جهان در آیینه مرور
تجربیاتی از جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی در بهره گیری از تحریمهای بین المللی
سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (8)
لیلا جدیدی
اگر چه از پیروزی جنبش ضد آپارتاید نزدیک به دودهه می گذرد و در این مدت، شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جهان دستخوش تغییرات مهمی گردیده و از سوی دیگر، نباید به تجربیات جنبشهای گذشته به شکل فورمولی تغییر ناپذیر نگاه کرد، با این حال، تاریخ و تجربیات مبارزات انسانها برای کسب عدالت آموزشهایی دارد که بهره گیری از آن برای نسلهای آینده ارزشمند بوده است. تلاش برای فشار بر دولتهای نا عادلانه خودی از طریق وضع تحریمهای بین المللی علیه آن، استراتژی موفقیت آمیزی در جنبشهای جهانی برای کسب دموکراسی سیاسی و عدالت اجتماعی بوده است که یکی از برجسته ترین آنها، کمپینهای پیروزمند آفریقای جنوبی علیه آپارتاید است .
از همین رو، تجربه مردم سیاه پوست آفریقای جنوبی که بیش از 80 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دادند و توسط 20 درصد جمعیت سفید پوست استثمار می شدند، در بهره گیری از تحریمها به عنوان سلاحی مکمل سایر اشکال مبارزه، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
نوشته زیر با هدف تجربه آموزی از جنبشهای پیروزمندی مانند آفریقای جنوبی نگاشته شده که یکی از سلاحهای کاری آن علیه دولت آپارتاید، تحریمهای بین المللی بود. کوشندگان این جنبش ده ها سال تلاش کردند تا با برانگیختن جامعه بین المللی به اعمال تحریم، آنها را با اهداف خود همراه کنند. از این رو، تجربه آنها می تواند برای جنبش اجتماعی ایران نکات قابل توجهی را در بر داشته باشد.
پیش از آنکه به تجربیات آفریقای جنوبی در این زمینه بپردازیم، نگاهی کوتاه به فضای کنونی ناشی از تحریمهای بین المللی علیه جمهوری اسلامی می اندازیم تا تطبیق دو رویداد و مقایسه آن با هم میسر باشد.
شورای امنیت سازمان ملل تا کنون چهار قطعنامه تحریمی علیه جمهوری اسلامی صادر کرده است. افزوده بر آن، یک سری تحریمهای یکجانبه نیز از سوی آمریکای شمالی و اتحادیه اروپا صادر گردیده است. یکی از پراهمیت ترین تحریمها نیز تحریم هشت مقام امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی به دلیل نقض حقوق بشر بوده است؛ امر بی سابقه ای که علاوه بر تحریمهای پیشین که هدف آن کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره و در نهایت وادار کردن آنها به عقب نشینی و کنار گذاشتن چرخه سوخت هسته ای است، به سرکوب مردم معترض توسط رژیم جمهوری اسلامی نگاه افکنده است.
تحریمهای فوق، واکنشهای گوناگونی را هم از جانب حکومت و هم از سوی کوشندگان سیاسی در داخل و خارج از کشور در پی داشت. به چند نمونه از دیدگاه های متفاوت در باره تحریمهای اعمال شده بر جمهوری اسلامی اشاره می کنیم:
برخی از نظرات مخالف
- احمدینژاد در سخنانی در قزوین در 28 تیرماه سال جاری با اشاره به تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی گفت: "فکر میکنید با مسدود کردن حسابهای بانکی و یا گشت چند کشتی ما، کلید کشور را به دست شما میدهیم و میگوییم تسلیم هستیم. در اشتباه به سر میبرید".
وی خطاب به جامعه بینالمللی گفت: "آنقدر تحریم کنید که زیر پایتان علف سبز شود، روزی که ما بتوانیم نیازهای خودمان را رفع کنیم، روز جشن ملت ایران است."
اگر چه احمدی نژاد تحریمها را "بی ارزش" خواند، روزنامه وال ستریت در مقاله ای تحت عنوان "تلاش ایران برای فرار از تحریمها " نوشت: "جمهوری اسلامی با واگذاری فعالیتهای مالی خود به بانک کوچکی در آلمان میکوشد که تحریمهای بینالمللی را دور بزند."
- برخی از کشورها از جمله برزیل و رییس جمهور سابق آن، "لوئیز اینیاسیو لولا دا سیلوا"، با خواست آمریکا برای جلب موافقت دولت وی با تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی مخالفت کردند.
- تحریمهای جدید آمریکا علیه 20 شرکت و شخصیتهای نظامی وغیرنظامی جمهوری اسلامی و نیز سه بانک دولتی و سپاه قدس وابسته به سپاه پاسداران با واکنش انتقادی مقامات روسی و چینی روبرو شد. آنها این طور استدلال کردند که: "تهدید تهران به تحریم، موجب وخیم تر شدن اوضاع پرونده هسته ای این کشور خواهد شد."
- امیر ارجمند، مشاور موسوی گفت: "جنبش سبز به طور کلی این تحریمها را محکوم می کند. فراموش نکنید که این تحریمها در وحله اول بر مردم ایران و کیفیت زندگی آنان تأثیر می گذارد."
وی گفت: " تحمل این دیکتاتوری برای مردم کافی است و تحریمها یک رنج مضاعف ایجاد می کند.( مصاحبه دکتر اردشیر امیرارجمند با "نوول ابزرواتور" که توسط وبگاه "روز" ترجمه و منتشر شد)
- بخشی از منتقدان حکومت ایران می گویند که تحریمهای بین المللی با فلج کردن بخش خصوصی ایران، باعث فعالیت بدون رقیب سپاه پاسداران و کسب منافع اقتصادی توسط تندرو ترین بخشهای حکومت می شود.
به این ترتیب، به ظاهر نه تنها احمدی نژاد، که حتی برخی از منتقدان حکومت هم بر این باورند تحریمهایی که علیه رژیم وضع شده، نه تنها تاکنون هزینه هایی قابل کنترل برای حکومت داشته، بلکه برای آن بی منفعت هم نبوده است.
برخی از نظرات موافق
- دکتر کاظم علمداری، استاد جامعهشناسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در آمریکا و نویسنده و تحلیلگر سیاسی در مصاحبه ای با "رادیو زمانه" می گوید: "تحریم اقتصادی در نهایت به سود مردم است" و می افزاید: "تحریم میتواند به مردم ایران ضرر بزند، به اقتصاد ایران ضربه بزند و مسایلی از این قبیل رخ بدهد اما به نظر من، مردم ایران به دلیل مشکلاتی که با جمهوری اسلامی پیدا کردهاند، سرکوبهایی که شده، تقلبهایی که در انتخابات انجام دادهاند و زورگوییهایی که میکنند، با تحریم زیاد مخالف نیستند. مردم متعقدند، مبارزه با جمهوری اسلامی هزینه دارد، تا به حال هم هزینه پرداخت کردهاند. آزادی مجانی به دست نخواهد آمد و برای دستیابی به آزادی و مقابله با جمهوری اسلامی و فشار روی آن، حاضر هستند که هزینهی تحریم اقتصادی را هم بدهند. تحریم، شامل دارو، غذا و نیازمندیهای اولیهی مردم نمیشود. تحریم چهارم که قویترین و شدیدترین تحریم بوده است، عمدتاً نیروهای امنیتی، نظامی و بانکها را مورد تهاجم قرار داده است. بنابراین اینطور نیست که تحریم روی نیازمندیهای مردم اثر بگذارد."
وی سووال می کند: "مگر در یک سال گذشته، مردم از نظر اقتصادی و سیاسی هزینه نپرداختند؟ مگر اعدام نزدیک به دههزار نفر در طول سالهای گذشته تا امروز و هزاران زندانی سیاسی که هنوز در زندانهای جمهوری اسلامی بهسر میبرند، هزینهای نیست که مردم پرداختهاند؟ مگر اقلیتهای قومی و مذهبی که زیر فشار قرار دارند و از حقوقشان محروم هستند، هزینه نمیپردازند؟"
- عده دیگری می گویند، اگرچه به نظر می رسد که سپاه پاسداران از تحریمهای بین المللی سود اقتصادی می برد اما این سود، به اندازه زیانهای کل حکومت از تحریمها، به ویژه در زمینه هایی چون صنایع نفت و گاز و نظامی، نیست.
- گفته می شود، این فرض که نظام جمهوری اسلامی به این دلیل خود را در معرض تحریمهای پی در پی شورای امنیت و غرب قرار می دهد که نهادهایی چون سپاه پاسداران سود ببرند، فاقد شواهد کافی است.
- برخی از گروه های اپوزیسیون معتقد هستند که تحریم هشت مقام امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی به دلیل نقض حقوق بشر، نشانگر موفقیت مردم ایران در افشای جنایتهای جمهوری اسلامی است.
تجربیاتی از جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی در بهره گیری از تحریمهای بین المللی
منزوی کردن اجتماعی و اقتصادی دولت آپارتاید آفریقای جنوبی توسط افراد، سازمانها و دولتهای ملی علیه سیستم نژاد پرستانه این کشور از سالهای 1970 تا 1994 ادامه داشت. تحریمها شامل تجهیزات نظامی و مناسبات فرهنگی، اقتصادی و ورزشی بود و آنچنان طرح ریزی شده بود که از یک سو آفریقای جنوبی را منزوی کرده و از سوی دیگر، زندگی را بر جمعیت سفید پوست سخت تر و مزاحم زندگی راحت آنان شود. تاکتیکهای تحریم، مردم سراسر جهان را در مبارزه علیه ستم نژادی بر سیاهان آفریقای جنوبی به مداخله و حمایت کشانده بود.
تحریمها نتیجه فعالیت و تلاشهای سه گروه بود: افراد و نهادهای مردمی که در کشورهای خود کمپینهایی ترتیب داده بودند و گروه های ضد آپارتاید را برای تظاهرات و اعتراضات بسیج می کردند. دولتها که به تنهایی یا از کانال سازمانها عمل می کردند و سازمان ملل. در انتها، اکثر کشورهای جهان یکصدا تحریم را یک تلاش جهانی برای مبارزه علیه آپارتاید به شمار آوردند.
اما تحریم علیه آفریقای جنوبی تنها به دولتها و سازمان ملل نمی توانست بستگی داشته باشد. هر فردی که متعهد به مبارزه برای آزادی در آفریقای جنوبی بود، باید در یک همبستگی بزرگ شرکت می کرد. برای نمونه، سازمانهای غیر دولتی نقش بزرگی در تحریم کالاهای مصرفی بازی کردند که سبب آگاهی بخشیدن به مردم می شد.
"آلیور تامبو"، یکی از بنیانگذاران "کنگره ملی آفریقا" در کنفرانس بین المللی در باره تحریم علیه آفریقای جنوبی (پاریس 21 مه 1981) گفت: "تحریم نباید برای اصلاحات در رژیم آپارتاید استفاده شود و یا تنها پیامی باشد برای مخالفت با آپارتاید. تحریم سلاحی است که جامعه بین المللی باید علیه رژیم آپارتاید استفاده کند. این باید سلاحی باشد که سبب شود رژیم آپارتاید نتواند در قدرت باقی بماند."
وی افزود: "البته انتظار نمی رود که تحریمها به تنهایی بتواند باعث سقوط رژیم شود. آنها آلترناتیوی برای مبارزه مردم آفریقای جنوبی نیستند، بلکه متمم خوبی برای آن می باشند."
"اندره نیوهوف" و "بنگانی نلزا" در مقاله ای زیر عنوان "تحریم ابزاری حمایتی در مبارزه رهایی بخش" (دسامبر 2004) می نویسند: "زندگی تحت رژیم آپارتاید برای سیاهپوستان آفریقای جنوبی بسیار طاقت فرسا بود. اما تحریمها به آنها در مبارزه شان امیدواری داد. باید به خاطر داشته باشیم که بعد از یک دهه که جنبش آنان غیر قانونی شده بود و رهبران شان در زندانها بسر می برند، به نظر می آمد که جهان آنها را فراموش کرده است."
"بنگانی نلزا" یک دانشجوی سیاهپوست که در زمان اعمال تحریمها در آفریقای جنوبی تحصیل می کرد، در این باره می گوید:
"سازمانهای ضد آپارتاید، کمپینهای مرتبط با آنها و تحریمهای بین المللی به ما این احساس را می دادند که دنیا حامی ما است و به همین خاطر آزادی دست یافتنی می شد. شجاعت به ادامه مبارزه حتی در حالی که رژیم دست به قتل و سرکوب بیشتر می زد، در ما تقویت می شد زیرا ما باور داشتم که دیر یا زود تحریمها آنها را به زانو در می آورد. ما به عنوان دانشجو در دهه 80 به طور خستگی ناپذیر تر و سازمان یافته تری علیه سیستم مبارزه می کردیم و علیه کسانی که در داخل و خارج از رژیم آپارتاید حمایت می کردند، تظاهرات بسیاری را به راه می انداختیم. می توانید تصور کنید همین که می دانستیم جهان به ما چشم دوخته است، کمپانیها هر هفته یکایک از کشور خارج می شوند، دولتها ارتباطات دیپلماتیک خود را قطع می کنند، چه تاثیر شگفت انگیزی در مبارزه سخت و پرمخاطره ما داشت."
"سلیم والی"، پژوهشگر دانشگاه "یورک" و همچنین پژوهشگر، پروفسور و سخنران در دانشگاه "ویتواترزراند" در آفریقای جنوبی می باشد. وی همچنین عضو بنیانگذار "وجدان سیاهان آفریقای جنوبی در جنبش دانشجویی آفریقا" که در سال 1977 غیر قانونی شد و از بنیانگذاران "اتحادیه تجاری آفریقای جنوبی" بود. وی که هم اکنون عضو بسیاری از جنبشهای اجتماعی که شامل "فوروم ضد خصوصی سازی" و "کمیته همبستگی با فلسطین" و "ائتلاف ضدجنگ" است، در مقاله ای با عنوان "درسهایی از آفریقای جنوبی" در باره تاثیرات و بحثهای پیرامون تحریم دولت آپارتاید آفریقای جنوبی به نکات قابل توجهی اشاره کرده است:
"مهمترین موضوعی که در این باره باید در نظر داشت، این است که تحریم و منزوی کردن دولت نژاد پرست آفریقای جنوبی یکشبه اثر بخش نبود، بلکه چند دهه به طول کشید. این در حالی بود که طرفداران تحریم که شامل بسیاری از دولتها، اتحادیه ها و گروه های مذهبی می شدند، انتظار داشتند که نتایج فوری به دست بیاید و وعده آن را به مردم می دادند."
او پیرامون موانعی که در پیش روی جنبش تحریم قرار داشت می گوید:
"در دوران مبارزات ضد نژاد پرستی، دیک چینی که در آمریکا مقام سناتوری را داشت، به طور پیوسته از ادامه محبوس ماندن نلسون ماندلا حمایت می کرد و او را "تروریست" خطاب می کرد. همزمان ریگان و مارگارت تاچر نیز از دولت آپارتاید حمایت می کردند. سازمانهای چند گانه و برخی از اتحادیه ها در حمایت از کمپین تحریم دچار شک و تردید بودند."
وی در باره چگونگی آغاز تحریمها می گوید:
"جنبش ضد آپارتاید در سال 1959 آغاز شد و اولین حرکت مهمی که تجربه کرد، در سال 1963 بود که کارگران اسکله های هلندی از خالی کردن کالاهای آفریقای جنوبی خودداری کردند. گسترش جنبش ضد آپارتاید را باید به طور کلی در عواملی همچون سرزندگی مبارزات رهایی بخش و جنبشهای اجتماعی در سرکشیهای دهه 60 و اوایل دهه 70 و در فضای نگاه مثبت به اتحاد جماهیر شوروی و هدف این کشور برای خنثی کردن هژمونی آمریکا، دید."
وی معتقد است که تحریم در شرایط دیگر و بستگی به عواملی می توانست سخت تر و یا سهل تر اثربخش باشد. برای نمونه، در شرایط لابیگری فاسد برای اسراییل و مطرح کردن اپورتونیستی هولوکاست و یهودی ستیزی، فضای هراس و تهدید بعد از 11 سپتامبر که خاموش کردن مخالفان را هدف داشت و همچنین اسلام هراسی، اعمال تحریم علیه اسراییل در حمایت از جنبش آزادیبخش فلسطین را مشکل می کند.
"سلیم" می گوید:
"برخی که با تحریم دولت آپارتاید مخالفت می کردند، معتقد بودند تحریمها به سیاهان این کشور فشار خواهد آورد. آنها "گفتگوی سازنده" با دولت آپارتاید را پیشنهاد می کردند. اما این دیدگاه به سرعت با بحثهای مستدل رد شد. رژیم آفریقای جنوبی مانند رژیم اسراییل کنونی از رهبران و انواع همدستان خود می خواست که اینگونه بحثها را دامن بزنند. اما تحقیقات و آمارهای دقیقی که جنبش ارایه می داد، مناسبات بسیار مهم و تنگاتنگ اقتصادی و فرهنگی و زنجیره ی تجاری رژیم آپارتاید با دولتهای حامی خود را فاش می ساخت. این امر، اقدامات ما را موثر تر کرده و افرادی را که منافع خود را در بقای رژیم آپارتاید می دیدند، رسوا می کرد.
از سوی دیگر، سکتاریسم نقش خطرناکی را در اتحاد ما بازی می کرد. برخی در جنبش ضد آپارتاید فقط از یک بخش جنبش رهایی بخش حمایت می کردند و آن را تنها صدای مردم ستمدیده قلمداد می کردند. این عده مایل بودند که فقط با سازمانهای "سرشناس"، دولتها و سازمانهای فراملی همکاری کنند و بار سنگین تر را به دوش سازمانهای مردمی می انداختند اما آنها نیز با چالشهایی روبرو شدند. با این همه، تحریم اختلافاتی در جنبش ما ایجاد کرد."
"شیرین حکیم"، استاد علوم سیاسی دانشگاه "ویتواترسند" در ژوهانسبورگ که سالها در جنبش زنان آفریقای جنوبی فعال بوده و در این زمینه سخنرانی و انتشاراتی داشته و همچنین از اعضا گروه "جنسیت و انتخابات" و یکی از ناشران "بولتن انتخاباتی آفریقای جنوبی" می باشد، پیرامون تحریم آکادمیک آفریقای جنوبی می گوید:
"حتی برخی از آکادمیسینها که فعالانه با آپارتاید مخالف می کردند هم به اشتباه از کنفرانسهای بین المللی اخراج می شدند زیرا میزبانان آنها امکان شناسایی حامیان آپارتاید را نداشتند. این امر به کاهش سطح دانش آکادمیسینهای آفریقای جنوبی از موضوعات جهانی راه می برد. تیغ دولبه بودن در ذات سلاح تحریم است، با این وجود تحریم آکادمیسینها بدون شک تاثیر مهمی بر دولت آیارتاید و آکادمیسینهای سفید و کارکنان دانشگاه داشت. تحریم آکادمیک به همراه تحریمهای ورزشی و کمپینهای تحریم اقتصادی، مبارزه سیاهان برای عدالت را توان بیشتر می بخشید. کارکنان دانشگاه دیگر نمی توانستند پشت بهانه بی طرفی دانشگاه پنهان شوند و ناچار شدند بیانیه هایی علیه آپارتاید بدهند.
دانشگاه مرکز بحثها و گفتگوهای عمیقی شده بود. در واقع، روشنفکران وارد بحث و گفتگو پیرامون جامعه کنونی و آینده آفریقای جنوبی شدند. آنها معتقد بودند که این موضوعی غنی، متفاوت و انگیزاننده است."
جنبش ضد آپارتاید حمایت بین المللی را جلب کرد و به خصوص از یک سری از اقدامات جامعه بین المللی مانند تحریم دانشگاه ها و اساتید آفریقای جنوبی، تحریم تیمهای ورزشی آفریقای جنوبی در مسابقات جام جهانی فوتبال و المپیک و جلوگیری از خروج پول از کشور بهره برد.
فشارهای بین المللی و داخلی بر رژیم آفریقای جنوبی در نهایت آن را به این نتیجه رساند که به قول "دی کلرک"، رییس جمهور آفریقای جنوبی در سال 1989، "زمان مذاکره فرا رسیده است."
دویچه وله در مقاله ای با نام "نقش موثر تحریمهای سیاسی اقتصادی جهانی در لغو قوانین آپارتاید حکومت آفریقای جنوبی (ژوییه 2009) می نویسد:
"تا سال 1986 آمریکا به ریاست جمهوری رونالد ریگان با تحریم رسمی دولت آفریقای جنوبی موافقت نمی کرد اما سرانجام کنگره آمریکا وتوی ریگان را رد کرد و واردات از آفریقای جنوبی و سرمایه گذاری شرکتهای آمریکایی در آن کشور را ممنوع کرد. همچنین خواستار آزادی "نلسون ماندلا"، "گوان مبکی"، "والتر سیسولو"، رهبران سیاه پوست و تمام زندانیان سیاسی شد و خواستار آن گردید که زمانی جهت لغو قوانین آپارتاید تعیین شود. ایالات متحده آمریکا تاکید کرد که ادامه هر نوع مذاکره ای با حکومت آپارتاید مشروط به تلاش این دولت جهت الغای قوانین آپارتاید و آزادی زندانیان سیاسی خواهد بود. بر این اساس، ایالات متحده اعطا هرگونه وام به دولت آپارتاید و صدورتکنولوژی کامپیوتری به نهادهای پلیس- ارتش و سیستم زندان و سازمان امنیتی آن را تا نایل آمدن به خواسته های یاد شده متوقف و ورود کلیه محصولات ساخت آفریقای جنوبی را ممنوع ساخت."
در این نوشتار پیرامون فربیکاری دولت آپارتاید که قول اصلاحات را می داد و همزمان به سرکوب ادامه می داد، آمده است:
"این فریبکاریها سرانجام بسیاری از سیاستمداران و متفکران جهان را متقاعد کرد که اصلاح درقوانین آپارتاید ناممکن است. ازجمله می توان از "اولاف پالمه"، نخست وزیر فقید سوئد یاد کرد که درسخنرانی معروف خود بر اصلاح ناپذیری قوانین آپارتاید پای فشرد و از جامعه جهانی خواست تا هرچه شدید تر رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی را تحریم کند." مقاله مزبور ادامه می دهد:
"درنشست سال 1985 رهبران اروپایی نتوانستند به توافقی در مورد اعمال تحریمهای بین المللی علیه آفریقای جنوبی دست یابند. دلیل اصلی آن هم مخالفت مارگارت تاچر، نخست وزیر بریتانیا بود."
نلسون ماندلا در کتاب خاطرات خود (2) نقل می کند که سالهای طولانی تلاش می کرد تا بتواند با یکی از مسوولان زندان ملاقات کند تا شاید بتواند آنها را متقاعد کند تا راه حلی برای پایان دادن به خشونت و سرکوب شهروندان غیر اروپایی بیابند ولی تمام نامه هایی که برای آنان می فرستاد، بی جواب می ماند. تا آنکه در اوایل سال 1986 روزی به دستور رییس زندان، خیاطی به سلول او می آورند که برایش کت و شلوار مناسبی بدوزد تا با هیاتی از خبرنگاران و سیاستمداران بین المللی که قرار است به دیدار او آیند، ملاقات کند. در آنجا مسایلی از قبیل خشونت و تحریمهای بین المللی مورد بحث قرار می گیرد.
سرانجام، اعمال تحریمهای جهانی به همراه مقاومت بی وقفه مردم موثر واقع می شود و دولت آپارتاید را ناچار می سازد تا کلیه زندانیان سیاسی و از جمله نلسون ماندلا را آزاد کند. با آزادی فعالین سیاسی و رفع ممنوعیت از آزادی اجتماعات و ایجاد فضای باز سیاسی، جنبش مردمی اوج می گیرد.
در فوریه 1990 پس از رهایی از بند، ماندلا تور شش هفته ای خود به اروپا و آمریکای شمالی را آغاز می کند تا بتواند هرچه بیشتر توجه جامعه جهانی را به مبارزات مردم آفریقای جنوبی در جهت کسب پیروزی نهایی جلب کند.
ماندلا در خاطراتش می نویسد:
"پیش از سفر، رییس جمهور «دی کلرک» مایل بود تا در مورد تحریم با او به طور خصوصی ملاقات کنم. بر اساس تغییراتی که تا آن زمان رخ داده بود، او از من خواست که سرو صدای تحریمهای بین المللی را خاموش کنم. هر چند که ما به هرآنچه آقای "دی کلرک" انجام داده بود، آگاهی داشتیم ولی در نظرما تحریمها در بهترین مرحله ای قرار گرفته بودند که همچنان او را وادار سازند تا تغییرات بیشتری انجام دهد. من می دانستم که دولتهای اروپایی و ایالات متحده خیال دارند که تحریمها را به خاطر رفرمهایی که آقای "دی کلرک" انجام داده، معلق نمایند، از این رو به او توضیح دادم که ما نمی توانیم از حامیانمان بخواهیم که پیش از آن که او تمامی قوانین آپارتاید را لغو کرده و دولت انتقالی را تشکیل دهد، تحریمها را لغو کنند. او هر چند از پاسخ من ناراحت شد ولی برایش غیر منتظره نبود."
در ماه ژوییه همان سال نلسون ماندلا در ایالات متحده با بوش (پدر) ملاقات کرده و درسخنرانی خود در کنگره آمریکا از حمایتهای ضد نژاد پرستانه آنها علیه آفریقای جنوبی سپاسگزاری می کند. ماندلا بار دیگر براهمیت و تاثیر تحریمهای آمریکا اشاره می کند. "من در پایان درباره تحریم سخنرانی محکمی ایراد کردم زیرا که می دانستم که دولت بوش احساس می کند که وقت آن رسیده تا اعمال تحریمها را سست کند. از این رو من از کنگره خواستم که این کار را نکنند."
سرانجام، آپارتاید نژادی که روز به روز در جهان باعث جنجال بیشتر شده و به تحریمهای خارجی کشورهای غربی و شورش و سرکوبهای داخلی انجامیده بود، به پایان رسید. در سال ۱۹۹۰ دولت "حزب ملی" نخستین گام به سوی مذاکره برای کنارهگیری از قدرت را با لغو ممنوعیت "کنگره ملی آفریقا" و دیگر تشکلهای سیاسی چپگرا برداشته و نلسون ماندلا را بعد از ۲۷ سال زندان آزاد کرد. قوانین آپارتاید نیز به تدریج از کتابهای قانون حذف و اولین انتخابات چند نژادی در سال ۱۹۹۴ برگزار شد. حزب ANC با اکثریت آرا در انتخابات به پیروزی دست یافت و از آن زمان تاکنون قدرت را در دست داشته است.
قابل توجه است که شعار ملی مردم این کشور "مردمان گوناگون یک پارچه شوید!" بود. اغلب از آفریقای جنوبی به عنوان "ملت رنگین کمان" یاد می شود، این اصطلاح ابتکار اسقف "دزموند توتو" بود و بعدها رییسجمهور آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا از آن به عنوان استعارهای برای توصیف پیشرفتهای جدید در پهنه چندگانگی فرهنگی پس از برچیده شدن ایدیولوژی آپارتاید استفاده کرد.(ویکیپدیا)
و اما در ایران، تا کنون بیشتر تحریمهای بین المللی علیه جمهوری اسلامی به علت سرپیچی آن از به رسمیت نشناختن و عمل به پیمانهای بین المللی در باره فعالیتهای هسته ای وضع شده است. اینگونه تحریمها به این دلیل که به نقض حقوق بشر که مهمترین موارد تجلی آن سرکوب معترضان، بازداشتهای غیر قانونی، شکنجه و احکام اعدام می باشد، نمی پردازد، اثرات قابل توجهی به صورتی که در تجربه آفریقای جنوبی مشاهده کردیم، نداشته است.
به امید آنکه فعالین جنبش آزادی خواهی مردم ایران بتوانند از تجربیات پیروزمند مبارزات مردم آفریقای جنوبی بهره گرفته و فشارهای بین المللی کنونی را به مساله نقض حقوق بشر در ایران سمت و سو دهند.