اول ماه مه امسال، پیوند دو جنبش، جنبش ضددیکتاتوری و جنبش کارگری
مصاحبه پایگاه اینترنتی کار انلاین با زینت میرهاشمی به مناسبت روز جهانی کارگر
این مصاحبه از گفتار به نوشتار تبدیل شده و اندکی خلاصه شده است.
کارانلاین: ویژگی اول ماه مه امسال چیست؟
میرهاشمی: اول ماه مه امسال روز کارگر، پی امد یک جنبش توده ای ضد دیکتاتوری است که از خرداد سال گذشته آغاز و همچنان ادامه دارد. خیزش خرداد 88، آغازی دیگر، انفجاری از مطالبات دموکرانیک انباشت شده طی سه دهه سرکوبگری رزیم، و تحولی تازه است. انتخابات غیر دموکراتیک و گزینش احمدی نژآد، واکنش سرکوبگرانه حکومت به کاتالیزوری برای به رو کشاندن این خواسته ها شد. به همین دلیل این جنبش با شعار رای من کو آغاز و در برابر خشونت حکومتی به شعار مرگ بر ولایت فقیه ارتقا یافت.
از ویژگی مهم این جنبش ، رنگین کمان بودن آن است. این جنبش ضد دیکتاتوری است.
در این جنبش از فرزندان کارگران، معلمان و همه اقشار جامعه با گرایشهای فکری گوناگون شرکت دارند. به همین دلیل می توان به آن جنبش بیشماران گفت. خواسته های دموکراتیک این جنبش تاثیر خودش را در جنبش کارگری می گذارد.
طی سال گذشته شاهد فشار، دستگیری، شلاق زدن فعالان کارگری و سندیکایی بودیم. هم اکنون تعدادی از این فعالان همچنان در حبس به سر می برند. تعدادی از کارگران به دلیل برگزاری مراسم روز کارگر به شکل مستقل و غیر دولتی، محکوم شدند. شیوه رویارویی حکومت در برابر خواسته های به حق کارگران و اعتراضهای مسالمات آمیز انها، این جنبش را از مطالبات اقتصادی فراتر برده و به حوزه سیاسی یعنی رویارویی با حکومت کشانیده است. تعداد زیادی از اعضای سندیکاهای کارگری به ویژه سندیکای نیشکر هفت تپه و شرکت واحد اتوبوسرانی از کار برکنار شدند. این فعالان کارگری به دلیل حبس از کار بیکار شدند. آنها را به بهانه غیبت اخراج کردند. در حالی که غیبت آن به دلیل حبس بوده است.
طبیعتا آزادی کارگران زندانی، آزادی زندانیان سیاسی، برخورداری از تشکلهای مستقل کارکری، حق اعتصاب و سازمانیابی برای رسیدن به مطالبات کارگری از جمله خواسته های اساسی کارگران در روز کارگر خواهد بود. این همان خواسته هایی است که رژیم بر نمی تابد. این خواسته های دموکراتیک کارگران امسال برجستگی بیشتری پیدا می کند زیرا در پیوند با خواسته های دموکراتیک خیزشهای مردمی است. رژیم می خواهد بین جنبش کارگران با جنبش رنگین کمان مردمی فاصله بیاندازد و آنها را از هم متمایز کند در حالی که این دو با هم پیوند دارند. روز کارگر، نقطه پیوند این دو جنبش و فرصتی برای همبستگی مردمی برای تغییر وضع موجود است.
کارانلاین : همانگونه که می دانید سال گذشته سال اعتراض گسترده مردم بود که بعد از کودتای انتخاباتی با امواج خروشان ریشه های استبداد را لزراندند در عین حال طبقه کارکر ایران در سال گذشته در عرصه دستیابی به حقوق مسلمشان همواره تحت شدیدترین فشارها قرار داشت علیرغم احاطه فضای اعتراضی در جامعه پیوند بین لایحه های مختلف اجتماعی هنوز مطلوب نیست برای هر چه پیوند خوردن چنبش کارگری با دیگر جنبشهای اجتماعی چیست؟
میرهاشمی: قبل از خیزش بیشماران که از خرداد شروع شد، اعتراضهای کارگری جریان داشت. ما در هیچ دورانی به این میزان اعتراضهای کارگری روبرو نبودیم. من هر ماه برجسته ترین آنها را در نشریه نبرد خلق می آورم. می بینید که بسیار زیاد است. اعتراضهای دانشجویی مرتب جریان داشته و شاهد درگیریهای بسیار خونین در سالهای اخیر در دانشگاهها بین دانشجویان و نیروهای سرکوبگر بودیم. جنبش زنان. اعتراضهای زنان و حرکتهای آنان در روز هشت مارس روز زن. اما یک اشکال مهم که هست عدم پیوند ارگانیک انها چه از نظر زمانی، سازماندهی و نیرویی است. نقطه پیوند بسیار ضعیف است. به نظرم خیزش بیشماران و رویدادهای اخیر حتما به این پیوند کمک خواهد کرد. در ایران برای رسیدن به یک توسعه پایدار و دموکراتیک و عدالت اجتماعی ما به یک شرایط دموکراتیک اجتیاج داریم. سیاستهای این رژیم هیچگونه امنیت شغل و تضمین کار و پارامترهای لازم برای رشد صنعت و تولید داخلی به وجود نمی اورد. در یک شرایط دیکتاتوری امکان گام برداشتن به یک توسعه دموکراتیک و پایدار وجود ندارد. باید شعارهای دموکراتیک سیاسی و اقتصادی را به هم وصل کرد. بهبود برای وضعیت معیشتی دقیقا به شرایط سیاسی روز بر می گردد. این رژیم مانع تشکل یابی کارگران برای بهبود وضعیتشان است. این رژیم کارگران با دست خالی که برای حقوق عقب افتاده شان دست به اعتراض می زنند سرکوب می کند. حکومت به عنوان سرمایه دار بزرگ خودش را مستقیم با کارکران از طریق نهادهای سرکوبگرش رو در رو می کند. پس اینجاست که مبارزه صنفی کارکران پیوند با مبارزه دیگر چنبشهای و مطالبات دموکراتیک مردم می یابد.
شعارهای که مربوط به عدالت اجتماعی می شود باید وارد کارزار جنبش ضد دیکتاتوری شود تا بتواند کارگران را جلب کند. باید جنبش ضد دیکتاتوری بی شمار بودن خود را با مشارکت رنگین اقشار مردم و نیز طبقه کارگر به واقعیت تبدیل کند. ضمن همبستگی و پیدا کردن دردهای مشترک، تمایزهای خواسته ها باید روشن باشد. چنین است که می شود با خواسته ها و رنگهای متفاوت در برابر دیکتاتوری ایستاد.
امسال حتما حکومت احتیاج به یک نمایش و مانور در روز کارگر دارد که ادعا کند حمایت انها را با خود دارد. با تکیه به این نمایش و مانور حلقه ی وفادارانش خیزشهای مردمی را بیشتر سرکوب کند. باید فعالان جنبش کارگری و نیز زنان و دانشجویی این امکان را با حمایت خودشان از حرکتهای مستقل کارگری از حاکمیت بگیرند.
کار انلاین : نظرتان در مورد زنان کارگر و وضعیت آنها در حال حاضر چگونه است و با چه مسائلی دست به گریبانند.؟
میرهاشمی: وضعیت زنان کارگر بسیار نامناسب تر از مردان هم طبقه ای خودشان است. در جامعه ای که تبعیض جنسی و خشونت علیه زنان توسط قوانین آن کشور حمایت می شود و نهادینه شده است، طبیعی است که این تبعیض اثرات آسیبهای خود را در بازار کار می گذارد.
در مورد زنان، تبعیض جنسیتی و تبعیض طبقاتی به هم گره می خورند. زنان به دلیل زن بودنشان درعرصه های مختلف کار دچار مشکل هستند. به عنوان نمونه:
زنان در واحدهای بزرگ تولید کمتر از مردان به کار گرفته می شوند به دلیل شیفتهای اضافه کاری و کار شب و نداشتن امکانات برای نگهداری فرزندان، همچنین محروم شدن زنان از کار در شب،
در واحدهای کوچک و پیمانکاری که اصلا شامل قانون کار نمی شوند و با توجه به فرهنگ مردسالارانه، استثمار از زنان بیشتر است.
زنان از مردان همکار خود مزد کمتری دریافت می کنند. تفاوت این مزد به ویژه در واحدهای کوچک تولیدی و پیمانکاری بسیار فاحش است. چون شامل قوانین کار نیستند و هیچ گونه نظارتی بر انها اعمال نمی شود.
ما زنان سرپرست خانوار داریم که هر روز بر تعداد آنها اضافه می شود. این زنان دچار مشکلات فراوانی هستند. سرپرست خانواده بودن، مزد کمتر دریافت کردن خود مشکل دیگری برای زنان کارگر است.
سیاستهای رژیم که از ابتدای به قدرت رسیدنش در مورد زنان محدود کردن نقش زنان در بازار کار، راندن آنها به خانه ها و برجسته کردن نقش مادری و همسری برای آنها و کلا حذف آنها به عنوان یک انسان از جامعه همچنان ادامه دارد. سیاست بی دنده و ترمز احمدی نژاد در این مورد هم خودشو نشان داده است. تشویق به آوردن فرزند بیشتر و یا کم کردن ساعات کاری زنان دقیقا این به زنان کارگر آسیب وارد می کند. این باعث کاهش استخدام زنان می شود. این عمل هم به اقتصاد ایران و هم به موقعیت اقتصادی زنان لطمه های فراوانی وارد خواهد کرد.
بر اساس همین آمارهای دولتی، زنان 60 درصد وارد دانشگاه می شوند و در مدارج بالا درس می خوانند در حالی که 10 درصد وارد بازار کار می شوند. این تفاوت فاجش در بیکار ی زنان و حذف انها از اقتصاد و جامعه است. این تبعیض جنسیتی با تبعیض طبقاتی گره می خورد و وضعیت زنان را دشوارتر می کند.
کارانلاین : جنبش زنان در چند سال گذشته یکی از پرتوان ترین و گسترده ترین چنبشها بوده اما کم نیستند کسانی که معتقدند زنان کارگر و نقش زنان کارگر در جنبش زنان کمرنگ بوده، نظرتان چیست؟ آیا با این نظر موافق هستید؟ چه پیشنهادی داری برای این که جنبش زنان به صورت گسترده با جنبش زنان کارگر یک پیوند گسترده تری برقرار کند تا زنان کارگر بتواند دخالتگری بیشتر و موثرتری در این زمینه داشته باشند.
میرهاشمی: همون طور که گفتید جنبش زنان یکی از جنبشهای فعال مردم ایران است. زنان به دیلل همین تبعیض جنسیتی و این که در ردیف اولین قربانیان استبداد دینی بوده و همچنان در هر تند پیچ بحران رژیم به حقوق و دستاوردهای آنان یورش برده می شود، به همین دلیل موقعیت ویزه ای درجنبش دموکراتیک و ازادیخواهانه مردم ایران دارند و خواهند داشت. این جنبش دموکراتیک است و برای برای حقوق زنان و آزادی زنان است. خصلت آن دموکراتیک است. پیوند این جنبش با جنبش کارگری می تواند در ارتقای وضعیت زنان کارگر در جنبش کارگری نقش ویزه ای داشته باشد. کلا زنان کارگر به دلیل فشار کار و موقعیتشان در خانواده، امکان کمتری برای وارد شدن به صحنه های نبرد برای برابری جنسیتیتی را پیدا می کنند و کشاندن آنها به این صحنه کار فعالان جنبش زنان است. البته اگر به بیانیه ها و گفته های فعالان زنان نگاه کنیم این چشم انداز را می بینیم و باید پررنگ تر شود. به هر حال خلاصه بگم هر چقدر که زنان در هر صحنه ای بیشتر وارد شوند و بیشتر مسئولیت بگیرند به ویژه در اشکال سازمانیابی برای بهبود زندگی و تغییر وضع موجود، را به سمت تحقق این خواسته های دموکراتیک و عدالتخواهانه بیشتر نزدیک خواهیم شد. در جنبش کارگری هم اگر زنان کارگر بتوانند در در جرکتهای اعتراضی و سازماندهی آنها نقش فعالتر و حتا رهبری آن را داشته باشند به گمان من جنبش کارگری گامهای بلندتری به جلو برخواهد داشت.
کارانلاین: این روزها یکی از داغ ترین موضوعهایی که مطرح است، موضوع حذف یارانه هاست. احمدی نژاد مدعی است که اجرای امر هدفمند کردن یارانه ها به سود اقشار کم در آمد و جلوگیری از سوء استفاده اقشار فوقانی و ثروتمندان جامعه است آیا این درست است یا نیست؟ با توجه به این که شما نظرات مکتوبی هم دارید آیا این موضوع یارانه ها به سود اقشار کم درآمد است یا این که به سود اقشار پردرآمد؟
میرهاشمی: طرح هدفمند کردن یارانه ها با بهتر بگوییم حذف یارانه ها، از توصیه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی است که احمدی نژاد با همان سیاست بی دنده و ترمز خود تصمیم به اجرای آن گرفت. ماجرای بردن طرح به مجلس، مشاجرات پی آن و تصویب آن در مجلس خود داستان درازی است اما سرانجام با دخالت ولی فقیه به نفع احمدی نژاد این طرح به همان گونه یی که احمدی نژاد خواست در مجلس به تصویب یا به توافق رسید.
با حذف یارانه ها، قیمتهای مواد سوختی، مثل بنزین و گاز و کالاهایی که به آن سوبسید تعلق می گرفت، با قیمت آزاد در بازار ارائه خواهد شد. از زمان گفتمان این طرح قیمتها بالا رفته است . از روز اجرای آن قیمتها به طور اشکار بالا خواهد رفت و طبیعتا کنترلی هم بر آن نخواهد بود. این یارانه ها منبع مالی برای دولت احمدی نژاد خواهد بود که به صندوق ذخیره دولت هم واریز نخواهد شد. این مبلغ هیچ مالیات و عوارضی هم بر آن تعلق نخواهد گرفت. چگونگی هزینه کردن آن به دست احمدی نژاد خواهد بود.
احمدی نژاد یکی از هدفهای خود را تقسیم این ثروت بین مردم ادعا کرده است. در حالی که این یک فریب است. در سیستمی غیر دموکراتیک که دانشجویان از حق تحصیل با بهانه های آموزش ایدئولوژیک محدود می شود و این حق گزینشی است و همین طور که الان می بینیم بسیاری از دانشجویان به دلیل مخالفت با سیاستهای استبدادی رزیم در مورد دانشگاهها از تحصیل محروم می شوند و استادان به دلیل دفاع از دانشجویان از کار اخراج می شوند ، طبیعی است که سیاست احمدی نژآد هم در همین راستا و گزینشی است. سیاست رزیم در حقیقت گداپروری و کمک کردن به عده ای برای به وجود اوردن قشری از وفاداران نظام است. در حالی که به کارگران و مزدبگیران آن دستمزد واقعیشان داده نمی شود. بسیاری از کارکران ماههاست که حقوق خود را دریافت نکرده اند. آنها حق خود را می خواهند نه صدقه.
بسیاری از کارشناسان اقتصادی همین رژیم، پیش بینی می کنند که اجرای این طرح دور تازه ای از شورشهای اجتماعی بر سر مسائل اقتصادی به وجود خواهد آورد. چشم انداز خراب شدن وضعیت معیشتی مردم به ویژه مزدبگیران، رشد نقدینگی و رکود و تعطیلی بیشتر واحدهای تولیدی داخلی و افزایش بی رویه واردات خواهد بود. خلاصه این طرح به نفع سرمایه داری نظامی امنیتی و به ضرر مردم است.