستان که متوجه اختلاف بین "حزب مردم" و "مسلم لیگ" شد، آن را وسیله ای برای نشان دادن زور بازوی خود قرار داد و یک بار دیگر به آمریکا نشان داد که بهترین نگهدارنده منافع آن در پاکستان است. بخش وسیعی از ارتش به طور عمیق با "حزب مردم" به خاطر سقوط حکومت نظامی در سالهای 69-70 مخالف است. در سوی دیگر نیز موسس "حزب مردم"، ذالفقار علی بوتو توسط ژنرال ضیاالحق در سال 1979حلق آویز شد. ارتش و بوروکراسی پنجاب به طور دایمی همراه با شریف و حزب او "مسلم لیگ" علیه دولت "حزب مردم" در دهه نود توطیه چینی می کردند.

واشنگتن از اختلافات بین شریف و ارتش و دولت در این میان استفاده کرده تا منافع خود را پیش ببرد. قضات که شامل چودری نیز می شوند، سابقه طولانی در دادن اتوریته به ارتش دارند و مهمتر اینکه به نظم اجتماعی ناعادلانه سرمایه داری شکل قانونی بخشیده اند. به همین دلیل نیز بود که تمام نیروهای ارتجاعی از جمله حمید گل، رییس پیشین سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و ژنرالهای ارتجاعی دیگر و همچنین "جمعیت اسلامی" که بزرگترین حزب بنیادگرای اسلامی در این کشور است، خواستار بازگردانده شدن قضات بر سر کار بودند. به همین دلیل نیز شریف در مخالفت با "حزب مردم پاکستان" تمرکز خود را بر سر مساله قضات گذاشت. این درحالیست که "حزب مسلم لیگ" اختلاف بنیادی با "حزب مردم" ندارد و هر دو از جنگ افغانستان حمایت کرده و از سیاستهای اقتصادی نو - لیبرالیستی دفاع می کنند. به هر جهت ادعای شریف مبنی بر این که بازگشتن قضات حادثه ای تاریخی برای بازگشتن دمکراسی به پاکستان است نیز کذب است.

 

نیمه اول آوریل 2009 – پیشروی طالبان، حملات آمریکا

در ماه هاى گذشته، نیروهای طالبان در منطقه "مهمند" (در ایالت "سرحد"، شمال غرب پاکستان) حملات زیادى را علیه نیروهاى امنیتى پاكستان انجام دادند. در پى گسترش نفوذ طالبان در پاكستان و رسیدن آنها به فاصله صد كیلومترى پایتخت این كشور، خطر سقوط دولت مرکزی در اسلام آباد افزایش پیدا کرد که موجب نگرانى آمریكا و دیگر كشورهاى غربى شد. بین 400 تا 500 تن از نیروهای بنیاد گرا، منطقه "بونیر" که در 110 کیلومتری اسلام آباد قرار دارد را به اشغال خود درآوردند.

در این هنگام هیلارى كلینتون، وزیر خارجه ى آمریكا ضمن هشدار به پاکستان تاكید كرده بود، اسلام آباد "تسلیم تندروان و طالبان" شده است. او گفت: "ما نمی توانیم تحمل کنیم که یک دسته تروریست پراکنده، دولت پاکستان را متلاشی کنند." در همین حال، رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده از مقامهای پاكستان خواست تا برای مقابله با طالبان به سرعت اقدام کند.

در همین رابطه اوباما یک نشست اضطراری با کلینتون، جو بایدن و ریچارد هولبروک ترتیب داد. پس از این نشست، رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید گفت که پاکستان وقت زیادی از رییس جمهور را گرفته است و این موضوع در مرکز سیاست خارجی دولت اوباما قرار دارد.

از سوی دیگر، در دو ماه گذشته حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا علیه مناطق قبایلی پاكستان شدت یافته است. روزنامه آمریكایی نیویورك تایمز در گزارشی اعلام كرده بود آمریكا امكان گسترش جنگ پنهان خود در داخل پاكستان از طریق حمله به مناطقی در ایالت بلوچستان را بررسی می‌كند. روزنامه اینترنشنال هرالد تریبیون نیز نوشته بود كه باراك اوباما و مشاوران امنیت ملی او سرگرم بررسی گسترش جنگ مخفی آمریكا در پاكستان هستند. آمریكا معتقد بود که حملات موشكی علیه مناطق قومی، برخی رهبران طالبان و القاعده را مجبور كرده به جنوب و به "كویته" بگریزند و این مساله آنها را آسیب پذیرتر كرده است. بسیاری از مشاوران اوباما از وی خواسته بودند دستوراتی را كه جرج دبلیو بوش، رییس جمهور پیشین آمریكا در تابستان گذشته برای ادامه حملات هواپیماهای بدون سرنشین علیه طیف وسیعی از اهداف در مناطق قومی پاكستان صادر كرد، استمرار بخشد.

پاکستان نیز ابراز کرده بود با هرگونه گسترش حملات هواپیماهای جاسوسی آمریكا در خاك آن كشور مخالف است و هشدار داده بود این اقدامها به احتمال زیاد با واكنش منفی افكار عمومی همراه خواهد بود. مردم پاكستان به شدت از حملات آمریكا خشمگین هستند. با این حال از ماه اوت سال گذشته تا اواسط ماه آوریل سال جاری، 35 موشک بدون سرنشین به خاک پاکستان شلیک شده که به کشته شدن 340 نفر انجامیده است.

از آنجا که حملات موشکی آمریکا با مخالفت مردم این کشور روبرو است، تمامی سران سیاسی پاکستان با آن مخالفت کرده اند. آفتاب احمد شرپائو، وزیر کشور پاکستان در دوران حکومت مشرف میزان حمایت مردم این کشور از عملیات جنگی آمریکا را یک یا دو درصد ارزیابی کرده است. طرفداران گروه طالبان نیز اعلام کردند تا زمانی که آمریکا به حملات هواپیماهای بی سرنشین ادامه می دهد، هفته ای دو عملیات انتحاری انجام خواهند داد. پیشتر، مقامهای پاکستانی، طرفداران طالبان را مسوول حملات مرگبار در شهرهای بزرگ پاکستان و همچنین ترور بی نظیر بوتو اعلام کرده بودند.

در نیمه اول ماه آوریل، آدمیرال مایک مولن، رییس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده آمریکا و ریچارد هولبروک، فرستاده ویژه آمریکا در افغانستان و پاکستان برای گفتگو با مقامهای پاکستان به خاطر نگرانی از پیشروی طالبان به سوی اسلام آباد، به پایتخت این کشور سفر کردند. آنها از مقامهای پاکستانی خواستند تلاشهای خود را علیه نیروهای ضد آمریکایی شدت بخشند. شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه پاکستان در یک کنفرانس مطبوعاتی و در کنار این دو گفت: "صادقانه بگویم بین ما یک فاصله است و من می خواهم پلی روی آن بزنم." او افزود: "به نظر من حملات آمریکا به سود تندروها تمام می شود." آقای قریشی ادامه داد: "دو طرف توافق کردیم که در این مورد با هم موافق نباشیم."

وزیر امور خارجه پاکستان با بیان این که یک سری "خط قرمزها" باید رعایت شود و مهمترین ان نرسیدن "پای خارجی به خاک پاکستان" است، در واقع به ادامه حملات آمریکا چراغ سبز نشان داد.

اما حمایت دولت پاکستان از حملات آمریکا رازی نیست که گشوده نشده باشد. همکاری ارتش پاکستان با پنتاگون برای سردمداران پاکستان امری سیاسی و استراتژیکی است. حتی بنا به نظریه ای، آمریکا حملات خود را از پایگاههای سازمان سیا در پاکستان انجام می دهد.

با این حال پنتاگون به طور روشن مایل است که نیروهایش در جنوب افغانستان بتوانند به پاکستان پا بگذارند. اما پیش از آن و مهمتر این است که پاکستان را وادار به همکاری با نیروهای آمریکایی در افغانستان کند تا تلفات بیشتر نصیب نیروهای پاکستانی باشد.

آقای قریشی با تلاش برای گرد کردن لبه های اختلاف گفت که سر آخر آنچه اهمیت دارد این است که به هم "اعتماد" داشته باشیم و بدون اعتماد نمی توان کار کرد. سخنان او به ادعای واشگتن مبنی بر اینکه بخشی از ارتش پاکستان با طالبان سمپاتی دارد، اشاره داشت.

یکی دیگر از فاکتورهای مهم روابط آمریکا با پاکستان، موضوع کمکهای مالی است. دولت اوباما گله مند است که پاکستان به میزان 10 میلیارد دلاری که دولت بوش به ارتش این کشور به منظور "جنگ علیه ترور" در دوران مشرف داده بود، بازده نداشته است.

دولت اوباما که آینده افغانستان را در گرو رابطه بهتر با پاکستان می داند، با پرداخت کمک به این کشور موافقت کرده است. با این حال اوباما خواسته است که سالیانه 5/1 میلیارد دلار برای امور توسعه ای در 5 سال آینده و 3 میلیارد برای جنگ علیه دشمنان آمریکا ظرف همین جدول زمانی پرداخت کند. از کمکهای توسعه ای تنها 10 دلار در سال نصیب هر پاکستانی می شود. این بیشترین مبلغی است که تاکنون آمریکا به پاکستان برای مخارج غیر نظامی داده است. با این حال طبقه ممتاز پاکستان اظهار نارضایتی می کند زیرا این کمک با شرطهایی همراه است. اوباما گفته است که "هیچ چک سفیدی" به پاکستان نمی دهد و کمکهای توسعه ای دارای شرایطی خواهد بود که هنوز توضیح داده نشده است اما مشخص است که یکی از شرایط، پیروی پاکستان از خواست آمریکا در افغانستان است. در همین حال، مبلغ پرداختی برای مقابله با شورشیان نیز به دقت کنترل خواهد شد و آمریکا باید اطمینان خاطر یابد که این پول بازده داشته باشد و در ضمن علیه هند نیز به کار برده نمی شود.

مقامهای بلندپایه دولت اوباما به صراحت گفته اند که قصد دخالت در اختلافات هند و پاکستان ندارند. این در حالی است که برخی از مشاوران اوباما معتقدند که آمریکا باید نقش فعال تری در حل مشکل کشمیر داشته باشد. آنها می گویند اگر به هند فشار اورده شود که بر سر مساله کشمیر کوتاه بیاید، بهتر می توانند حمایت پاکستان را به دست آورند. اما هند هیچگاه نخواسته است طرف سومی در این مساله دخالت کند.

 

نیمه دوم ماه آوریل 2009- عقب نشینی نیروهای طالبان

اقای هولبروک گفت در نشست رووسای جمهور آمریکا، افغانستان و پاکستان که در روزهای ششم و هفتم ماه مه صورت می گیرد، پاکستان و نه افغانستان موضوع اصلی خواهد بود. در هفته های اخیر هنری کسینجر و برژینسکی به طور مداوم در باره آینده پاکستان صحبت کرده اند و پیش بینی کرده اند که این کشور 170 میلیونی که دارای سلاح هسته ای است، ممکن است بزودی به تجزیه قومی کشیده شده و بخشی یا همه آن به دست بنیادگراهای اسلامی ضد آمریکا بیافتد.

اقدامات ارتش پاکستان در مناطق قومی بیشتر بحران زا بوده است. ملی گرایی پشتوها را شدت داده و در طبقه بندی ارتش ایجاد اختلاف کرده زیرا شمار زیادی از سربازان را روستاییان پشتو تشکیل می دهند.

لازم به یادآورى است، پیکارجویان طالبان در ماه فوریه گذشته قرارداد صلح و آتش بس با دولت پاکستان را بنا بر رای یکپارچه مجلس قانون گذاری پاکستان امضا كردند که بر اساس آن مى توانند به اجراى قوانین شریعت در منطقه دره سوات و ملكند واقع در ایالت سرحد شمال غرب این کشور بپردازند و دادگاههاى اسلامى را برپا كنند.

بنابر توافقنامه ى صلح، طالبان با خلع سلاح موافقت کرده بودند ولى بعد تر گفتند تا زمانی که قانون شریعت به طور کامل اجرا نشود، سلاحهای خود را بر زمین نخواهند گذاشت.
سخنگوى طالبان هشدار داده كه پیكارجویان این جنبش براى اجراى قوانین شریعت در دره سوات و در سراسر پاكستان، همچنان به نبرد خود ادامه خواهند داد.

وزیر دفاع آمریکا، رابرت گیتز، پاکستان را به شدت تهدید کرد که روابط آمریکا با پاکستان فلج خواهد شد اگر نیروهای طالبان هر چه زود تر سرکوب نشوند. او گفت:"عمل و نه حرف علیه بنیادگرایان اسلامی در مرکز رابطه ما قرار می گیرد."

ارتش پاكستان در واکنش به این نگرانی آمریكا و كشورهاى غرب نسبت به گسترش نفوذ طالبان در این كشور، دست به حملات نظامى علیه طالبان در نزدیكى دره سوات واقع در ایالت سرحد زد و پس از چند روز نبرد، موفق شد منطقه "بونیر" را كه در فاصله 110 كیلو مترى اسلام آباد، پایتخت این كشور قرار دارد دوباره به كنترل خود درآورد.

در نتیجه ى این درگیرها تا كنون صدها تن از طالبان و سربازان ارتش پاكستان كشته و دهها هزار خانواده آواره شده اند.

اشفاق پرویز کیانی، رییس ارتش پاکستان گفت که ارتش "اجازه نخواهد داد که ستیزه گران خواسته های خود را به دولت دیکته کنند و روشهای خود را بر جامعه مدنی تحمیل کنند." او همچنین نظر قدرتهای خارجی را که نسبت به آینده پاکستان شک و تردید نشان می دهند، رد کرد.

 

ماه مه 2009- مذاکرات روسای جمهور آمریکا، افغانستان و پاکستان در واشنگتن

سه سال پیش رییس جمهور پیشین آمریکا با این هدف که مناسبات افغانستان و پاکستان را بهبود بخشد، رهبران این دو کشور را در واشنگتن گرد هم آورد. امسال دو چهره جدید در نشست سه جانبه ماه مه که در واشنگتن برگزار شد، حضور داشتند: بارک اوباما و آصف علی زرداری. این اولین باری بود که اوباما با کرزای، رییس جمهور افغانستان ملاقات می کرد اما غیر از این تفاوت، تغییر در ساختار نظام پاکستان نیز پر اهمیت است. امروز در پاکستان یک حکومت غیر نظامی وجود دارد و همزمان با آمریکا همکاری می کند. در ضمن، علایق اقتصادی نسبت به این منطقه نیز مطرح می شود.

سووال مطرح این است که مسایل اساسی در نشست سه جانبه در واشنگتن حول چه مسایلی تمرکز یافته بود؟

"ملک ستیز"، یک تحلیل گر مسایل افغانستان موضوع محوری این نشست را چنین تحلیل می کند: "پرداخت منطقه ای استراتژی آمریکا، مسئولیت افغانستان را به عنوان همکار آمریکا و جامعه بین المللی به صورت کل محدودتر می سازد و مبارزه با تروریسم را به عنوان یک مشکل منطقه ای جلوه می دهد."

مکانیسم مبارزه با تروریسم از دیگر مسایل محوری مذاکرات واشنگتن بود که به طور عمده در این راستا به سرچشمه آن در آن سوی مرزهای افغانستان اشاره می شود.

احمد بهزاد، عضو شورای ملی افغانستان این نشست را در راستای اهداف شخصی رییس جمهور کرزی ارزیابی می کند. او می گوید: "دستاوردهای مهم برای ایشان به معنای دستاورد برای تامین ثبات و امنیت در افغانستان نیست." او ادامه می دهد که با رفتن آقای کرزی به آمریکا، سفر برخی از رقبای او (اشاره به خلیل زاد) که از آمریکا و اروپا به سوی افغانستان آغاز شده بود، متوقف شد و آنها "از نیمه راه برگشتند، برگشتن رقبا از نیمه راه، دستاورد بزرگی برای آقای کرزای است."

در این نشست، آمریکا متعهد شده تا ضمن افزایش شمار نظامیان خود در افغانستان، توجه بیشتری هم در زمینه کمکهای انسانی و اجتماعی به افغانستان داشته باشد. تصویب مبلغ ۶۸ میلیارد دلار برای جنگ افغانستان از سوی کنگره آمریکا نشان داد که این کشور در جایگاه برتری در سیاستهای آمریکا نسبت به عراق قرار گرفته است.

جایگاه و نقش پاکستان در مبارزه با تروریسم از دیگر مسایل گفتگوی سه جانبه بود. از جمله منافع پاکستان این است که این کشور انتظار دارد با طولانی شدن جنگ، کمکهای بیشتر آمریکا را به دست آورد.

به باور کارشناسان، نشست واشنگتن افزوده بر مسایل آشکاری که در رسانه ها بازتاب یافت، دربرگیرنده مسایلی هم بود که هنوز به اندازه کافی به طور علنی بدانها پرداخته نشده است. آنها معتقدند تغییر در نظام سیاسی افغانستان با هدف ارتقای مدیریت، از دیگر مسایلی است که در پشت درهای بسته میان رهبران سه کشور مطرح شده است.

30 سال پیش آمریکا برای خروج اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان از بنیادگرایان اسلامی در افغانستان و دیکتاتور پاکستان، ضیالحق حمایت کرد. امروز برای اشغال کامل افغانستان و کنترل سرزمینهای نفت خیز آسیای جنوبی، می بایست با بحرانهای عمیق و گسترش یافته ای دست و پنجه نرم کند. در این مسیر سیاستهای تجاوزگرانه بوش سبب شده تا آمریکا هم در خاک پاکستان به پرتاب موشک دست بزند و هم این کشور را برای عملیات مشترک در خاک افغانستان به توافق برساند.

با این حال تنش بین پاکستان و آمریکا ادامه می یابد زیرا از سوی دیگر پاکستان از شراکت استراتژیک بین آمریکا و هند ابراز انزجار می کند. فروش سلاحهای مدرن به هند و برداشتن تحریم بین المللی از تجارت هسته ای غیر نظامی با این کشور که فرصت توسعه برنامه سلاح هسته ای را به آن می دهد، از جمله محورهای نزدیکی واشنگتن و دهلی نو می باشد. دولت آمریکا از حمایتهای هند در افغانستان نیز ابراز رضایت می کند.

از سوی دیگر حمایت تمام و کمال واشنگتن از صندوق بین المللی پول است که زیر تیتر "ایجاد ثبات اقتصادی" در پاکستان، دستور قطع سوبسیدهای انرژی و خدمات اجتماعی و گسترش خصوصی سازیهایی را می دهد که تنها سبب ازدیاد رنج و نارضایتی بخش وسیعی از جامعه می شود. رسانه های آمریکایی ناچار شده اند که تصدیق کنند واشنگتن محبوب مردم پاکستان نیست اما توضیحی در باره علل آن داده نمی شود. هیلاری کلینون اما با تایید این امر که سیاستهای آمریکا در پاکستان نادرست بوده، از دولت پاکستان خواست به نیازهای روزمره مردم پاسخ دهد و خدمات دولتی را قطع نکند وگرنه حتی کسانی را که همراه خود دارد، از دست خواهد داد.