جهان در آیینه مرور
سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (9)
آموزشهای نقش آفرینان نبرد مصر (2)
لیلا جدیدی
ما از شما نمی ترسیم
همراه با تظاهرات میلیونی در قاهره، پیدایش یک جامعه سیاسی بی نظیر در مصر مهر تثبیت خورد. این جنبش که با ائتلاف تازه ای از نیروها شامل جوانان، کارگران، زنان، گروههای مذهبی و غیره تشکیل شده بود، توانست از حمایت مردم در سراسر جهان و بسیاری از رهبران کشورها برخوردار گردد. از این رو قادر شد به چندین دهه دیکتاتوری حسنی مبارک پایان بخشد. مبارک، قدرت سیاسی خود را در جمعه 28 فوریه، روزی که ناچار شد به پلیس و نیروهای سرکوبگر خود دستور توقف سرکوب دهد، از دست داد. روزی که پس از غروب آفتاب هیچکس به دستور حکومت نظامی او گردن نگذاشت، دیگر روشن شده بود که رییس جمهور در نبرد علیه حقیقت و واقعیت، شکست خورده است.
بر خلاف تبلیغات رسانه های رایج که نبرد مردم مصر با دیکتاتوری مبارک را یکشبه و غیره منتظره معرفی می کردند، این جنبش مانند جنبش جاری مردم ایران دهها سال در آتش مبارزه پخته شده بود. از آنجا که تبادل تجربه های مبارزاتی همواره نه تنها راهگشا بلکه الهام بخش مردم کشورهای گوناگون در مسیر یافتن راههای عملی برای نیل به خواست عدالت طلبانه آنها بوده است، به بررسی نبرد مصر و نقش آفرینان آن پرداخته ایم. در نشریه نبرد خلق شماره 308 نقش کارگران که دستاوردهای تلاشها و مبارزات چندین دهه خود را به دامان این انقلاب ریختند، نقش سازمان دهندگان که با ارتباط و برنامه ریزیهای دقیق توانستند توده های مردم را به خیابانها بیاورند و همچنین رلی که هنرمندان متعهد ایفا نمودند را بررسی کردیم. در بخش دوم این نوشتار، مبارزات یکی دیگر از نقش آفرینان نبرد مصر، زنان را مرور می کنیم.
حضور زنان غیر منتظره نیست
"مونا التهاوی"، یک روزنامه نگار متولد مصر که برای خبرگزاری رویتر و برخی از خبرگزاریهای خاورمیانه، چین و غیره گزارش تهیه می کند، در مصاحبه ای با رادیو" ان پی ار" از ارتباط نزدیک خود با زنان مصری به ویژه زنان جوان و پیگیری فعالیتهای گذشته آنان صحبت می کند. وی در این باره می گوید که نقش فعال زنان در خیزشهای اخیر برای وی "غیر منتظره" نیست.
او توضیح می دهد:"بسیاری از زنان جوان در جنبشهای جوانان فعال هستند و از وسایل ارتباط جمعی برای ابراز خواسته های خود به خوبی استفاده می کنند. از همین رو بسیاری از کسانی که شما در این جنبش دیدید، زنان بودند. حتی زنان مسن تر یا آنان که در خارج از مصر زندگی می کنند، در این جنبش شرکت فعال داشته اند. برای نمونه، به پزشک زنی می توانم اشاره کنم که به مصر برگشت تا از زخمی شدگان مراقبت کند. بسیاری از زنان علاوه بر به کارگیری رسانه های جمعی پیش از شروع خیزشها، در گروههای حقوق زنان و مشاوره برای زنان بر سر موضوعاتی همچون آزار جنسی و حقوق قانونی خود و یا حتی تشکیل گروههایی برای آگاهی اجتماعی گرد هم آمده و فعالیت می کردند. همه این فعالیتها سر به سوی دخالت و شرکت فعال آنان در این جنبش داشت. برای نمونه زنان این آمادگی را داشتند تا از طریق رسانه های جمعی، اخبار و رویدادها را به اطلاع تظاهر کنندگان برسانند. از این رو، این امیدواری وجود دارد که پس از مبارک، همین زنان با اراده ای بیشتر نقش مهمی در ساختن جامعه مدنی مصر به دست بگیرند"
چالشها
برای داشتن ارزیابی روشن از شرکت فعال زنان در انقلاب مصر، لازم است مرور کوتاهی از شرایط اجتماعی و سیاسی آنان در این کشور داشته باشیم. خیزش زنان در چنین شرایطی و شکستن سدهای اجتماعی که در برابر آنها وجود دارد، ارزش و اهمیت حضور فعال آنها را نمایان می کند.
جنبش فمینیستی در مصر پیشینه ای دیرینه دارد. در سال 1۹۲۳، "هدا شعراوی" که از پیشگامان جنبش حقوق زنان در مصر بود، "اتحادیه فمینیستی مصر" را بنیانگذاری کرد. این اتحادیه بعدها به "اتحادیه بینالمللی برای حق رای زنان" پیوست.
"شعراوی" در همین سال در حرکتی نمادین، حجاب خود را در بازگشت از کنفرانس زنان در رم به نشانه حمایت از جنبش فمینیستی با اهداف گسترده تر برداشت و به دریای مدیترانه انداخت.
با این حال، تحت شرایط دیکتاتوری، این جنبش هرگز نتوانست سدهای عظیمی که در برابر زنان وجود داشت را کنار زند. زنان مصری همواره تحت شدیدترین محدودیتها زندگی کرده اند.
یک از تحقیقات جالب توجه پیرامون شرایط زنان مصری، در کتاب "رویای یک بهار عربی" نوشته "پترا استینن"، دیپلمات هلندی که بیش از دو دهه در مصر و سوریه به تحصیل و کار اشتغال داشت، به رشته تحریر درآمده است.
"فروغ.ن.تمیمی"، فعال ایرانی حقوق زنان در معرفی این کتاب می نویسد:«"پترا استینن" در کتاب خود تصویری واقعی از زندگی روزمره مردم در قاهره و دمشق را در کنار نقش و عملکرد مذهب، سیاست و فرهنگ در این دو کشور ارایه میکند. او با طرح دیدگاههای عرب زبانان درباره مفاهیمی مانند پیشرفت، حقوق بشر و دموکراسی، به مشکلات متعددی که شهروندان، روزنامه نگاران، مدافعان حقوق بشر و فمینیستها با آن درگیرند، پرداخته است.»
"پترا استینن"
تشریح می کند:"زنان در مصر مانند اکثر کشورهای عرب زبان از جایگاه اجتماعی و فرهنگی
یکسان با مردان برخوردار نیستند. درصد اشتغال آنها بسیار پایین است. سالانه هفتصد
هزار زن و مرد از دانشگاههای مصر فارغ التحصیل میشوند و تنها دویست هزار نفر از
آنان که تقربیا همگی مرد هستند، میتوانند شغلی برای خود بیابند. درصد مشارکت زنان
در ساختارهای سیاسی دولتی هم بسیار ناچیز است. تنها دو یا سه درصد از اعضای پارلمان
و یا شورای شهرداریها را زنان تشکیل میدهند. دختران در مقایسه با پسران از فرصتهای
برابر تحصیلی برخوردار نیستند. بخش بزرگی از دانشآموزان دختر، مدرسه ابتدایی یا
متوسطه را تمام نمیکنند. زنان مصری با کمبود شدید مراقبتهای بهداشتی و پزشکی روبرو
هستند. بیش از نود درصد از زنان این کشور آماج آسیبهای ناشی از زایمان و انواع
بیماریهای دستگاه تناسلی قرار دارند.
مدافعان حقوق زنان اغلب در رسانهها و پارلمان این کشور به ترویج فرهنگ غرب متهم
میشوند. در مصر موضوعاتی از قبیل دموکراسی، حقوق بشر، برابری زنان و حتی مبارزه با
ایدز، مسایلی حساسیت برانگیزند.
سیاست دولت مبارک در برابر تبعیض جنسیتی، سیاستی دوپهلو است. بعضی از سازمانهای زنان با نظارت دولت کار میکنند و حساسیت زیادی نسبت به سازمانهای غیردولتی زنان وجود دارد. تنها تعداد کمی از این سازمانها در حوزه زنان فعال هستند و انتقاد از عدم کارایی سیاستهای دولت در زمینه بهبود شرایط زندگی زنان، آنها را با مشکلات و محدودیت فعالیت روبرو میکند.
در بسیاری از موارد، شبکههای زنان برای پیشبرد کار خود ناچار به کسب اجازه از سازمان امنیت کشور هستند. فعالیتهای زنان باید در چارچوب سیاست رسمی و نه انتقاد از مراجع دولتی و یا مذهبی باشد. انتشار هرگونه انتقاد علیه دین و دولت هم ممنوع است.
فعالان زن در مصر با مشکلات زیادی روبرو هستند، در شرایطی که فقر و کمبود امکانات پزشکی، زندگی هزاران زن در این کشور را تهدید میکند. آنها هم چنین با درصد بالایی از زنان آسیب دیده از خشونت خانگی، تجاوز و مزاحمتهای جدی خیابانی روبرو هستند. خشونت خانگی در مصر بخشی از فرهنگ رایج زناشویی است و تابوی مهمی به شمار نمی رود. اگر مردی همسر خود را مورد تعرض فیزیکی قرار دهد، مجازات نمیشود و زنان اغلب به صبر و تحمل بیشتر تشویق میشوند."
"پترا استینن"افزوده بر تشریح موقعیت زنان مصری، به تلاش زنان فمینیست این کشور برای بهبود وضع زنان نیز میپردازد. از دیدگاه وی:"فقدان یک جنبش فمینیستی پرقدرت باعث عدم گستردگی و همچنین انعکاس نیافتن فعالیتهای مدنی برای دفاع از حقوق زنان است."
شرکت گسترده زنان بدین معنی بود که ما از شما نمی ترسیم
در همین زمینه، "مونا التهاوی" نیز در ادامه گفتگوی خود با رادیو "ان پی ار" از محدودیتهای زنان در مصر می گوید و متذکر می شود:"در 5 سال اخیر، رژیم مبارک از ارازل و اوباش و نیروهای امنیتی استفاده کرده که ما نمونه آن را در سال 2005 مشاهده کردیم. آنها قصد داشتند با تهاجم به زنان، آنان را در فعالیتهای شان متوقف کنند. بسیاری از خبرنگاران زن از جمله خود من را دستگیر و بازداشت کردند. اما همین باعث شد که زنان برای رهایی خود از این ستمها، آماده مبارزه باشند و به میدان بیایند."
خانم "التهاوی"، زنان را برای تظاهرات گسترده 25 ژانویه به لحاظ ذهنی و عینی آماده ارزیابی کرده و می گوید:"آنها در این تظاهرات به روشهای گوناگون به زنان دیگر می آموختند که چگونه از خودشان در برابر تجاوزات جنسی (معضلی بزرگ در جامعه مصر) محافظت کنند.
برای نمونه به زنان گفته می شد، لباس دو لایه بپوشند تا اگر یکی را پاره کردند زیر آن لباس دیگری باشد. می گفتند، لباس زیپ دار نپوشند، با خودشان اسپری حمل کنند، اگر روسری دارند، چگونه آن را گره بزنند. این روش سبب تقویت روحیه و اراده و در نتیجه شرکت آنان در اعتراضها می شد.
باید توجه داشت که تجاوز و آزار جنسی سلاحی بود که طرفداران رژیم با هدف "بی آبرو" کردن زنان، ایجاد هراس در میان آنان و تحریک محدودیتهای خانوادگی علیه زنان به کار می گرفت."
این روزنامه نگار می افزاید:"شرکت گسترده زنان بدین معنی بود که ما از شما نمی ترسیم. ما برای احقاق حقوق خود مصمم هستیم، برای این که می خواهیم حقوق برابر با مردان داشته باشیم. این باز هم امیدوار کننده است چون در تحلیل نهایی، این جنبش و این انقلاب به نسل جوان و همه شهروندان این کشور تعلق دارد. این در حالیست که یک نسل که غیر از مبارک و قدرت او در طول 30 سال تجربه دیگری نداشتند، می گفتند ما آزادی و دمکراسی می خواهیم."
مصریها اجازه نخواهند داد یک نوع از دیکتاتوری جایگزین نوع دیگر شود
"مونا" در پاسخ به این سوال که در باره احتمال نقش مرکزی داشتن "اخوان المسلمین" در آینده مصر و جایگزین شدن یک رژیم بد با یک رژیم بد دیگر چه فکر می کند، می گوید:"بله، مبارک برای سالها دیکتاتوری خود را با همین استدلال ادامه می داد. او این طور می گفت که یا من خواهم بود یا اسلامیها. برای همین متحدین غربی او می گفتند:مبارک! اما در مصر مردم می دانند اگر چه "اخوان المسلمین" بخشی از مصریها را نمایندگی می کنند اما اگر انتخابات آزادی در مصر باشد، آنها 20 تا 35 درصد رای بیشتر نخواهند داشت. بنابراین، شکی نیست که آنها بخشی از جامعه مصر هستند. در این تظاهرات بزرگ، "اخوان المسلمین" شامل همین مردان و زنان بود. من خود شخصا برخی از آنان را می شناسم اما این جنبش به من می گوید که مصریها با هر کسی که سعی کند دیکتاتوری خود را و سرکوب خود را اعمال کند، مخالفند. مصریها اکنون به خود و نیروی جمعی خود اعتقاد پیدا کرده اند که به خیابانها ریختند و به دیکتاتور نه گفتند. بنابراین معتقدم که مصریها اجازه نخواهند داد یک نوع از دیکتاتوری جایگزین نوع دیگر شود."
از او سوال می شود، بر چه اساسی تا این حد اطمینان دارد؟ اگرچه موقعیت در افغانستان متفاوت است ولی مردم این کشور در برابر دو نیرو قرار گرفته اند، یک: دولت که به غرب نزدیک است ولی بسیاری آن را فاسد می دانند و دوم: بنیاد گرایان که می دانیم در باره نقش زنان چه نظراتی دارند.
وی در پاسخ می گوید:"برای این که الان در مصر یک دولت موقت تشکیل می شود که تا انتخابات آزاد اداره امور را به عهده خواهد داشت. فقط یک نفر از اعضای 10 نفره این دولت موقت از جانب "اخوان المسلمین" معرفی می شود."
وی در ادامه توضیح می دهد:"مبارک هر گونه اپوزیسیون را سرکوب کرد و ما تنها اپوزیسیون را از داخل مسجدها یعنی، "اخوان المسلمین" می بینیم. بنابراین، با ایجاد این کمیته که گروههای سیاسی پر پیشینه را شامل می شود، متوجه می شویم که مردم مصر فرا تر از آنچه در افغانستان جریان دارد و حتی فرا تر از بقیه کشورهایی با اکثریت جمعیت مسلمان، پیش رفته اند؛ کشورهایی که فقط دو گزینه در برابر مردم گذاشته شده، یا دیکتاتوری و یا رژیمهای ستمگر اسلامی که همان دیکتاتوری هستند ولی ادعا می کنند، خدا با آنهاست. خب، هیچکس این را نمی خواهد."
در خاتمه خانم "التهاوی" از چندین زن فعال نام می برد که معتقد است نقشهای اساسی در مصر بازی خواهند کرد.
آزار جنسی بزرگترین تهدید
یکی از قابل توجه ترین مسایل در خیزشهای مردم مصر که مربوط به زنان این کشور می شود، مساله آزار جنسی است. گستردگی آزار جنسی در این کشور مساله پوشیده ای نیست. همین موضوع سبب شده بود که تلاش شود زنان از بسیاری از فعالیتهای اجتماعی کنار گذاشته شوند. این تا جایی است که اعلام شده بود، در صورتی که زنان در تظاهرات شرکت کنند و مورد آزار یا تجاوز جنسی قرار گیرند، خودشان مقصر خواهند بود، پس "دور شوید"! با این حال، نکته قابل توجه این است که کاملا عکس این تهدید رخ داد. بنا به گفته کوشندگان زنان و گروههای فمینیستی، در محوطه تظاهرات میزان آزار جنسی از سوی شرکت کنندگان صفر بود. به عکس، روابطی "دوستانه و با احترام" در تمام مدت بین زنان و مردان این جنبش برقرار بود.
اگر به این نمی گوییم انقلاب، به چه بگوییم؟
خانم گاردنر می گوید: "اکنون این تفکر رایج که زنان موجودات ضعیف و مردان و مردانگی قدرت است، در حال تلاشی است." وی می گوید:"نظم جدید که خواهان برابری است و ار هیرارشی گریزان ، به صحنه آمده است و اگر به این نمی گوییم انقلاب، به چه بگوییم؟
نبرد دلاورانه زنان در میدان تحریر
خبرنامه "آفریقا با منابع آفریقایی" که دو بار در هفته و توسط شورای نروژی آفریقا به چاپ می رسد، در مقاله ای زیر عنوان "زنان انقلاب" می نویسد:"گیگی ابراهیم"، یک فعال سیاسی زن نقش برجسته ای در اعتراضها و پخش خبر آن داشت. "گیگی" در معرفی خود می گوید:"من فعالیت سیاسی خود را با صحبت کردن با مردم و بیشتر کسانی که در جنبش کارگری فعال بودند، آغاز کردم. به تدریج فعال تر شدم به میتینگها می رفتم و در تظاهرات شرکت می کردم. به زودی دریافتم که بیشتر اعتصابهای کارگری در جنبش کارگری با زنان آغاز می شود."
او ادامه می دهد:"آنچه من دیدم، نقش عمده و چشمگیر زنان در اعتصابها و تظاهرات و هر جایی که خشونت و سرکوب بود. آنها با پلیس می جنگیدند و به اندازه مردان مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند."
وی می گوید:"خانواده من همواره با شرکتم در تظاهرات مخالف بودند و به خاطر ترس از آسیب دیدن و به خاطر این که زن بودم، به من اجازه نمی دادند شرکت کنم و به همین دلیل من باید به آنها دروغ می گفتم. روز 18 ژانویه خواهرم می خواست مرا در خانه حبس کند اما من مصمم بودم و به خانه عمه ام پناه بردم. روز 25 ژانویه وقتی می خواستم از گاز اشک آور فرار کنم، از پشت مورد اصابت گلوله پلاستیکی پلیس قرار گرفتم. من به میدان تحریر بازگشتم و 18 روز بعد را در آنجا ماندم.
روز 2 فوریه اوباش مبارک به ما حمله کردند. من در وسط میدان گیر افتاده بودم. اطراف میدان به زمین جنگ تبدیل شده بود. هر چه اوضاع وخیم تر می شد، ما مصمم تر می شدیم. بسیاری زخمی و عده ای جان خود را از دست دادند و این ما را مصمم تر کرد که بمانیم و تسلیم نشویم.
اگر اوباش به داخل میدان می آمدند، کار ما تمام بود زیرا ما مسلح نبودیم که از خودمان دفاع کنیم، هیچ چیز نداشتیم اما ترس ما به اراده قوی تر تبدیل می شد. در این میان بود که زنان نقش بسیار مهمی را ایفا می کردند. زنها از طرفی به طرف دیگر میدان که حدود 10 دقیقه راه بود می رفتند و خبر می رسانند که چه قسمتی خطرناک است. آنها از زخمیها مراقبت می کردند و در داخل میدان کلینیک تشکیل داده بودند و برخی از آنها در خط مقدم در کنار مردان سنگ پرتاب می کردند. من در خط جلو فیلم می گرفتم.
در این 18 روز نه من و نه هیچ زن دیگری مورد آزار مردان قرار نگرفتند. من در میدان تحریر با 5 مرد در اطرافم خوابیدم که نمی شناختم و کاملا امن بودم. اما با رفتن مبارک این وضعیت تغییر کرد. کسانی که آمدند، علاقمند به انقلاب نبودند، آمده بودند عکس بگیرند و برای جو کارناوالی آمده بودند و آنگاه مسایل عوض شد."
وی می گوید:"انقلاب پایان نیافته، خواسته های ما به واقعیت نگراییده، ما باید ادامه بدهیم. اینجاست که کار سخت ما آغاز می شود. ساختن مصر سخت خواهد بود و همه ما باید نقش خود را ایفا کنیم. اعتصابهای سازمان یافته برای حقوق کارگران در جریان است و ما باید در این جبهه بجنگیم.
انقلاب ما را بیدار کرد . یک وجدان جمعی بیدار شده است
یک زن فیلمساز به نام "سلما ال تارزی" می گوید که هرگز سیاسی نبوده اما وقتی او جمعیت را از پنجره خانه خود می بیند، تصمیم می گیرد به مردم بپیوندد. او می گوید:"آنچه سبب شد ادامه دهیم این بود که راه دیگری نداشتیم. یا باید می ماندیم و ادامه می دادیم و یا به زندان می رفتیم. ماندن در میدان تحریر سخت بود. هوا سرد و روی زمین می خوابیدیم و باید به مسجد یا خانه ای نزدیک برای دستشویی می رفتیم. به طور کلی می گفتیم، میدان تحریر بوی انقلاب گرفته."
من یکی از صدها زن پیر و جوان در آنجا بودم. ما به اندازه مردان فعال بودیم. برخی نقش پرستار بازی می کردند، برخی آب بین مردم می بردند و تعداد زیادی از زنان هم در خط مقدم جبهه در جنگ با پلیس و اراذل و اوباش مبارک می جنگیدند.
در میدان تحریر در برداشت از تفاوت دینامیسم زن و مرد یک تحول ایجاد شده بود. وقتی مردان می دیدند که زنان می جنگند، دیدشان نسبت به ما تغییر می کرد و همه ما با هم متحد می شدیم. در آن هنگام همه ما مصری بودیم و بس. دید کلی در باره زنان تغییر کرد. حتی یک بار هم مورد آزار جنسی قرار نگرفتیم. این یک تحول بزرگ برای مصر بود.
رژیم مبارک در دوران تظاهرات با خشونتی که به کار برد، ما را توانمند کرد که تظاهرات برای خواست حقوق اولیه خود را به انقلاب تبدیل کنیم. پیش از 25 ژانویه من اعتماد نداشتم که صدایم شنیده خواهد شد، احساس نمی کردم که آینده ام در دست خودم است. اسطوره ای که مبارک ساخته بود این بود که او پدر ماست و ما فرزندان او و این هر نوع اراده را از ما گرفته بود. انقلاب ما را بیدار کرد. یک وجدان جمعی بیدار شده است.
آيا سرانجام اين بار زنان به حقوق شان خواهند رسيد؟
"نوال السعداوی" در نوشته ای تحت عنوان "زنان در یک انقلاب پیروزمند" که به طور اختصاصی در اختیار نشریه نروژی "عصر جدید" قرار داده، می گوید:"مگر چند بار پيش آمده است که زنان در مبارزات مردمی شرکت نکرده باشند؟ آنها در مبارزات فلسطين، مصر، لبنان، سودان و جاهای ديگر فعالانه حضور داشته اند. اگر انقلاب مصر و تونس در عمل به انجام برسد، يک سوال بزرگ بر جا خواهد ماند:آيا سرانجام اين بار زنان به حقوق شان خواهند رسيد؟"