جهان در آیینه مرور
سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (9)
آموزشهای نقش آفرینان نبرد مصر (1)
لیلا جدیدی
بعد از اعتصاب عمومی در سال 1968، "ژرژ پمپیدو"، نخست وزیر فرانسه گفت: "هیچ چیز دیگر هرگز به گونه ی پیشین نخواهد بود."
قیام مردم مصر و تونس نقطه عطف دیگری در تاریخ است. پس از این، نه تنها این دو کشور و کشور ما ایران و نه تنها خاورمیانه بلکه، سراسر جهان دگرگون خواهد شد. آری "جهانی دیگر ممکن است".
مهمترین ویژگی انقلاب مردم تونس و مصر، قدرت و عظمت نیروی مردمی است که در نبرد با دیکتاتورهایی که به ظاهر شکست ناپذیر هستند، می ایستند، مبارزه کرده و پیروز می شوند. این همان آموزشی است که مردم خاورمیانه و به ویژه جوانان آن را فرا خواهند گرفت. روز 25 بهمن سال جاری، مردم ایران و جوانان بی باک آن نیز با شرکت در اعتراضاتی "انقلابی" یعنی، بدون "مجوز" بر همین امر و تداوم انقلاب خود مهر تاکید گذاشتند.
گزارشات بیشماری که در روزهای قیام مردم مصر داده شد، نشان از نقش مهم و تعیین کننده طبقه کارگر علیه حکومت مبارک دارد. این درحالی ست که رسانه ها مرکز توجه خود را متوجه تظاهرات در قاهره و زد و خوردهای میدان تحریر کرده بودند. اما اعتصابات و تظاهرات کارگران نقش مهی در شکل گیری و پیشروی این جنبش داشت.
تظاهرات دمکراسی خواهی مردم مصر با پیوستن کارگران اعتصابی بدانها به اوج رسید. در این زمان هزاران کارگر محل کار خود را ترک کردند و خواست حقوق و مزایای بیشتر را به میان کشیدند.
"جول بنین" (Joel Beinin)، تاریخدان و استاد دانشگاه "استنفورد" که پیشتر رییس مطالعات خاورمیانه در "امریکن یونیورسیتی" در قاهره بوده و جنبش کارگری این کشور را به دقت بررسی و مطالعه کرده است، در مصاحبه ای با رادیو "دمکراسی اکنون" (Democracy Now) در باره نقش جنبش کارگری در مصر می گوید: "این واقعه بزرگی است زیرا در 10 سال گذشته موج عظیمی از اعتصابات کارگری در مصر وجود داشته است. بیش از دو میلیون نفر در ده سال اخیر در بیش از 3300 اعتصاب و اشکال دیگر اعتراضی شرکت کرده اند و این زمینه ساز تمامی این قیام انقلابی بوده است. تا به حال کارگران به عنوان جنبش کارگری به ندرت در تظاهرات شرکت کرده بودند اما آنچه که ما تا به حال شاهد بوده ایم و شما در روزهای اخیر مشاهده کردید، این است که ده ها هزار کارگر خواستهای اقتصادی خود را به خواستهای سیاسی پیوند زدند. این بدان معناست که فضای بین خواستهای اقتصادی در سالهای گذشته با خواستهای سیاسی روشنفکران پر شده و این دو به هم رسیده اند."
وی در ادامه می گوید: "در سال 2008، کارگران نساجی "المحله الکبرا" که 22 هزار نفر را در بر می گیرند، کمپینی با خواست افزایش حداقل دستمزد ایجاد کردند و از همه کارگران خواستند تا در 6 آوریل این سال دست به اعتصاب عمومی بزنند. نیروهای امنیتی در این زمان به میدان آمده و دست به سرکوب شدید کارگران زدند. اگر چه کارگران سرکوب شدند اما از سوی دیگر، یک تظاهرات خود به خودی که اکثر آنان را زنان و کودکان تشکیل می دادند، شکل گرفت و شرکت کنندگان به بهای سنگین مواد خوراکی و به ویژه نان اعتراض کردند. این تظاهرات با پرتاب سنگ از سوی نیروهای امنیتی اونیفورم پوش، روبرو گردید.
اعتصابات دیگری هم در سراسر مصر بود که اگر بخواهیم به طور منفرد به آنها بپردازیم، به ظاهر با شکست روبرو شدند اما این "شکستها" بودند که زمینه ساز پیروزی کنونی شدند. برای اولین بار کارگران در تشکلی سراسری با هویتی سیاسی منسجم شدند."
پرفسور "بنین" می افزاید: "خواست افزایش حداقل دستمزد، لزوما خواستی اقتصادی نیست، بلکه خواستی سیاسی است زیرا اعتراض به اقتصاد نو - لیبرالی و پروژه های تعدیل ساختاری که در مصر به سرعت در حال پیشروی بود، می باشد."
"بنین" در جای دیگری همچنین به اهمیت استراتژیک کانال سوئز اشاره می کند و می گوید: "در سال 1882 بریتانیا مصر را با هدف بهره گیری از این آبراهه اشغال کرد. بنا به تاریخ مبارزه با تجاوزگری غرب در این منطقه، کارگران کانال سوئز طبیعتا در مبارزه با رژیم مبارک نیز از ستیزه جو ترین بخشها بودند. از هنگام بالاگرفتن تظاهرات در 25 ژانویه، دو نفر در این منطقه جان سپرده اند. تظاهرات در این منطقه قهر آمیز تر بوده، به طوری که دفتر محلی "حزب دمکراتیک ملی" (حزب دولتی حاکم) و ایستگاه پلیس مورد حمله قرار گرفت.
اعتصاب کارگران کانال سوئز به این معنی است که یکی از مهمترین نهادهای اقتصادی کشور فلج می شود. افزوده بر آن، این امر فقط مربوط به کارگران کانال سوئز نیست، بلکه کارگران فولاد در سوئز نیز هستند که آنها هم دست به اعتصاب زدند."
پرفسور "بنین" در باره مدل مکزیکی تشکلهای کارگری که به طور عمده توسط دولت کنترل می شوند و در مصر رواج داشت نیز می گوید: "در مصر، "فدراسیون اتحادیه کارگری" در سال 1957 زیر نظر رژیم ناصر تشکیل شد و از آن هنگام، تحت کنترل دولت قرار داشته و نه تنها در اعتراضات کارگری شرکت نکرده بلکه، علیه آن نیز وارد عمل شده است. بنابراین، در ده سال گذشته کارگران وقتی به اعتصاب دست می زدند، از میان خود کمیته اعتصاب انتخاب می کردند. آنها در برخی موارد مانند اعتصاب کارگران نساجی در " المحله الکبرا" که مرکز بزرگ پارچه بافی در دلتا است، منشعب شده اند. برخی از اعضای آن به این کمیته ها پیوسته و برخی با اتحادیه های رسمی دولتی مانده اند."
اما باید توجه داشت که به گفته پرفسور "بنین" هیچیک از اقدامات و اعتراضهای دست جمعی در دهه گذشته، توسط اتحادیه های رسمی دولتی صورت نگرفته است.
از زمان سقوط سلطنت در سال 1942، برخی از اتحادیه های مستقل تشکیل شدند که مهمترین و بزرگترین آن اتحادیه ارزیابان مالیات است. کارورزان این بخش پس از یک اعتصاب 11 روزه و پیروزی در افزایش 325 درصدی حقوق خود، به سازماندهی اتحادیه مستقلی اقدام کردند که اکنون دارای 35 هزار عضو می باشد. پس از این رویداد مهم، اتحادیه های گوناگون مستقل دیگری نیز به وجود آمد که تازه ترین آن را تکنسینهای پزشکی در دسامبر 2010 تشکیل داده اند.
قابل توجه است که چند روز پس از تظاهرات 25 ژانویه، این دو اتحادیه مستقل و نمایندگان چندین منطقه صنعتی مانند "المحله" در "دلتا" و "حلوان سایت" در قاهره در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کردند که اقدام به تشکیل "فدراسیون اتحادیه کارگری مستقل" کرده اند.
پروفسور "بنین" در این باره می گوید: "پس از تشکیل فدراسیون سراسری مستقل، در بلاگ فارین پالسی (مجله سیاست خارجی) نوشتم، این یک اقدام انقلابی است زیرا حرکتی غیر قانونی می باشد. حرکت مزبور کارگران را تشویق می کند به استقلال فراسوی قوانین حکومتی بیاندیشند. اما در آن هنگام انتظار نداشتم که این اقدام به قیامی این چنین انقلابی و با چنین انسجامی بیانجامد."
2- سازمان دهندگان
"اگرچه در رسانه های غربی، به ویژه رسانه های آمریکا، انقلاب مصر، انقلاب فیس بوکی معرفی شد و با اینکه اطلاعات اینترنتی تاثیر مهمی داشت اما مهمتر آن بود که انقلابیون جوان مصری بدین درک رسیده بودند که باید با شجاعت فردی چشمگیر خود در آن لحظات حساس از روشهای سازماندهی سنتی نیز استفاده کنند." (نشریه "کارگران سوسیالیست"، بنیانگذاری رسال 1977 و از انتشارات "سازمان سوسیالیستی بین المللی"International Socialist Organization)
سازمان دهندگان تظاهرات، روشهای سنتی سازماندهی را آنچنان با ابتکارات مدرن خود درهم می آمیختند که بنا به گفته بسیاری، ناظران انگشت به دهان می ماندند. در این باره روزنامه "وال استریت ژورنال" در مقاله ای به نوشته "چارلز لوینسون" و "مارگارت کوکر" با عنوان "مصریها رموز خیزشهای خود را به اشتراک می گذارند" می نویسند:
"تسخیر مناطق اطراف مجلس توسط مصریها از آغاز با داشتن ابتکاری جانانه در آستین آغاز شد. در اولین مرحله، آنها نخست فراخوان تظاهرات در اطراف ساختمان تلویزیون را دادند. سپس همچنان که ارتش در مکانهای حساس مستقر می شد، به طور عادی و به آرامی به طرف مجلس حرکت کردند. فعالان جوان با این حرکت به نیروهای امنیتی رو دست زدند. روز 25 ژانویه، اولین روز تظاهرات، سازمان دهندگان حقه دیگری در آستین داشتند. آنها تظاهرات را به محله ای فقیر نشین در غرب قاهره و در کوچه های تو در تو و گل آلود کشاندند؛ تظاهراتی که در ظاهر خود به خودی به نظر می آمد. آنها با اینکار نیروهای امنیتی را کاملا غافلگیر کردند زیرا پیش از آنکه نیروهای سرکوب بتوانند خود را به محل برسانند، تظاهرات گسترش پیدا کرده بود.
"وائل غونیم"، یکی از رهبران تظاهرکنندگان پس از آزادی از زندان و ملاقات با وزیر کشور گفت: "وزیر کشور به من گفت، هیچکس نمی توانست بفهمد چگونه این نقشه کشیده و عملی شد، بنابراین احتمال را بر این گذاشتیم که از خارج هدایت می شده است."
* شرح ابتکار بزرگ
صفحه فیس بوک با نام شناسایی "خالد سعید"، جوانی که چندین ماه پیش تا پای مرگ مورد ضرب و شتم پلیس قرار گرفته بود، محل گردهمایی فعالان اعلام شده بود.
صفحه مزبور به دو زبان عربی و انگلیسی انتشار می یافت که هر یک از آنها، اداره کننده خود را داشت. آقای "غانم" از دبیران اجرایی گوگل یکی از اداره کنندگان صفحه بود اما نام دیگر اداره کنندگان هنوز منتشر نشده است.
با قیام در تونس، "کمال"، یک عضو شاخه جوانان "محمد البرادعی" و یارانش به نیروی جدیدی برای جذب دست یافته بودند. وی می گوید: "درست لحظه ای که شنیدیم بن علی فرار کرده، گفتیم باید شروع کنیم."
آنها روز 25 ژانویه را که روز تعطیل دولتی به مناسبت روز پلیس که منفور مردم است را انتخاب می کنند و این سوال را به زبان عربی بین مردم بردند: "فکر می کنید در روز پلیس چه هدیه ای خوب است به پلیس بدهیم؟"
"کمال" می گوید: "ما برای دو هفته هر روز دوبار در اطاق کوچکی در خانه یکی از سازمان دهندگان جمع می شدیم و برنامه ریزی می کردیم تا بتوانیم نیروهای امنیتی را گمراه کنیم."
این گروه با نمایندگان 6 گروه از جوانان دیگر که به احزاب سیاسی، فعالان حقوق کارگری و اخوان المسلمین وصل بودند، مناطقی را برای تظاهرات انتخاب می کردند که محلهای شلوغ و پرجمعیت بودند. از جمله، مسجدها و محله های کارگری اطراف قاهره. آنها بر این باور بودند که تعداد زیاد تظاهرکنندگان می تواند دست نیروهای امنیتی را ببندد و سبب شود افراد بیشتری نیز به آنها بپیوندند.
برای اطمینان خاطر از اینکه این عده تنها کسانی نباشند که اعلام تظاهرات کرده اند، گروه های با نفوذ، منابع خودشان را در اختیار این روز گذاشتند. 20 منطقه برای برگزاری تظاهرات انتخاب شد. آنها سپس محلهای تظاهرات را در اینترنت اعلام کردند و گفتند تظاهرات در ساعت 2 شروع می شود. اما 20 منطقه ای که سازمان دهندگان به طور علنی برای تظاهرات اعلام کرده بودند، همه ی موضوع نبود. "کمال" موضوع محل بیست و یکم که کسی از آن اطلاع نداشت را نیز توضیح می دهد. او و رفقایش سه روز به خانه نرفتند و از تلفنهای دیگران برای ارتباط استفاده کردند. برنامه ریزان می دانستند برای اینکه انقلاب پیروز شود، باید مردم تهیدست و زحمتکشان در آن شرکت کنند، از این رو آنها تصمیم گرفتند تظاهرات را در محله های فقیر نشین که دسترسی به اینترنت ندارند، آغاز کنند و بین مردم اعلامیه پخش کنند. آنها این احساس که انقلاب در شرف رخ دادن است را به میان مردم بردند.
سازمان دهندگان تظاهرات، مسیر راهپیمایی را بارها با سرعت آهسته و سرعت تند پیمودند تا دریابند با چه شتابی حرکت کنند که حلقه های مختلف به موقع به هم وصل شوند. در این هنگام 4 گروه فرمانده از بین کمیته های سازمانده انتخاب شد. سازمان دهندگان به هسته های 10 نفری تقسیم شدند که در هر هسته تنها یک نفر از محل قرار بیست و یکم مطلع بود. این مقر فاش نشده، روبروی یک قنادی در محله ای فقیر نشین بود که محل مناسبی برای تجمع به نظر می رسید.
پر واضح است که روز 25 ژانویه، نیروهای پلیس در 20 مقر اعلام شده، تجمع کردند. در این هنگام، هر هسته، گروه های کوچک حدود 300 نفری را به سوی شیرینی فروشی برد. عدم وجود نیروهای امنیتی با وجود حضور جمعیت تظاهرکننده سبب شد مردم محله با موجهای صدنفری هجوم آورده و به تظاهرات بپیوندند. خیابانها و کوچه ها بسته شد. یک کارگر شیرینی فروشی می گوید، در مقابل چشم آنها جمعیت به هزاران نفر رسید.
قرار ساعت 2 بعد از ظهر در "میدان تحریر" بود. تظاهرات در ساعت 1 و 15 دقیقه به طرف این میدان به راه افتاد و تا پلیس بخواهد متوجه قضیه شود، فقط توانست تعداد کمی نیرو به میدان بیاورد ولی شمار جمعیت چندین برابر آنها بود. دیگر تظاهر کنندگان که اطراف مسجد گردهم آمده و در محاصره پلیس بودند اما نتوانستند خود را به "میدان تحریر" برسانند.
این اولین باری بود که مصریها چنین تظاهراتی را در کوچه و خیابانهای خود دیده بودند. نتیجه آن، سرازیر شدن هزاران نفر و پیوستن آنها به تظاهرات بود.
3- نویسندگان و هنرمندان
نویسندگان و هنرمندان مصری از همان آغاز اعتراضها در کنار مردم قرار گرفتند و همراه آنان در تظاهرات علیه حکومت شرکت کردند. تشکل سراسری نویسندگان کشور به نام "اتحاد کتاب مصر" یکی از نخستین نهادهای فرهنگی بود که با اعتراضهای مردمی همصدا شد و در بیانیه ای از "جنبش خشم" حمایت کرد. در این باره "علی امینی نجفی"، پژوهشگر مسایل فرهنگی می گوید: "احمد صبری، نعیم صبری و علاء الاسوانی از نویسندگان مشهوری هستند که در تمام آکسیونهای اعتراضی شرکت داشته و در خیابان و میدان تحریر در کنار مردم بودهاند."
"احمد فواد نجم"، شاعر چپگرای مصر که از زمان جمال عبدالناصر و انور السادات چندین بار به زندان افتاده و به خاطر اشعار مترقی و مبارزهجویانه اش در سراسر جهان عرب شهرت دارد، در گفتوگویی با تلویزیون عربی "الجزیره" گفت: "مبارک، رییس باند است نه رییس جمهور!"
نعیم صبری، رماننویس برجسته مصری نیز به خبرنگاران گفت: "در گذشته مردم مصر با فریادهای خود در جنبش "کفایه" با متانت و آرامش به حسنی مبارک گفتند که بهتر است به زبان خوش قدرت را رها کند. او گوش نکرد و حالا باید راه فرار را در پیش گیرد."
علاء الاسوانی، نویسنده سرشناس مصری در گفتوگویی با روزنامه آلمانی تاگساشپیگل (۳۱ ژانویه) از اهداف "جنبش خشم" دفاع کرد و گفت: "جوانان مصر خود را درمانده و بیآینده میبینند و این را به علت تسلط فساد و اختناق بر میهن خود میدانند. آنها دیگر از حاکمیت وحشت ندارند و به برکنار کردن آن مصمم هستند."
نویسنده رمان "عمارت یعقوبیان" همچنین میگوید: "در غرب، افکار عمومی با مردم مصر است اما بعضی از دولتهای غربی ترجیح میدهند با دولتهای فاسد سروکار داشته باشند تا با دولتهای ملی و مستقل."
"عمر شریف"، نامیترین هنرپیشه مصر در پهنه بینالمللی نیز به منتقدان حسنی مبارک پیوسته و از او خواست تا از قدرت کناره گیری کند. به نظر "عمر شریف": "مبارک نتوانست مشکلات مصر را حل کند و سی سال حکومت همراه با فساد و قلدری کافی است."
این هنرپیشه ۷۸ ساله که در قاهره زندگی میکند، در انتقاد از شکاف طبقاتی در کشورش به رادیو فرانسه گفت: "یک صدم جمعیت مصر درآمد افسانهای دارد، درحالی که اکثریت بزرگ مردم گرسنه هستند."
در شماره بعدی نشریه "نبرد خلق" به دیگر نقش آفرینان نبرد مصر و تجربیات آنها خواهیم پرداخت.