تهاجم وحشیانه مزدوران ولی فقیه به ساکنان شهر اشرف

 

آناهیتا اردوان

رژیم استبدادی- مذهبی ولایت فقیه بعد از شعبده بازی انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری در راستای یکدست سازی حاکمیت و تامین و تحکیم منافع جناح امنیتی- نظامی، با دوباره روی کار آوردن احمدی نژاد با بحرانی روبرو گشت. این آغاز پایان رژیم ولایت فقیه است.

کشمکش بین نیروهایی که بیش از سه دهه در کنار هم بودند و اساس نظمی را ریختند که گردن نهادن به فرمانهای شوم استبداد مذهبی را پیام می داد، آنچنان گسترش و تعمیق یافته که نیروی رهبری کننده  نظام یعنی، ولایت فقیه را در کنج بارگاه بی ثباتی به تنگنا آورده است. این گسستگی حتی در بین نیروهای سرکوبگر رژیم نیز به وضوح مشاهده می شود. مردم به تنگ آمده از شرایط استبداد و خفقان مذهبی به عنوان مهمترین عامل تعیین کننده، با هوشیاری غیرقابل وصفی از شرایط به وجود آمده بهترین استفاده را کرده و با حضور گسترده و فزاینده خود در خیابانهای شهرهای بزرگ کشور، در برابر دیدگان وحشت زده رژیم قرون وسطایی قد علم کردند تا به یکباره تکلیف خود را با دیکتاتوری حاکم یکسره کنند. مردان و زنان ایرانی از اقشار مختلف جامعه با وجود تشدید سرکوب، تحمل زندان و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها از پا ننشستند و با نشان دادن از خودگذشتگی و شهامت بی همتا تا پای نثار جان، فصلی نوین در تاریخ مبارزات عدالتخواهانه مردم ایران گشودند. بدین ترتیب، مبارزه حق طلبانه دانشجویان، کارگران و زنان با گذشت بیش از دو ماه از تاریخ 22 خرداد ماه، نه تنها خاموش نگردید بلکه، پویا تر و جدی تر از پیش هنوز در حال کوبیدن بر طبل انقلاب است. ولایت فقیه تصور می کرد که قادر است با ایجاد وحشت بی پایان، سلطنت مطلقه اش را پایدار نگاه دارد. اما زهی خیال باطل که جنایتکاران تاریخ همیشه در سر پرورانده اند!

اکنون مردم دیگر نمی خواهند نظم کهنه را تحمل کنند و بالاییها هم قادر نیستند همانند گذشته حکومت کنند. حتی آنانی که قصد دارند با کنترل اعتراضهای مردم به منافع خود دست یابند، دریافته اند که شرایط به کلی تغییر کرده است. زیرا تعمیق تضاد بین درونی رژیم نیز دستاورد مبارزه پیوسته زنان و مردان زحمتکش و مبارز در مدت بیش از سه دهه گذشته است. تمام نیروهایی که در اعتراضهای خیابانی شرکت می کنند، در یک نقطه مشترکند و آن تغییر شرایط حاکم است. همه این نیروها منافع خود را در نفی نظم کهنه می بینند که همین مساله همه گیر شدن اعتراضها و اتحاد و پیوستگی اقشار مختلف اجتماعی را به ثبت رسانده است. امروز همه می دانند علی خامنه ای اولین متهم در لیست تقلب در نمایش انتخاباتی و کشتار مردم بی دفاع است. نظام ولایت فقیه همراه با مضحکه انتخاباتی اش از هیچ اعتباری در تفکر مسلط بر قیام مردم برخوردار نیست. نیروهای آگاه و روشنفکر جامعه به خوبی بر این مهم آگاهند که به جز ادامه مبارزه و مقاومت راهی در مقابل خود ندارند. مردم بختک ترس و وحشت را از اندیشه خود زدوده اند. اینک رژیم ولایت فقیه همانند بدن بی دست و پایی عمل می کند که از بیماری کشنده ای در رنج است و به هر کجا چنگ می اندازد، راه نجاتی نمی یابد. رژیم بی اعتبار و متزلزل ولایت فقیه هر چه بیشتر به سرکوب و تهاجم علیه قیام مردم دست می زند، بیش از پیش در بحران فروپاشی فرو می رود. کلید تهاجم وحشیانه خادمان ولایت فقیه به ساکنان شهر اشرف را می بایست در این بحران جستجو کرد که رژیم ولایت فقیه را هر لحظه بیش از پیش در باتلاق بی اعتباری فرو می برد. استخوانهای پوسیده نظام ولایت فقیه در میان چرخ دنده های قیام در حال خرد شدن است. در چنین شرایطی است که رژیم حمله و تهاجم وحشیانه به نیرویی را در دستور کار قرار می دهد که در آنسوی مرزها، عمیق ترین مشخصه قیام که همانا برچیدن نظام قرون وسطایی ولایت فقیه است را سالها در دستور کار خود قرار داده است و در مسیر آن گامهای جدی بر داشته است. اکنون مردم در شعارهای خود خواستار برگزاری یک انتخابات آزاد، دموکراتیک و عادلانه تحت حاکمیت خویشند که البته چنین انتخاباتی بدون عبور از قانون رژیم ولایت فقیه و قانون اساسی آن امکان پذیر نخواهد بود.

چنین خواستی بارها از سوی نیروی اصلی اپوزیسیون سرنگون طلب ایران، زنان و مردانی که اکنون بدون هر گونه سلاح، به عنوان پناهنده سیاسی در شهر اشرف سکنی دارند، عنوان و بر آن تاکید شده است. بنابراین، ولایت فقیه از موضع بیچارگی، ضعف و زبونی با توسل به مزدوران عراقی خود در راستای صدور بحران و انحراف افکار عمومی جهان از آنچه در داخل می گذرد، نیروی سرنگون طلبی را مورد هدف و تهاجم قرار داده است. رژیم در این مسیر قصد دارد به حذف نیرویی بپردازد که به صورت بالقوه و بالفعل در پیچیده ترین شرایط، لحظه ای از کوشش در راستای افشای رژیم ولایت فقیه دریغ نورزیده است.

تهاجم بی شرمانه مزدوران وابسته به ولایت فقیه و دست پروردگان سپاه پاسداران به زنان و مردان بی دفاع شهر اشرف، به قتل رساندن یازده مجاهد خلق، مجروح کردن بیش از پانصد تن و به گروگان گرفتن 36 تن دیگر به دستور نوری المالکی که برایش منافع رژیم ولایت فقیه بیش از منافع مردم عراق اهمیت دارد، به عنوان جنایت علیه بشریت در ذهن وجدانهای پاک به ثبت خواهد رسید و کسانی که با خواستهای مبارزه مردم ایران و همچنین زنان و مردان شهر اشرف پیمان و عهد بسته اند، آن را فراموش نخواهد کرد.

گر چه ولی فقیه در خیال باطل خود تصور می کرد که با حمله به شهر اشرف می تواند به مقاصد شوم خود برسد اما مقاومت قهرمانانه رنان و مردان مجاهد در شهر اشرف باعث شد که شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و بسیاری از هنرمندان به دفاع از مقاومت بشتابند. اعتصاب غذای اشرفیان در گرمای سوزان عراق و تحت شرایط بسیار دشوار از یکسو و برگزاری تحصن و اعتصاب غذای ایرانیان ساکن خارج کشور از سوی دیگر، همبستگی و پیوستگی پدید آورد و سیاست ولایت فقیه در خاموش کردن صدای عدالت طلبانه، مقاومت و پایداری را با شکست مفتضحانه ای روبرو ساخته است. افزوده بر این، پایداری و استقامت اشرفیان، به ویژه مقاومت زنانی که وجودشان به مثابه مشت محکمی بر اندیشه های زن ستیزانه نظام ولایت فقیه است، بار دیگر بر درستی سیاستهای آنان در مسیر رهایی مردم ایران از چنگال استبداد حاکم، مهر تایید و تاکید زد.

در این میان اگر سازمانهای عریض و طویل حقوق بشری و کمیساریای عالی پناهندگان تصمیم دارند بر قول و قرارهای خود مبنی بر حق برخورداری اشرفیان مقاوم و پایدار از همه حقوق پناهندگی و انسانی جامه عمل بپوشانند و از این گذار اعتبار جهانی خود را حفظ نمایند، می بایست بی درنگ در مقابل دژخیمان و پیام آوران مرگ و نیستی به طور جدی و واقعی وارد عمل شوند. این دریوزگان سرسپرده ولی فقیه که به سوی رشیدترین فرزندان این خلق ستمدیده گلوله شلیک می کنند، می بایست در دادگاههای بین المللی محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند.

تهاجم به ساکنان بی دفاع شهر اشرف و دشوار کردن شرایط برای استقرار آنان، نشان از موقعیت زبون و ضعیف رژیم ولایت فقیه دارد که دیگر قادر نیست با کشتن مردم بی دفاع در داخل کشور و گسیل مردوران و گماشتگان خود در آنطرف مرزها در ایستادگی و پایداری مردم از خودگذشته ایران و شب ستیزان شهر اشرف، خللی وارد سازد.

بیش از سه دهه مبارزه مداوم، ایستادگی و پایداری اشرفیان می بایست این درس را به ولی فقیه، مماشات گران و نوکران جهل و ستم وابسته به ارتجاع حاکم داده باشد که عهد و پیمانی که با نثار جان پرداخته شد با هیچ نیرنگ و توطیه ای نه تنها گسسته نخواهد گشت بلکه، با رویشی عمیق تر روبرو خواهد شد.