سرمقاله ....
"روز قُدس" نشان داد، شرایط به پیش از خُرداد 88 باز نمی گردد
منصور امان
تظاهرات حکومتی روز قدس همچون سال گذشته برخلاف خواست ترتیب دهندگان آن تریبونی برای نمایش تداوم روندهایی بود که خارج از اراده و کُنترُل آنها به حرکت درآمده است. یک سال پیش حُضور بی واسطه جُنبش اجتماعی جلوه و بازتاب به کُلی مُتفاوتی به صحنه ای داد که "نظام" با هدف مانور ثبات و همچنین پُر رنگ کردن خط کشی خود در سیاست خارجی به طور سُنتی آراسته بود و امسال، سایه سنگین خیزشها وظیفه بر هم زدن این لشکرکشی، بردن سوژه نمایش به حاشیه و به سطح آوردن آشکار تر موضوع اصلی سیاست در ایران را به گردن گرفته بود.
رژیم همچنان در حالت فوق العاده
نخُستین ویژگی مُشاهده پذیر در این روز، استمرار حالت فوق العاده در کشور و قرار داشتن کماکان حُکومت در آرایش جنگی است. اگر چه حتی کارگُزاران رده پایین در سیستمهای اداری، نظامی و امنیتی نیز ادعای پُر آب و تاب رووسای خود مبنی بر سرکوب اعتراضها را نمی توانند جدی بگیرند، با این حال تدارُکات سنگین سخت افزاری و دستپاچگی آشکاری که تلاشهای حُکومت برای آمادگی رویارویی با جُنبش اجتماعی در این روز را همراهی می کرد، برای تایید مُحکم تر شرایط به شدت ناپایدار کافی بود.
اشغال خیابانها و میدانهای اصلی شهرها با نیروهای مُسلح و امنیتی و به قراول فرستادن اوباش استخدام شده در کوچه ها، نمایش "روز قُدس" را نه یک تظاهُرات پُر خرج دولتی بلکه، اُردو کشی تمام عیار نظامی - امنیتی به منظور حفاظت از دروازه های باز قلعه "نظام" در این روز جلوه گر می ساخت. آیت الله خامنه ای و همدستان، آژیر وضعیت قرمز را به بُلندترین طنینی که می توانست از آن برخیزد، به صدا در آورده بودند. آنها نشان می دادند که آمادگی و تدارُک برای جان سالم به در بُردن از "روز قُدس" را مُقدم بر هر امر دیگری و از جُمله اعتبار تبلیغات گزاف خود مبنی بر پایان "فتنه" و درآوردن چشم و تراشیدن ابروی آن می انگارند.
در حالی که "اُم القرا" به دلیل جهت گیری ویژه در سیاست خارجی و الزامات ناشی از آن محکوم به روی صحنه بُردن نمایش "روز قُدس" بود، همزمان ناچار بود برای رویارویی با ریسکهای داخلی و کاهش آن به تدبیرهایی مُتوسل شود که آثار مورد انتظار از این نمایش رو به بیرون را خُنثی می کند. ترتیب دادن تظاهرات تحت حفاظت چُماق و تُفنگ و جولان دادن وحشت زده با گارد دفاعی، خالی بودن چنته رژیم جمهوری اسلامی را به دولتها و جریانهایی که به این یا آن شکل با جنگ نمایندگیهای آن درگیر هستند، یادآوری می کند.
اهمیت "روز قُدس" در سال جاری
این ناهمگونی را به ویژه با نگاه به چارچوبی که نمایش خارجی "روز قُدس" در کادر آن اجرا گردید، بهتر می توان دریافت. آغاز گَفتگوهای مُستقیم فلسطین و اسراییل پس از یک دوره به نسبت طولانی انجماد مُذاکرات دوطرف، برای جمهوری اسلامی که حساب خود را روی تنش در این منطقه باز کرده است، یک زنگ خطر جدی به حساب می آید. "عقبه استراتژیک نظام" و به بیان روشن تر، گروهها و باندهای مُسلحی که موجودیت آنها برآمده از بُحران و تضادهای فعال است و به خوبی می توانند برای رفع نیازهای مالی و تسلیحاتی خود، منابع تامین آن را در نقش پدرخواندگی بپذیرند، بازنده های اصلی پروسه ی تنش زایی هستند. به همراه تضعیف نقش آنها، مسیر نفوذ و نشان گُذاری سرمایه گُذار نیز با مانع روبرو شده یا به کلی مسدود می گردد.
واکُنش عصبی و پرخاشگرانه رهبران و پایوران جمهوری اسلامی در برابر مُذاکرات واشنگتُن، مُعادله مزبور را در شکل مادی توضیح می دهد. این در حالی است که انتظاری که از نتیجه این گفتگوها می رود، حداکثر بسیار مُتواضعانه می تواند باشد و از این رو نمی توان آن را خطری دانست که در دراز مُدت جمهوری اسلامی را تهدید می کند. جبهه گیری همه جانبه و شتابزده رژیم ولایت فقیه با این وجود نشان می دهد که خود را در موقعیتی نمی بیند که سیاستهای خویش را با نگاه به اُفقهای استراتژیک و درازمُدت اتخاذ و تنظیم کند.
هر گاه به موقعیتی که جمهوری اسلامی هم اکنون در آن بسر می برد نگریسته شود، آنگاه دلیل حساسیت و تحریک پذیری در مُقابل تحولاتی که "نظام" به گونه مُستقیم یا با واسطه بخشی از موضوع آن محسوب می شود، آشکار تر می گردد. بُحران خارجی جمهوری اسلامی اکنون با دو ویژگی مُهم همراه گردیده است. نخُست وضع تحریمهای بی پیشینه و دیگری، پیوستن تنها شُرکای مُهم خارجی آقای خامنه ای به جبهه مُقابل. دو عامل مزبور به تنش مُناسبات کیفیت جدیدی می بخشد که تحت تاثیر آن "نظام" در بیشتر پهنه های مُتعارف رویارویی به نقش واکُنش دهنده صرف رانده شده و خود از امکان شرکت در بازی و مانور بی بهره می گردد. تنها استثنا در این مُعادله، حوزه های غیرمُتعارف تروریسم، صُدور بُنیادگرایی و در گام بعدی جنگ مُستقیم است.
انتخاب بین بد و بد تر
با توجه به این شرایط، قُدرت نمایی در روز "قُدس" و به رُخ کشیدن توان و آمادگی خود برای حرکت در حوزه های غیرمُتعارف از بُعد خارجی (چه برای طرفهای خارجی و چه برای دست نشاندگان یا مستمری بگیران خود) بیش از هر زمان دیگری برای جمهوری اسلامی می توانست جنبه حیاتی داشته باشد. اما آنگونه که "رهبر" و مُریدانش این نمایش را روی صحنه بُردند، فقط می توانست بر ضد این هدف عمل کند. آنها نشان دادند که به شدت از مردُم خود و پتانسیل انفجاری اعتراضها در جامعه در هراسند و همه ی مُحاسبات خویش را بر این اساس جمع و تفریق می زنند. یک رژیم بدون پُشتیبانی و مشروعیت اجتماعی، نه تنها در برابر فشارها و تهدیدهای خارجی آسیب پذیر است بلکه، به همین سبب حتی از مانور روی محورهای اقتدار خود نیز ناتوان خواهد بود.
حُکومت و گردانندگان آن را نمی توان مُتهم کرد که ارزیابی دُرُستی از پیامی که ارسال خواهند کرد، نداشتند. آنها ناچار به انتخاب بین بد یعنی، برگُزاری مراسم با همه ی ویژگیهای نامطلوب آن و بد تر یعنی، مسکوت گُذاشتن آن بودند. صحنه ی عمل اما نشان داد که مُدیریت چنین بندبازی لغزانی تا چه اندازه دُشوار است و چگونه ارجحیتها بدون هیچ مُلاحظه یا مصلحت اندیشی خود را تحمیل می کند.
از همان لحظه ای که اوباش حُکومتی به منزل کروبیها حمله بردند (یک هفته پیش از "روز قُدس") طرح "نظام" برای این روز می توانست شکست خورده انگاشته شود. اقدام مزبور که به هیچ روی تصادُفی نبود و در راستای دلواپسی و پیشگیریهای امنیتی صورت می گرفت، نُقطه آغاز روندی بود که در نهایت با بیرون ریختن همه جانبه تشویشهای یک رژیم بی ثبات در 19 شهریور (روز قُدس) به نُقطه اوج خود رسید.
سال گُذشته جُنبش اجتماعی، سیاست داخلی را به ویژه با شُعار "نه غزه، نه لُبنان، جانم فدای ایران" بر مصالح "نظام" در سیاست خارجی تقدم بخشید و امسال این حُکومت بود که به دلیل وحشت از اعتراضها، به شیوه خود برای سیاست داخلی ارجحیت قایل می شد و آن را مرکز توجه خویش قرار می داد. دلیل این انتخاب دُشوار را اتخاذکُنندگان آن برای همه آنهایی که از درک توازُن واقعی بین بالا و پایین ناتوانند، بیان کرده اند، از جُمله سرکرده سپاه پاسداران، آقای مُحمد علی جعفری دو روز پیش از مراسم حُکومتی، مُخاطبان خود را متوجه ساخت: "فتنه ای که سال قبل سعی به چالش کشیدن ساختار جمهوری اسلامی داشت، به مراتب از هشت سال دفاع مُقدس خطرناک تر بود."
پیشتر از او آقای مُحمد جواد لاریجانی که از وی به عُنوان طراح نظریه "اُم القرا" یاد می شود گُفته بود: "فتنه سال گُذشته به لحاظ استفاده نیروها قابل مُقایسه با یک جنگ نبود بلکه، به مراتب بالا تر از یک جنگ بود."
فُرصت طلبان روی دوش ناتوان حُکومت
به مُوازات آنکه حُکومت هر چه بیشتر سیاستها و اهداف خود را با کُنش و واکُنش جُنبش اجتماعی تنظیم می کند و زیر تاثیر و نفوذ آن قرار می گیرد، تلاش بخشی از "خودی" های از قُدرت رانده شده برای جلب رضایت آن به دادن برخی امتیازها افزایش می یابد. این سیاست با کوشش برای مهار جُنبش از طریق اشاعه دادن مرزبندیهای رایج "نظام" و خُطوط قرمز حُکومتی به داخل آن تکمیل می شود.
بر خلاف آنچه که مُمکن است به نظر آید، نیروی مُحرک این کوششها نه فروکش کردن جُنبش اعتراضی و در نتیجه آن، ایجاد فضای تحرُک برای همراهان تصادُفی، فُرصت طلب یا موقتی آن بلکه، تضعیف موقعیت عُمومی حُکومت و در پی آن، شکل گیری وضعیت جدید برای جریان یاد شُده است. راست "اصلاح طلب" که برجسته ترین نمایندگان آن آقایان رفسنجانی و خاتمی هستند، این شرایط را برای گرفتن امتیازاتی از باند ولی فقیه که راه آنان برای بازگشت به دستگاه قُدرت را هموار می کند، مُناسب تشخیص داده اند. مبنای این ارزیابی را از یک طرف ناتوانی رُقبای آنها در سرکوب اعتراضها و بازگشت به دوران تعادُل و از طرف دیگر، نگرانی روزافزون گرایش راست سُنتی از حذف خود که آنها را به سمت یارگیریهای تازه برای تقویت خود رانده، تشکیل می دهد.
راست اصلاح طلب در برابر تغییر جبهه ی خود و تلاش در جهت لگام زدن بر جُنبش اجتماعی و مُدیریت لایه های اجتماعی اش، خواستار کنار گُذاشته شدن آقای احمدی نزاد و کُنترُل و محدود ساختن جریان نظامی – امنیتی پشتیبان وی است. از آنجا که مُطالبه مزبور به خوبی با خواست و منافع راست سُنتی همخوانی دارد، آنها شانس تشکیل یک ائتلاف سیاسی جدید بر این پایه را واقعی ارزیابی می کنند.
لازم به گُفتن نیست که شرط پایه ای موفقیت این راهکار، اعتمادسازی و به بیان بهتر فاصله گیری از جُنبش اجتماعی و مُطالبات اش و به موازات آن تاکید و دُرُشت نویسی محورهای مُشترک با راست سُنتی و عناصُر ناراضی باند ولایت می باشد.
در این رابطه می توان به ادعای جالب حُجت الاسلام کدیور اشاره کرد که به کُلی مُنکر سر داده شدن شُعار "نه غزه، نه لُبنان، جانم فدای ایران" شد و یا فراخوان پُر آب و تاب حُجت الاسلام مُحمد خاتمی برای رفتن زیر پرچم "نظام" در "روز قُدس" را به یاد آورد.
در همین راستا بدیهی است که حذف یا خُنثی ساختن لایه بالایی مُنتقدین که در آن آقایان موسوی و کروبی هم جای دارند، بخش چشم پوشی ناپذیر این توافُق خواهد بود.
برآمد
"روز قُدس" نشان داد که شرایط کشور و قُطب بندی نیروهای اصلی آن به پیش از خُرداد 88 باز نمی گردد. این که حُکومت خود عُهده دار نمایش و تاکید بر این حقیقت گردید، یک کنایه تاریخی نیست بلکه، ناگُزیریهای سیاست گذاری تحت این شرایط را بازگو می کُند.
تعظیم "اصلاح طلبان" حُکومتی به رُقبایشان چرخشی در این روند به وجود نمی آورد. سازش زیر فشار، زهری است که به صورت قطره ای به کام دو طرف می ریزد. تنها نُقطه روشن برای آنها در این مُعامله آن است که هنگامی که به گرداب فرو می روند تنها نیستند و مُتحدان شان را هم با خود به زیر خواهند برد.