اتحاد – مبارزه – پيروزي

رهنمون كليدي جنبش دانشجويي

 

نادر داروک

 

در حالي كه چند روزي بيشتر به آغاز سال تحصيلي باقي نمانده است خط و نشان كشيدنهاي مقامات دولتي براي دانشجويان همچنان ادامه دارد. احضار گسترده به دادسراها و كميته هاي انضباطي و حتي در مواردي صدور حكمهاي سنگين نظير محروميت از تحصيل به مدت 25 سال از شاهكارهاي ديگر حاكميت براي ايجاد جو ارعاب در ميان دانشجويان و خانواده هاي آنان مي باشد. درپي وقايعي كه پس از خردادماه روي داده اند هيچيك از مقامات حكومتي نتوانسته اند نگراني خود را نسبت به رويدادهاي احتمالي پس از بازگشايي دانشگاهها پنهان نمايند.

 بارها تاكيد شده است كه آغاز سال تحصيلي به تعويق نخواهد افتاد. با آن كه مساله محتواي دروس علوم انساني و لزوم تجديد نظر و حتي حذف مفاد  آن مطرح شده است و عده اي نوعي انقلاب فرهنگي دوم را پيش بيني نموده اند. با اين وجود وزير جديد علوم كابينه احمدي نژاد تاكيد دارد كه تلاش خواهد شد تا از فعاليت تشكلهاي دانشجويي حمايت شود و حداكثر تعامل با دانشجويان صورت گيرد. اما با وجود وقايع روين بی داده پس از مضحكه انتخابات رياست جمهوري و حضور گسترده مردم در اعتراضات ضد حكومتي چه كسي مي تواند اين سخنان را باورداشته باشد.

دانشجويان همواره از مترقي ترين و پيگيرترين نيروهاي حاضر در صحنه تحولات اجتماعي كشور در بيش از نيم قرن گذشته بوده اند. با آن كه جنبش دانشجويي از سال 1332 تا كنون فراز و نشيبهاي بسياري را طي كرده است اما به دليل ماهيت اين قشر از اجتماع در هر برآمد اجتماعي حضور پررنگ و تاثيرگذار دانشجويان چشمگير بوده است. نه تنها در ايران بلكه در تمامي كشورهايي كه حكومتهاي ديكتاتوري و توتاليتر بر سر كار بوده اند نوك پيكان حمله و سركوب اين رژيمها بر جنبشهاي دانشجويي متمركز بوده است.

اساسا يكي از اهداف انديشه مبتني بر فلسفه تاريخ يافتن معنا و سمت و سوي حركت بلند مدت جوامع و نهادهاي اجتماعي موجود در آنهاست. از اين طريق است كه معناي كاركردي هر حركت و تحولي را در يك محور پويا و ديناميك كه از گذشته شروع و به آينده ختم مي شود بررسي كرده و به درك بهتري از آن دست پيدا مي كنيم.

همواره ما شاهد پديده اي هستيم كه خروج از يك شرايط و ورود به شرايط جديد را در مقابل چشمانمان رقم ميزند و اين همان رمز تحول تاريخ است. هر پديده كهنه شده به مثابه پديده اي كه عمر تاريخي خود را سپري كرده است در اثر فشار شرايط جديد پوسته قديمي خود را مي شكافد و تولد يك پديده نو را كه مسلما جلوتر و متكاملتر از پديده ماقبل خود است بشارت مي دهد. اين همان سازو كاري است كه جوهر تكامل را در خود معنا مي كند و اين همان جادوي سه واژه تز آنتي تز و سنتز مي باشد.

مسلما هر زايش و تحولي با درد و رنج و سختي و حتي خونريزي همراه است. آنچه در تابستان امسال اتفاق افتاد همين ساز و كار است. اما آنچه كه جامعه ما امروز تجربه ميكند جنبش دانشجويي در مراسم  16 آذر دو سال قبل از آن عبور كرده بود.

 زماني كه در پلي تكنيك سخنان احمدي نژاد با شعار توپ تانك مسلسل ديگر اثر ندارد پاسخ داده شد ؛ دانشجويان عامل استكبار و وابسته به آمريكا خوانده شدند. زماني كه عكسهاي احمدي نژاد با شعار مرگ بر ديكتاتور به آتش كشيده شد بسيجيان سياست مهرورزي حكومت را به آنان نشان دادند. شباهت صحنه ها ي اين سه ماهي كه گذشت با آن وقايع واقعا تعجب آور به نظر مي رسند. اما صحنه هاي مشابه ديگري نيز وجود دارند.

همان زمان آقاي ميردامادي به عنوان دبيركل جبهه مشاركت و دانشجوي با سابقه پلي تكنيك و مسئول ساليان سال انجمن اسلامي و دفتر تحكيم حوزه و دانشگاه در مصاحبه اي اين حركت دانشجويان را محكوم نمود و تاكيد كرد كه حرمت رياست جمهور مي بايستي در هر شرايطي حفظ شود. ايشان تلاش كرد تا در آستانه انتخابات مجلس از سوي دوستان خود هديه اي به اصول گرايان تقديم كند تا راه حضور آنها در كريدورهاي مجلس با خلل كمتري روبرو شود ولي همان زمان نشان داد كه او نه در كنار دانشجويان و در جبهه آنتي تز بلكه كماكان در كنار حاكميت سمت و سوي جبهه تز را حفظ نموده و كاملا مخالف سنتز احتمالي پيش رو مي باشد.

تا آن زمان صحبت از دولت پادگاني – دولت پنهان – تقلب در راي گيري و نظاير آن بود ولي آنجا كه تماميت حاكميت مطرح شد نشان داده شد كه تفاوتي وجود ندارد.

جنبش دانشجويي در همان نخستين سالهاي پس از قيام بهمن 57 با به اصطلاح انقلاب فرهنگي رژيم به مسلخ رفت و سر خود را بر نيزه ديد. تشكلهاي دانشجويي با سابقه منحل شده و فعالان دانشجويي پاكسازي شدند. فضاي خالي ايجاد شده توسط انجمنهاي اسلامي پرشد و تشكل سراسري آنها تحت عنوان دفتر تحكيم وحدت حوزه و دانشكاه عملا وظيفه بازوي حاكميت براي كنترل و تحت فرمان درآوردن دانشكاهها را به عهده گرفت. با تحولات صورت گرفته در دهه 60 چه در درون حاكميت و چه در مولفه هاي فكري دانشجويان ؛ تغييرات در اين انجمنها نيز آغاز گرديد تا آنجا كه واژه حوزه و دانشگاه از انتهاي نام بي مسما دفتر تحكيم حذف گرديد. با تغيير گرايشات دروني انجمنها بسيج دانشجويي شكل گرفت تا وظائف حاكميتي در درون دانشگاهها را به عهده بگيرند.

اما به دليل ماهيت ذاتي فعاليتهاي دانشجويي و وابستگيهاي خاص طبقاتي اين قشر اجتماعي تنوع و تكثر فكري بار ديگر به شكل گسترده اي در دانشگاهها نضج گرفته و شروع به رشد نمود. فعاليتهاي دانشجويي روز به روز از تشكلهايي كه به صورت مستقيم يا غير مستقيم با حاكميت وابستگي داشتند فاصله گرفت و خواستهاي صنفي و سياسي دانشجويان هر چه بيشتر با واقعيتهاي موجود در سطح جامعه و روند تحولات آن سنخيت پيدا كرد.

دانشجويان در دوازده سال گذشته در پي هر تحول اجتماعي بخشي از پوسته كهنه خود را به دور انداخته و فاز جديد و متحول تري را آغاز نموده اند. دانشجويان زمانيكه جامعه با خواست " گفتن يك نه بزرگ "  به حاكميت وارد انتخابات رياست جمهوري شد پيشتاز اين حركت بودند. آنهايي كه گمان مي كردند اصلاح طلبان را به حاكميت رسانده اند و اصلاح حكومت آغاز شده است پاسخ خود را در 18 تير ماه 78 دريافت نمودند.

 فاصله گرفتن از بازيهاي حكومتي به آنجا رسيد كه تشكلهايي نظير دفتر تحكيم چندين انتخابات را يا علنا تحريم نمودند و يا از حمايت از كانديداي مشخصي پرهيز كردند. در انتخابات اين دوره رياست جمهوري نيز به شكلي مشروط در كنار آقاي كروبي قرار گرفتند. گرچه پيش بيني بسياري آن بود كه آقاي موسوي كانديد بهتري براي آنان خواهد بود اما جو عمومي دانشگاهها و برنامه اعلام شده از سوي آقاي موسوي چنين اجازه اي را به آنها نداد.

وقايع قبل و بعد از انتخابات اين مجال را براي مردم فراهم آورد تا اعتراضات و خشم انباشته شده خود را به سطح خيابانها بكشانند. سركوب وحشيانه و افسار گسيخته حاكميتي كه دليلي جز اوج استيصال و در ماندگي آنها نداشت نيز باعث فروكش كردن اين اعتراضات نشد.

حضور گسترده مردم در مراسم به اصطلاح روز قدس از يك طرف و شعارهايي كه در اجتماعات مختلف سر داده شدند همه گوياي آن هستند كه مردم از خطوط قرمز رژيم عبور كرده اند و از اين پيشتر هم خواهند رفت. هيچكس كوچكترين شبهه اي ندارد كه اين شعارها را جوانان و دانشجويان به ميان مردم آورده اند و با استقبال آنها روبرو شده است شعارها و خواستهايي كه از دو سال قبل جنبش دانشجويي بر آنها پافشاري كرده است.

همزمان با بازگشايي دانشگاهها وظايف سخت و سنگيني پيش روي جنبش دانشجويي قرار خواهد داشت.

از يك سو چشم جامعه به آنهاست تا خواسته ها ي جنبش مردمي با صلابت بيشتري از سوي آنها تداوم يافته و پيگيري شود و از سوي ديگر كماكان وطيفه ارتقا اين حركتها هم بر دوش آنها سنگيني ميكند. اين دانشگاهها و جنبش دانشجويي است كه بايد با حركت اصولي و رو به جلو خود با طرح خواسته ها و مطالبات منطقي و منطبق بر شرايط و وحدت و يكپارچگي خود به جامعه نشان دهد كه در خروج از پوسته قديمي خود موفق بوده است . آنچه ناكارا ؛ ناموفق و بن بست ساز بوده است به دور انداخته و سمت و سوي مناسبي را براي خروج از شرايط كهنه و آغاز دوره نوين انتخاب نموده است.

تلاش قابل پيش بيني و مسلم حاكميت براي سركوب و يا به انحراف كشاندن حركتهاي دانشجويي از  يك طرف و وجود تنوع و تضارب فكري ميان دانشجويان از طرف ديگر موانع بزرگ و قابل تامل در اين مسير مي باشند.

لزوم پرهيز از مناقشات فكري و عدم دخالت گرايشات سياسي متنوع موجود در ميان دانشجويان در چگونگي بر خورد با مسائل پيش رو و تكيه بر مشتركات صنفي و خواستهاي سياسي عاجل در مقابل حاكميت تكيه بر شعار ماندگار جنبش دانشجويي يعني اتحاد – مبارزه – پيروزي را بيش از هر زمان ديگري الزام آور مي سازد.

تكيه بر محتواي هر بخش از اين شعار نه تنها راه خروج از تز و شرايط كهنه و پوسيده اي كه رژيم تلاش دارد بر جامعه حاكم نگاهدارد بلكه سنتز پيش روي جنبش دانشجويي و حتي جامعه را به روشني نشان خواهد داد.

پس همه با شعار اتحاد – مبارزه – پيروزي به استقبال بازگشايي دانشگاهها برويم تا همگان بدانند كه جنبش دانشجويي در مسيري اصولي و انقلابي همچون گذشته راهگشاي مبارزات مردم ايران براي نيل به آزادي و عدالت اجتماعي خواهد بود.

28 شهريور 88