متن سخنرانی زینت میرهاشمی در مراسم سی و نهمین سالگرد حماسه سیاهکل در کلن - آلمان

 

درود می فرستم به شما خانمها و آقایان ، دوستان و رفقا

 

و سپاس از شما که با شرکتتان ما را در بزرگداشت این روز همیاری و همراهی کردید.

 

با گرامیداشت و احترام به شهدای قیامهای اخیر که خونشان روی سنگفرش خیابان، و در پای چویه های دار ریخته شد.

در مقابل بی باکی و شجاعت همه انها سر تعظیم فرود می آورم.

با گرامیداشت خاطره شهدای پایداری در شهر اشرف

با عشق و احترام به همه شهدای راه آزادی ، شهدای جنبش عدالت خواهانه مردم ایران طی 100 سال اخیر.

با احترام به زندانیان سیاسی که چنین بی باک زیر تیغ جلادان، در حالی که چوبه های دار در انتظار آنهاست، دلیرانه از آرمانشان دفاع می کنند. چه با شکوه است این مقاومت وایستادگی

مگر می شود بر این لبهای داغ مهر سکوت کذاشت. مگر می شود بر این وجدانهای شوریده از ظلم و ستم، سکوت را جاری کرد.  مگر می شود این قلبهای آتشفشان را به همین راحتی از کار انداخت و خاموش کرد.

نه نه نه

می شود راه رسیدن به قله را سخت، دشوار و طولانی کرد اما تلاش برای رسیدن به آن را  نمی توان متوقف کرد.

به قول محمد زهری شاعر شعر گلگشت:

شما یاران

نمی دانید

چه شبهایی تن رنجور ما را آب کردند

چه لبهایی به جای نقش خنده داغ می شد

و چه امیدهایی در دل غرقاب خون

نابود می گردید

ولی ما دیده ایم اندر زمان خود

حصار ساکت زندان

که در خود، می فشارد ... نغمه های زندگانی را

و رنجی کاندرون کوره ی خود می گدازد آهن تن ها!

کسی از ما نه پای، از راه گردانید و نه، در راه دشمن گام زد

و این صبحی که می خندد بروی بام هاتان

و این نوشی که می جوشد درون جام هاتان

گواه ماست ای یاران!

گواه پایمردیهای ما

گواه عزم ما... کز رزم ها جانانه تر شد

 

 

و اما با عشق عمیق و رفیقانه به مبارزان کمونیست و نیز رفقای فدایی ام که برای ساختن دنیایی بهتر، برای  آزادی و سوسیالیسم به شهادت رسیدند. کسانی که جانشان را برای تحقق چشم اندازهای زیبای انسانی از دست دادند و در رسیدن به این چشم اندازها اندیشه ها و ارزشهای خود را جاودانه کردند.

 

 

به قول شاعر جادانه مان فروغ:

 

کسی از آسمان توپخانه در شب اتش بازی می آید

و سفره را می اندازد

و نان را قسمت می کند

و پپسی را قسمت می کند

و باغ ملی را قسمت می کند

و شربت سیاه سرفه را قسمت می کند

و روز اسم نویسی را قسمت می کند

و نمره مریضخانه را قسمت می کند

و چکمه های لاستیکی را قسمت می کند

و سینمای فردین را قسمت می کند

درختهای دختر سید جواد را قسمت می کند

و هر چه را که باد کرده باشد قسمت می کند

و سهم ما را هم می دهد.........

 

و به قول زنده یاد شاملو «مردگان آن روز عاشق ترین زندگان بودند.»

رفقای فدایی با اندیشه های والا و اعتقاد به کمونیسم در این راه پر شکوه گام گذاشتند و تاریخ جنبش چپ و ایده های انساندوستانه و مترقی را با خونشان ثبت کردند.  و آنان بشارت دهندگان عدالت بودند. و ما را در این جا عهدی است که به راهشان ادامه خواهیم داد.

 

یاد رفقای تیم جنگل و حماسه سازان رستاخیز سیاهکل را گرامی میداریم. رفقا: مهدی اسحاقی، محمد رحیم سماعی، که در درگیریهای حماسی پس از 19 بهمن به شهادت رسیدند و رفقا غفورحسن پور اصیل، علی اکبر صفایی فراهانی، احمد فرهودی، جلیل انفرادی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف دلیل صفایی، هادی بنده خدا لنگرودی، شعاع الدین مشیدی، اسکندر رحیمی مسچی، محمد هادی فاضلی، عباس دانش بهزادی و هوشنگ نیری که به حکم بیدادگاههای نظامی شاه در صبحگاه روز 26 اسفند 1349 اعدام شدند.

با سپاس از رفقای عزیزم که این فرصت را به من دادند تا با شما صحبت کنم. این افتخار من است که در چنین روزی از جنبش فدایی از رفقای فدایی حماسه سازان سیاهکل صحبت کنم. حتما بسیاری از شما ها می دانید که من از نوجوانی ام با این سازمان بوده ام و نوجوانی و جوانی و حال را زیر پرچم سرخ این سازمان گذرانده و بزرگ شدم. این افتخار من است که بیش از سی و 5 سال از عمرم را در این جنبش گذرانده ام. من در برابر عظمت کار رفقای بنیان گذار سازمان سر تعظیم فرود می آورم. حماسه سیاهکل و اوازه آن، آرمانهای این دلیرزنان و مردان داستانهایی بر سر زبانها بود که من دانش آموز و همکلاسیهای مرا شیفته آن کرده بود. مایی که در برابر بی عدالتی، بشارت دهندگان عدالت را چریکهای فدایی خلق می دانستیم. و چنین بود که برای رسیدن به این دریا تلاش می کردیم.

رستاخیز سیاهکل و تولد جنبش نوین کمونیستی، بخشهای وسیعی از جامعه ی ایران را تحت تاثیر قرار داد . دیری نپایید که فرهیخته ترین و پیشروترین زنان و مردانی که قلبشان برای آزادی و سوسیالیسم می تپید گرد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران جمع شدند.

حماسه سیاهکل داستان زندگی نسل جوان شوریده ای است که در برابر قطبهای جهانی چپ قد علم کرد و با پاسخ به ضرورت زمان، دست به تولد جنبش نوین کمونیستی ایران زد.

و به درستی فدایی شهید رفیق بیزن جزنی گفته است: «پیشاهنگ قادر نیست بدون آن که خود مشعل سوزان و مظهر فداکاری و پایداری باشد، توده ها را در راه انقلاب بسیج کند.»

یکی از ویژگیهای مهم این جنبش خارج کردن جنبش چپ ایران از حصار قطبهای جهانی بود. در حقیقت مهمترین خصوصیت چریکهای فدایی خلق پاسخ دادن به ضرورتهای زمانی بود که در آن می زیستند.

 

جنبش فدایی علیرغم فراز و نشیبهایش، علیرغم نارسائیها، کمبودها، انحرافها و خطاهایش  پرچمدار مبارزه کمونیستها علیه دیکتاتوری شاه شد. این جنبش و بنیانگذاران ان مانند رفقا بیژن جزنی، حسن ضیاء ظریفی، مسعود احمد زاده، امیرپرویز پویان، غفور حسن پور، عباس مفتاحی، حمید اشرف و اسکندر صادقی نژاد ارزشهایی در جنبش کمونیستی آفریدند که هرگز از بین نخواهد رفت.

با حماسه سیاهکل در 19 بهمن سال 1349 جنبش فدایی متولد شد و توانست با ایستادگی در مقابل دیکتاتوری و با تداوم حیات خود، قطب بندی پیرامون تضاد عمده جامعه، یعنی تضاد بین مردم و دیکتاتوری شاه را تسریع کند. و ما دیدیم که در استانه قیام جنبشی که پیرامون سازمان چریکهای فدایی خلق ایران شکل گرفت به بزرگترین نیروی سیاسی پس از طیف نیروهای وابسته به خمینی تبدیل شد.

خیلیها به شمول وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تلاش کردند که این جنبش و بنیانگذاران آن را از تاریخ حذف کنند یا آن گونه که خودشان آرزوشون بود به خورد دیگران بدهند. تاریخ آن را جعل کردند اما همه تلاش مذبوحانه آنان بی فایده است. شعارهایی که امروز در خیابانها داده می شود . رادیکالیسمی که در جنبش ضد استبدادی وجود دارد سرودهایی که بر زبانها جاریست و ... همه اینها حکایت از تاثیر گذاری این جنبش دارد.

همه دیدیم که چگونه در کارزار تبلیغاتی میرحسین موسوی از سرود آفتابکاران که بیش از سی سال پیش برای حماسه سازان سیاهکل سروده شده استفاده و یا دقیق تر سوء استفاده شد.

آیا استفاده ابزاری از این سرود که یکی از محبوب ترین سرودها است نشان نمی دهد که حماسه سیاهکل و تاثیرات آن، رویدادی نیست که بتوان آن را فراموش گرد و یا مخدوش کرد و یا نادیده گرفت. حماسه سیاهکل تا وقتی مردم ما علیه ظلم و بی عدالتی مبارزه می کنند در یاد و خاطره ها خواهد ماند.

به راستی باید از زبان آنها سرود:

به گلگشت جوانان

یاد ما را زنده دارید ای رفیقان!

که ما در ظلمت شب

زیر بال وحشی خفاش خون اشام

نشاندیم این نگین صبح فردا را

 

و ما این نگین صبح و روشنایی را در پیکار جوانان در قیامهای اخیر که علیه برج و باروی استبداد صورت می گیرد  و خواستار آزادی، عدالت ، دموکراسی و حاکمیت غیر دینی هستند می بینیم.

 خانمها، آقایان دوستان و رفقای عزیز اکنون 8 ماه از خیزش مردم و ایجاد شرایط انقلابی در جامعه ما می گذرد.

در آبان ماه امسال ششمین اجلاس شورای عالی سازمان برگزار شد. ما در این نشست به بررسی قیامی که جریان دارد پرداختیم. در این فرصت من به به چند مورد از مواد تصویب شده در این اجلاس در رابطه با شرایط روز می پردازم.

در مورد تضاد عمده و کانون ستیز در جامعه ایران چنین نتیجه گرفتیم که:«تضاد عمده در ایران که از خصلت و ماهیت مناسبات اقتصادی و قدرت سیاسی ناشی می شود، تضاد بین مردم و قدرت سیاسی یعنی استبداد مذهبی ولایت فقیه است. این تضاد در اصطکاک بین زندگی اجتماعی مردم و رژیم حاکم نمایان می شود.

رژیم ایران که مدافع «آزادي تجارت» به شكل سوداگري، جلب حمايت انحصارات نئوليبرالي و ساخت و پاختهاي بين المللي است، به منظور تامین امنیت و کسب هژمونی در خاورمیانه به صدور بنیادگرایی اسلامی مبادرت می کند.

حاکمیت ایران بر اساس یک نظام دینی و با سرکوب در داخل و توسعه بنیادگرایی اسلامی در خارج به حیات خود ادامه می دهد. این رژیم تا کنون بیشترین کمک را به نیروهای جنگ طلب در سطح جهانی نموده است.»( طعنامه در باره تحولات سیاسی در شرایط کنونی، مصوب ششمین اجلاس شورای عالی سچفخا)

در مورد راه حلهای خامنه ای به این جمعبندی رسیدیم که حاکمیت کوشش می کند «بحران را به سود خود مدیریت کند. اما نکته مهم و محوری این است که قدرت حاکم نمی تواند به «شکل گذشته» حکومت کند و ناچار است به دنبال راه حل باشد.

برای خامنه ای در کلی ترین حالت دو راه حل وجود دارد. راه اول تن دادن به عقب نشینی و تجدید انتخابات است. این راه حل قیام و خیزش مردم را با شتاب به سمت تغییر رادیکال جهت می دهد. راه حل دوم ادامه سرکوب تا جایی که در توش و توانش باشد. خامنه ای تاکنون در مسیر دوم حرکت می کند. در شرایطی که هزینه سازش برای وی و جناح مغلوب بسیار بالا رفته، وی باید همزمان هم جنبش در پائین را سرکوب کند و هم شکاف در بالا را ترمیم نماید. بدیهی است که سازش در بالا برای ولی فقیه از جنس راه حل اول تلقی می شود.»(همان جا)

در مورد صف بندیهای موجود ما نتیجه گرفتیم که:«در مقابل قدرت حاکم دو صف بندی در کلی ترین حالت شکل گرفته است.

«صف رفرم و صف انقلاب. انباشت تضادها و شدت و حدت آن و نیز شیوه اعمال حاکمیت از جانب قدرت مسلط وضعتی به وجود آورده که جبهه رفرم و جبهه انقلاب در همسوییهایی با هم به سر می برند. ترکیب خیزشها و تنوع شعارها و شکل سازمانی که جنبش به خود گرفته این پدیده خاص در این مرحله را تائید می کند.»(همان جا)

و بالاخره

ما در جنبش مردم ایران خود را چنین تعریف کردیم: «ما همچنان که در منشور سازمان آمده است برای سرنگونی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه(انقلاب سیاسی دمکراتیک) و تحقق یک جمهوری مستقل، دمکراتیک و غیر دینی تلاش می کنیم......ما به به مثابه یک جریان سیاسی چپ، جزیی از جنبش آزادیخواهی بیشماران هستیم. ما در تمامی خیزشها و قیامهای زنان و مردان ایران زمین شرکت و مداخله می کنیم.

سیاست تشکیلاتی ما در جهت پیشرفت قیام و همگامی با شبکه های بیشماران است. ما با آشنایی با فورومهای اجتماعی در جنبشهای جهانی و طی سالها کار تشکیلاتی و تبلیغاتی باید تمامی تلاش خود را معطوف به پیشرفت قیام برای سرنگونی رژیم استبداد مذهبی ولایت فقیه و تحقق آزادی کنیم.»(همان جا)

اجازه دهید در پایان صحبتهایم به این نکته تاکید کنم که با توجه به مصوبات شورای عالی سازمان، ما بر این اعتقادیم که هر چشم اندازی که در افق تحولات آتی باشد، ما برای پیشبرد امر انقلاب دموکراتیک تلاش می کنیم. بدیهی است ما از هر روزنه و شکافی در درون هرم قدرت سود می جوئیم، اما یک لحظه تردید نمی کنیم که ما بر طبق آن چه از قطعنامه سیاسی شورای عالی برایتان نقل کردم، در خدمت تحقق انقلاب دموکراتیک در این مرحله هستیم. از این نظر است که ما مدافع ایجاد جبهه همبستگی و مدافع اتحاد و همکاری بین نیروهای جمهوریخواه هستیم. هم از این نظر است که ما از هر جنبش دموکراتیک علیه نظام موجود حمایت می کنیم.

و بالاخره ما مدافع عمل مستقیم مردم در اشکال مختلف هستیم و برای این به سهم خود مردم را به تظاهرات روز 22 بهمن با شعار «مرگ بر دیکتاتوری، مرگ بر خامنه ای ، زنده باد آزادی فرا می خوانیم.

پیروز و پایدار باشید