جنایت دولت عراق علیه کمپ اشرف و چند موضع گیری
بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در بند ۴ سالن ۱۲، زندان رجایی شهر کرج
منبع:خبرگزاری هرانا
در طی روزهای اخیر دولت عراق با یورش نظامی بسیار وحشیانه، گروهی از هموطنانمان که در اردوگاه اشرف ساکن هستند را کشته و زخمی کردند، شگفت انگیز است دولتی که خود را اسلامی و شیعی میداند علیه کسانی که آنها نیز شیعه، پناهنده و غیر مسلح هستند دست به چنین جنایتی میزند.
شگفت انگیزتر این که وزیر خارجه دولت شیعی حاکم بر کشورمان نیز به جای آن که میبایست به لحاظ انسانی و ایرانی بودن چنین جنایت هولناکی را محکوم کند، از دولت عراق به دلیل این جنایت ضد حقوق بشری تشکر میکند.
براستی که مفهوم اسلامی بودن، شیعی بودن و ایرانی بودن و مفهوم دفاع از حقوق انسانی و پناهنده را به تمام و کمال از دولتهای اسلامی شیعی حاکم بر عراق و ایران دریافتیم.
ما گروهی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر ضمن تسلیت به همبندی عزیزمان فرزاد مددزاده و هم چنین هم زندانی شبنم مددزاده که در این جنایت ضد بشری برادر و خواهر خود را از دست دادند و هم چنین به سایر خانوادههای مصیبت دیده تسلیت گفته و از همه نهادها و دولتهایی که به اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون ژنو در مورد پناهندگان معتقد و پایبند هستند، میخواهیم این تجاوز آشکار را پیگیری و آن را محکوم کنند.
جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در بند ۴ زندان رجایی شهر کرج
۲۱ فروردین سال ۹۰
شلیک از روی دوش مالکی به ساکنان اشرف
منصور امان
فراسوی خبر 20 فروردین
با یک تهاجم خونین به شهر اشرف و قتل دستکم 32 تن و مجروح ساختن صدها نفر دیگر از اعضا و هواداران سازمان مُجاهدین خلق ایران، رژیم جمهوری اسلامی و دولت عراق به عنوان نمایندگی آن در خاک این کشور، وارد دور تازه ای از برخورد با مُخالفان حُکومت ایران شده اند.
ارتش عراق و یگانهای ویژه آدمکُشی، در این تهاجُم جنایتکارانه با سلاحهای سبُک، نیمه و سنگین و حتی بولدوزر و خودروهای زرهی علیه ساکنان غیرنظامی وارد عمل شدند. روز یکشنبه 14 فروردین، نیروهای عراقی بخشی از شهر اشرف را با هدف آماده سازی تهاجم اصلی که روز گُذشته (آدینه) صورت گرفت، اشغال کرده بودند.
در حالی که این اقدام از دسیسه چینی و وجود یک نقشه ی عملیاتی برای یورش مُسلحانه به اشرف خبر می داد، سرکرده عملیات نظامی اُستان دیاله برای گُمراه سازی مدعی شد: "این کار، حمله یا اعزام نیروی بیشتر نبوده، بلکه صرفا جابه جایی نیرو صورت گرفت."
یک هفته پیشتر از این، در 9 فروردین، یک تشکُل ساختگی سپاه قُدس به نام "کُمیته عراقی پیگیری جنایتهای سازمان مُجاهدین خلق"، لیست خواسته هایی که رژیم جمهوری اسلامی از حمله ی در حال تدارُک، انتظار برآورده شدن آنها را می کشید را مُنتشر کرد. انهدام زیرساختهای شهر اشرف و امکانات اولیه زندگی ساکنان، بخشی از خواسته های علنی است که روی کاغذ آورده شده است. مُشابه چنین سیاستی را ارتش اشغالگر نازی علیه ساکنان گتوی ورشو به کار گرفت.
به خدمت گرفته شدن آشکار دولت عراق از سوی حاکمان ایران برای سرکوب مُخالفان خود همزمان با موج حملات تبلیغاتی دولتهای عربی منطقه و مُتحدان آنها در غرب علیه رویکرد دخالتگرانه جمهوری اسلامی در برابر اعتراضهای اجتماعی در کشورهای خود و همسایه صورت می گرفت و با این وجود، موجب برانگیختن واکُنشی از جانب آنها نگردید. این در حالی است که میان مُداخله گری از کانال محافل بُنیادگرایی که حداکثر در حاشیه جُنبشهای اجتماعی در بحرین، عُمان یا یمن حیات دارند با اعمال نفوذ و تامین منافع روی دوش یک دولت رسمی، تفاوتهای چشمگیری وجود دارد که بی تردید نمی تواند از تیر رس نگاه مُعترضین رسمی در پایتختهای غربی - عربی هم دور مانده باشد. جالب اینجاست که کُشتار روز آدینه همزمان با حُضور وزیر دفاع ایالات مُتحده آمریکا در عراق صورت گرفته است.
در این میان، موج سراسری اعتراض و محکومیت جنایت سفارشی دولت عراق و دفاع از حُقوق و کرامت انسانی مُجاهدین اشرف از سوی گرایشهای گوناگون مُخالفان و مُعترضان رژیم ولایت فقیه، در حال به هیچ تبدیل کردن دستاوردهای سیاسی این تبهکاری است.
موضع صریح و بدون شرط گذاری و نسبی سازی کُشتار مُخالفان در اشرف، در تهران، شیراز و در هر جای دیگر، خط پُر رنگی است که صف کوشندگان آزادی و عدالت را از نه فقط از آمران و عاملان جنایت، نه فقط از مُدافعان شرمگین یا ریاکار مُناسباتی که ارتکاب چنین تبهکاریهایی را مُمکن ساخته، بلکه از نگرش، کردار و انگاشتهای سیاسی هر دو سر این طیف جُدا می کند.
حقوق بشر شله زرد نذری نیست که تنها برای دوست و آشنا بفرستیم
احمد رأفت
منبع: خودنویس
قدیمیها میگفتند سکوت علامت رضا است. گاهی سکوت از ترس نیز حکایت دارد. زمان نشان خواهد داد سکوت «شورای هماهنگی راه سبز امید» در مقابل حملات ارتش عراق به شهرک اشرف و کشته شدن ۳ یا ۱۲ یا ۳۳ نفر از هواداران سازمان مجاهدین خلق و زخمی شدن دهها نفر دیگر، علامت چیست.
یکی از چهرههای نامدار و متفکر «سبز» گویا در مجلسی خصوصی گفته است «خوب شد لت و پارشان کردند». امیدوارم این نقل قول از این شخص صحت نداشته باشد در غیر این صورت آن چه سبزهای این چنینی میتوانند برای ما به ارمغان بیاورند بهتر از آنچه داریم نخواهد بود.
از آقای امیر ارجمند، تنها عضو غیر مخفی این شورا که زمانی گویا حقوق بشر تدریس میکرده است، البته انتظار بیش از این بود. انتظار میرفت در رابطه با کشته شدن عدهای بی سلاح، بهدست ارتشی تا دندان مسلح سکوت نکند و حداقل در بیانیهای انتقادی نسبت به سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن و سیاستهایشان در گذشته و حال، از حقوق انسانی ساکنین اشرف دفاع کرده و ار دولت عراق انتقاد کند.
البته ما «خارج نشینان»، «لائیکها» و «غیر خودیها» با این سکوتها آشنایی داریم و جای تعجب آنچنانی نیست. جوانان کرد و بلوچ یا هواداران مجاهدین سالهاست در ایران اعدام میشوند و صدایی از این آقایان بلند نمیشود. بسیاری از مخالفان امروزی ولی فقیهِ، در زمان اعدامهای دهه ۶۰ و سالهای بعد از آن صاحب منصب و مقامی بودند و آن زمان و بعد از آن سکوت اختیار کردند. همین آقایان اما زمانیکه یکی از دوستان «خودی»شان چند روزی را در اوین میهمان بود آن چنان داد و فغانی راه میانداختند که بیا و ببین. البته ما «غیرخودی»ها بهدرستی در این داد و فغانها همراه میشدیم و همراه هستیم چون معتقدیم حقوق انسانی شله زرد نذری نیست که تنها برای دوست و آشنا فرستاد و دیگران را از آن محروم ساخت.
ترس میتواند دلیل دیگری برای این سکوت شرم آور باشد. ترس دفاع از حقوق دیگران و غیر خودیها تنها از ضعف نشانه دارد. سبز دیگری، از همکاران سابق ستاد انتخاباتی جناب کروبی، روز گذشته میگفت «حمله به اشرف از مجاهدین قهرمان خواهد ساخت و بنابراین باید از گسترش اخبار این واقعه جلوگیری بهعمل آورد تا مردم در داخل ایران از ابعاد واقعی آن خبردار نشوند و دلشان به حال مجاهدین نسوزد و نگاهشان به این سازمان مثبت نشود». تحلیلی خطرناک که نه تنها مردم ایران را […}هائی که انتخابشان تنها بر شمار قربانیان استوار است میپندارد، بلکه مبنای اکثریت شدن و حکومت کردن را کتمان حقیقت و دروغ میداند.
سخنرانی منوچهر هزارخانی در بزرگداشت شهیدان اشرف
منبع: سایت همبستگی
دو شنبه ۲2 فروردین ۱۳۹۰
خانم رجوی
چند سال پیش تر و به یک مناسبت دیگر، به شما گفتم که واکنش من در برابر لطمات شدید روحی و عاطفی، مثل آدمهای متمدن نیست که به حضور در جمع گرایش پیدا می کنند تا درد مشترکشان را با هم احساس و در صورت امکان چاره جویی کنند؛ مثل حیواناتی است که در جنگل زندگی می کنند و پس از دریافت ضربه از جمع می گریزند تا در سوراخی، در گوشه یی تنها، زخمشان را بلیسند و در باره اش فکر کنند. پس اجازه بدهید در حدی که فکرم توانسته است کار کند، حاصلش را با شما در میان بگذارم.
۱ـ دوستان به فاجعه یی که در اشرف روی داده، جنایت علیه بشریت می گویند. من این نامگذاری را مبهم و نارسا می دانم. معلوم نمی کند که کی جنایتکار است و کی قربانی جنایت. «بشریت» انبان آن قدر گل و گشادی است که مالکی و خامنه ای و جنایتکاران دیگر را هم در آن جا می گیرند. من ترجیح می دهم از جنایت مالکی و مزدوران و شرکایش علیه ساکنان شجاع اشرف حرف بزنم که عین واقعیت است و نه یک تعبیر استعاری. مطمئنم که در این مورد خاص واقعیت آن قدر بزرگ، آن قدر مهیب و آن قدر زشت هست که «بشریت» را شرمنده کند.
۲ ـ جنایت مالکی و مزدوران و شرکایش علیه ساکنان شجاع و بی دفاع شهر اشرف در ۱۹ فروردین امسال، با آن چه همین جنایتکاران دوسال پیش تر با اشرف کردند، فرق اساسی دارد. در آن زمان، زنگی مستی که تیغ به دستش داده بودند، برای بار اول بود که آن را به کار می برد. می شد با خوش خیالی و ساده انگاری بسیار، تصور کرد که شدت عملشان از روی بی تجربگی و ناشیگری است و شاید با بحث و مدارا بتوان از تکرارش جلوگیری کرد. خلاصه درآن زمان هرچند جنایت شنیعی مرتکب شده بودند، ولی جای آشتی و مسالمت هنوز باز به نظر می رسید. این بار اما، تکرار همان جنایت در مقیاسی به مراتب بزرگتر، با ساز و برگ کامل جنگی، نشان داد که جنایتکاران جدا قصد جنگ با اشرف را دارند و دیگر هیچ دری برای مسالمت و سازش باز نیست.
۳ ـ تعداد زیاد سربازان مهاجم، انبوه جنگ افزارهای سنگین، شروع غافلگیرانه جنگ بدون اعلان آن، حمله با زرهیها به افراد و تیراندازی مستقیم به ساکنان شهر اشرف، در حالی که به تجربه دفعه پیش می دانستند که صحنه های زنده این جنایت شنیع در لحظه فیلمبرداری و در دنیا پخش می شود، خبر از نوعی خاطر جمعی جنایتکاران فعال در صحنه از واکنش تأیید آمیز آمریکاییان می داد. ترک صحنه توسط ناظران آمریکایی پیش از شروع حمله، عدم توجه مسئولان بیمارستان آمریکایی به درخواستهای کمک فوری پزشکی برای مجروحان جنگی، شواهد محکوم کننده یی در این زمینه اند. به نظر نمی رسد همزمانی این جنایت با عریضه نگاری فلان آخوند بی مقدار به خانم شیربرنج برای اصرار در نگهداشتن نام سازمان مجاهدین در لیست سیاه آمریکا، و گرد و خاک تبلیغاتی بی مقدمه دارو دسته «بی تنازل» ها در برائت از «منافقین» اتفافی باشد.
۴ ـ اگر این ارزیابیها درست باشد و نه توهمات و خیالبافیهای محض، می توان نتیجه گرفت که اکنون موقعیت بکلی تازه یی برای اشرف پیش آمده است.
اشرفیها تا به حال خودشان اصرار داشتند در شهری که با دستهای خودشان ساخته اند، بمانند. از این پس، اما، ولو به هر دلیل نخواهند، مجبورند آن جا بمانند و از شهرشان دفاع کنند، زیرا نوری مالکی و گله مزدورانش، به نیابت از جانب خامنه ای آنها را در همان جا به جنگ طلبیده اند. این همان موقعیت تازه یی است که جنایت اخیر مالکی و مزدورانش ایجاد کرده و به ضرورت یک بعد عراقی به مبارزه اشرفیها می دهد. تفصیلش باشد برای بعد.
خانم رجوی
می دانم این حرفها زیاد مناسب یک مجلس یاد بود نیست و در نحوه بیانشان هم آداب و ترتیب مورد انتظار رعایت نشده است. مرا ببخشید که در حال حاضر قادر به ذکر هیچ نوع ذکر مصیبتی نیستم. روحم ترک خورده است. اما به قول مرضیه، نباید از تک و تا افتاد.
جنابت علیه بشریت در پایگاه اشرف
نعمت آزرم
حملۀ نظامی دولت عراق به اردوگاه اشرف و کشتار باشندگان بیسلاح آن شهرک، مصداق روشن جنایت علیه بشریت است. هیج بهانه و دلیلی این وحشیگری عریان را که نقض مسلم حقوق بشراست توجیه نمیکند. دولت عراق در این سبعیت غیر انسانی، به عنوان یک دولت مسئول در برابر تعهدات بین المللی از خود سلب اعتبار کرده است.
بیش از سه هزار نفر از افراد سازمان مجاهدین خلق ایران در آن اردوگاه نفر به نفر به نام و نشان خود و حقوق شخصی خود زیر حمایت سازمان ملل قرار داشتهاند. در این آتشباری غیر انسانی بروی افراد بیسلاح که شمار فراوانی کشته ومجروح برجای گذاشته دولت عراق میباید پاسخگوی باشد. اما با شگفتی میبینیم که حتی به درخواستهای عفو بین الملل برای ارسالل دارو موافقت نمیکند و درخواست اتحادبۀ اروپا را نیز در بارۀ تحقیق مستقل نسبت به این فاجعۀ انسانی ندیده میگیرد.
از آفتاب روشنتر است که در این جنایت دست خونبار حکومت آخوند سالاری از آستین دولت مالکی عراق بیرون آمده است. مافیای آخوند سالاری که مردم میهنمان را به گروگان گرفته است میبیند که با آنهمه جنایات بیسابقه در تاریخ ایران از کشتارهای خیابانی تا قتلهای زنجیرهای درون مرزی وبرون مرزی و قتل عام زندانیان سیاسی وشدیدترین سرکوبهای دانشجوئی و روشنفکری هنوز ازسوی مردم ایران پذیرفته نشده است. میبیند که درد بیدرمان نابهنگامی تاریخیاش چاره پذیر نیست و دیر است و دور نیست که در فاضلاب تاریخ ایران جای بگیرد. و از این روی تصور میکند که با بحران آفرینی به بهای جان بیگناهان میتواند برای باقی ماند نش زمان بخرد ومرگ محتو مش را به تاخیر بیاندازد....
وظیفۀ انسانی همۀ باورمندان به حقوق بشر حکم میکند که برکنار از هرگونه داوری نسبت به مجاهدین به دفاع از هم میهنان زیر سرکوب در اردوگاه اشرف همت کنند.
سلام به ایران آزاد و آباد فردا، فردائی که هم از دیروز آغاز شده است... ا
نعمت آزرم
پاریس دهم آوریل ۲۰۱۱
نامه زندانی سیاسی ارژنگ داوودی در محکومیت کشتار وحشیانه مجاهدین در اشرف
با یاد خدا
درحضور عریان فاجعه
که یاد آور تقدیر غم انگیز آزادی است
سیاهی بیرزدم
هیچ ستاره ای را برنمی تابد
هم میهنانان آزاده
با دورود به تمام جانباختگان راه آزادی بشر
از پشت ردیف سرد میله های زندان مخوف رجایی شهر کشتار وحشیانه درارودگاه اشرف را به همه مبارزان به ویژه خانواده بزرگ مجاهد تسلیت می گویم.
مجاهدین خلق بخش بزرگی از پیکره پولادین جنبش دویست ساله آزادیخواهی ایرانیان را تشکیل می دهند و به وضوح درضدیت با حکومتهای ستم شاهی و ستم شیخی چه بسا ثابت قدم تر از بسیاری دیگر بوده اند.
بدون کمترین تردیدی فاجعه انسانی اخیر تنها جنایتی هولناک علیه بشریت که گستاخی تمام عیاری است نسبت به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر.
شور و شعف زایدالوصف سران متحجر رژیم منحط ولایت فقیه ازیک سو عمق حقارت این آدم کشان آزادی ستیز را به نمایش می گذارد و ازسوی دیگر درجه صلابت مبارزان راه آزادی ایران را نشان می دهد.
هرصبح و شب به غارت طوفان روند و باز
آخرین شقایق این باغ نیستند
ایران هرگز نمی میرد
ارژنگ داوودی
زندانی سیاسی ـ زندا ن رجایی شهر
به عاشقان شوریده اشرف!
گیسو شاکری
این صدای گلوله های سربازان عراقی بر سر و جان شما عزیزان ساکن شهر اشرف نیست، صدای از هم پاشیدن نظام جمهوری اسلامی ایران است که بر بنیان قتل و کشتار و ترور و زندان و مرگ شکل گرفته و برپاست. از هم پاشیدن نظامی که از طنین کوچک ترین صدای آزادی برخود می لرزد.
زبان از شرح این همه مظلومیت و درد و فاجعه و شجاعت و مقاومت و ایستادگی شما اشرفیان ناتوان است. به راستی:
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست
برازنده ی شماست که آزادی را در لحظه به لحظه ی زندگیتان فریاد می زنید.
حماسه های تاریخ معاصر ایران با دستان و با خون پاک به زمین ریخته شما زنان شجاع، از جان گذشته و مبارز و مردان دلیر است که نوشته می شوند و تن و جان به خون خفته ی شما تصویرهای ابدی و ماندگار حماسه هاست.
آزادی در چنین حماسه آفرینی هایی متبلور است و این حماسه ها، آتش همیشه روشن و درخشان و زنده ی مقاومت و پایداری و مبارزه و امید در دلهاست.
با بخون خفتن هر یک از شما هزار برخواهند خاست.
گیسو شاکری
۲۰ فروردین ۹۰
انسان کشی بس است!
پری قدمی - لندن
اول به سراغ يهودیها رفتند
من يهودی نبودم، اعتراضی نكردم
پس از آن به لهستانیها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نكردم
آنگاه به ليبرالها فشار آوردند
من ليبرال نبودم، اعتراضی نكردم
سپس نوبت به كمونيستها رسيد
كمونيست نبودم، بنابراين اعتراضی نكردم
سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فرياد زدم كسی نمانده بود كه اعتراضی كند.(1)
سحرگاه نوزدهم فرودین 1390 نیروهای نظامی عراق به دستور مالکی و تایید خامنه ای خون آشام و با چراغ سبزی که دولت آمریکا نشان داد، به جان ساکنین شهر اشرف یورش بردند. در کارزاری نابرابر و غیر انسانی نیروهای درنده خوی نظامی عراق با شلیک گلوله و مورد هدف قراردادن تک تک نیروهای مجاهد که منجر به جان باختن سی و چهار انسان مبارز شد.
اکنون که می نویسم چند روز از این اتفاق ناگوار گذشته است و سعی کرده ام که تحت تاثیر فیلمها و تصاویر قرار نگیرم. مگر می شود انسانی که برای آزادی و رهایی و برابری میجنگد، تحت تاثیر جان باختن انسانها آن هم در شرایط نابرابر جنگی قرار نگیرد؟! از سی و چهار گل پر پر شده توسط نیروهای مالکی و شرکایش هشت تن زن بودند که با دیدن تصاویرشان به شدت قلبم لرزیده شد. معتقدم اگر زنی در هر نقطه ای از جهان به پیشرفت دسترسی پیدا کند، تاثیر مثبتی بر زندگی زنان دیگر در سایر نقاط دیگر جهان دارد. بر عکس آن هم صدق می کند اگر در هر گوشه ای از جهان حقی از زنی پایمال و ضایع شود، بی شک و تردید بر زندگی تمام زنان دیگر در سایر نقاط جهان تاثیر خواهد گذاشت.
هشت تن از زنان اشرفی جان باختند و صدایی از زنانی که خود را مدافع حقوق زنان میدانند، شنیده نشد! به راستی دلیلش چیست؟ انتظار میرفت که سازمانهای طرفدار و مدافع حقوق زنان، سرکوب هشت زن اشرفی را محکوم کنند، اما متاسفانه گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است! همانطور که تجاوز نیروهای ارتش مصری به زنان مصری برایمان قابل اهمیت است. باید سرکوب زنان اشرف نیز مهم باشد. اگر چه آنان ایدلوژی اسلامی را قبول داشته اند و دارند. این که سازمان مجاهدین در گذشتهای نه چندان دور در دوران حاکمیت صدام چه کرده است؛ در حال حاضر مکث و پرداختن به آن مسئله ی فعلی نیست. مسئلهای که در حال حاضر مهم میباشد؛ کشتار مظلومانهی سی و چهار انسان بی گناه و بی دفاع و از جمله هشت زن مبارز تبعیدیست.
به نام انسان دوستی و انسانیت برپا خیزیم و صدای پر از خشم و نفرتمان را بر سر مالکی و خامنهای جلاد و کلیت نظام جمهوری اسلامی فریاد کشیم و هم صدا شویم که انسانکشی بس است! در دفاع از جان انسانها مرزهای سیاسی را نادیده بگیریم و به دفاع از جان انسانها با هر عقیده و مرام و مسلکی که دارند به پا خیزیم.
سرکوب زنان مبارز ایرانی توسط نیروهای درنده خوی عراقی ، هم چون مرگ ندا نشان از ضعف و زبونی رژیمی ست که به آب و آتش می زند تا چند صباحی بر عمر ننگین خود بیافزاید.
نابود باد دیکتاتوری، زنده باد آزادی
پری قدمی ـ لندن
دوازدهم آوریل 2011 برابر با 23 فروردین 1390
www.pariqadami.wordpress.com
parighadami@hotmail.co.uk
پی نوشت:
1 ـ شعر اعتراضی نکردم، از برتولت برشت
مسجدی ها و اردوگاه اشرف
حامد محسنی
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۰
منبع: http://www.rahesabz.net/story/35545/
پدر هفتاد ساله ام که از مسجد به خانه آمد، با تاسف از اردوگاه اشرف یاد کرد.
می گفت در مسجد می گفتند نظامیهای عراقی با تانک و زره پوش به جوانان در این اردوگاه حمله کرده و دختران را به خاک و خون کشانده اند و تعدادی کشته شده است.
او می گفت که مسجدیان از ظلم و تعدی نیروهای عراقی و سکوت خبری در این رابطه و عدم اقدام عملی سازمانهای بین المللی سخن می گفته اند. و این که نیروهای اردوگاه اشرف باید ظرف چند ماه آینده عراق را ترک کنند.
در لحن پدرم و هم مسجدی هایش که همه از بازاریان سنتی و قدیمی هستند، حس همدردی و محکومیت این جنایت می آمد. پدری که نماز جمعه اش ترک نمی شود. پای ثابت مساجد و منابر است. با همه محدودیتهای خبری که رسانه های داخلی در کشور ایجاد کرده اند، اخبارش همه منطبق بود از آن چه که من این روزها در اینترنت و سایتهای خبری خارجی دیده بودم. ذره ای افراط نداشت.
از من پرسید که فیلم هایش را دیده ام؟ گفتم نه دلش را نداشتم. خیلی فاجعه انگیز بود. با بغضی فرو خفته گفت جوانان ما هستند که به خاک و خون نشسته اند در خاک عراق.
می گفت باید تحریم کنیم رفتن به اماکن متبرکه را! می خواستم برایش بگویم پدرجان روشنفکران می گویند که طبق کنوانسیونها اینها تروریست هستند و جایی در کشوری ندارند، اما شرمم آمد.
خواستم بگویم پدر جان می گویند اینها به ارتش صدام کمک کرده اند، نتوانستم آخر خودش قربانی جنگ بود!
خواستم از جنایات سازمان بگویم و ترورها. دیدم تاریخ انقلاب را بهتر از من می داند و من بچه بودم که دستم را می گرفت و به تشییع جنازه بهشتی و 72 تن می برد.
هر چه خواستم بگویم فرو خوردم و هیچ نگفتم.
او که نه از سیاست می داند و تحت بمبارد همه روزه اخبار صدا و سیماست بر این باور است که این جنایت نابخشودنی است و وظیفه مردم است که حکومت عراق را ادب کنند! با تحریم سفر به عتبات عالیات.
خجالت کشیدم به پدرم بگویم که حامیان شناخته شده جنبش سبز هنوز هیچ موضع گیری نکرده و این جنایت را محکوم نکرده اند. سکو ت کردم.
نگفتم به پدرم که موسوی و کروبی که در حبس نبودند اعدام چند جوان بی گناه را که به جرم همکاری با سازمان خودساخته پادشاهی محکوم کرده بودند چه صادقانه محکوم کردند. بدون این که بترسند از انگها و برچسبها. اما اینها که خودشان را رهرو و امین آنان می دانند در سکوتی عجیب فرو رفته اند.
عدم موضع گیری منتسبان به جنبش سبز نسبت به جنایات صورت گرفته در اردوگاه اشرف سوالی است که این روزها خیلی ذهنم را به خودمشغول کرده است. می دانم که دیگران هم.
می گویند سکوت علامت رضاست. خدا نکند که این سکوت رضایت مندی باشد.
هرچه هست سکوت تلخی است. تلخ تر از بی گناهانی که خونشان به هر بهانه ای به زمین می ریزد.
حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران
منبع:سایت حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران
ما، حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران، سرکوب وحشيانه و جنايتکارانه نيروهای سازمان مجاهدين خلق توسط نيروهای نظامی عراقی را به شدت محکوم می کنيم.
اين کشتار در حالی صورت می گيرد که:
1) نيروهای مجاهدين عليرغم بر تن داشتن يونيفورم، از سال 2003 که توسط نيروهای اشغالگر به رهبری آمريکا خلع سلاح شدند، نيروی غيرنظامی محسوب می شوند و، با توجه به جميع جوانب، تحت حمايت کنوانسيونهای ژنو هستند.
2) با توجه به نوع سرکوب صورت گرفته (که از تفصيل آن در اينجا صرف نظر می شود)، يورش و کشتار وحشيانه ارتش عراق که علی الاصول به دستور مسئولين دولتی عراق و به احتمال قريب به يقين به درخواست حکومت جمهوری اسلامی ايران صورت گرفته، از مصاديق بارز و مسلم دو جرم “جنايت عليه بشريت” و “نسل کشی” است.
ضرورت دارد کليه آزادي خواهان و نهادهای حقوق بشری، نهادهای ملی عراق و جامعه بين المللی به طور اعم نسبت به اين جنايات که آثار بين المللی دارد با قاطعيت و به سرعت عکس العمل نشان دهد و به هيچ روی به محکوميت لفظی بسنده نکنند.
ما، حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران، با يادآوری وظايف و مسئوليتهای بين المللی آمريکا به عنوان نيروی اشغالگر که طبق موازين بين المللی مسئوليت حفاظت از کليه غيرنظاميان سرزمين تحت اشغال را برعهده دارد، مصرانه می خواهيم نسبت به اين جنايات حسب وظيفه خود اقدام عاجل به عمل آورد و از هيچ اقدامی از جمله طرح درخواست برای تشکيل ديوان کيفری خاص توسط شورای امنيت سازمان ملل متحد فروگذار نکند. ضعف عمل نهادهای بين المللی در تلاش برای مجازات جنايتکاران و تروريستهای دولتی در کشورهائی مانند ايران و عراق بدون شک موجب جری شدن و رشد سرطانی آنان خواهد شد. ريشه سرطان را بخشکانيم!
با احترام
حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران
نوزدهم فروردين ماه 1390
حمله وحشیانه و جنایتکارانه به اشرف را محکوم می کنیم
صبح امروز جمعه 19 فروردین نیروهای جنایتکار ارتش عراقی به دستور نوری المالکی مزدور با انواع سلاحهای سبک و سنگین به شهر اشرف حمله کردند. در اثر این حمله وحشیانه تعدادی از زنان و مردان مجاهد به شهادت رسیدند و صدها تن مجروح و تعدادی گروگان گرفته شدند.
این اقدام ضد انسانی و وحشیانه توسط نیروهای تحت امر مالکی نقض قوانین بین المللی در دفاع از ساکنان بی دفاع و نقض کنوانسیون چهارم ژنو است.
نوری المالکی دیکتاتور که با بحرانهای عمیق روبرو است به خیال باطل خود می خواهد با این یورش ضد انسانی، که به دستور خامنه ای صورت گرفته، بحرانهای عمیق خود را مهار کند.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران با تنفر و انزجار حمله به ساکنان بی دفاع شهر اشرف را شدیداً محکوم می کند.
ما دولت آمریکا را مسئول این اقدام ضد انسانی می دانیم و خواستار اقدام سریع و عاجل جهانی برای جلوگیری از ادامه این یورش ضد انسانی هستیم.
ما از همه ایرانیان آزادیخواه و سازمانهای مدافع حقوق بشر خواستار محکومیت این اقدام ضد بشری هستیم و آزادیخواهان را به اعتراض علیه این کشتار وحشیانه فرا می خوانیم.
ما شهادت قهرمانانه زنان و مردان مجاهد را به مردم ایران، به خانواده شهدا و به سازمان مجاهدین خلق ایران تسلیت می گوییم.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
جمعه 19 فروردین 1390‑ 8 آپریل 2011
سخنرانی زینت میرهاشمی در مراسم بزرگداشت شهیدان اشرف
به نام آزادی و مقاومت
آنها با همه ابزارهای جنگیشان یورش آوردند، تیر زدند، تبر زدند، زیر ماشین گرفتند، نارنجک انداختند، کشتند و غارت کردند. جنایت کردند و زخمیها را به اسارت گرفتند. نیروهای ارتیش عراق با دستور مالکی دست به این جنایت زدند. آنها با این عظمت جنگیشان برای اشغال اشرف و شکست مقاومت آمدند. اما چی نصیبشان شد؟
زنان و مردان مجاهد سینه هایشان را سپر کردند، با دستانی خالی اما سینه هایی پر از امید و آرزو برای رسیدن به آزادی در برابر آنها ایستادند، فرقشان شکاف برداشت و سرفرازی و افتخار را سهم خود نمودند. آنها مهر یک شکست دیگر را بر سینه مالکی و همدستان ارتجاعی اش و همه مماشاتگران و به ویژه به رژیم ولایت فقیه کوبیدند.
قتل و کشتار ساکنان اشرف روز جمعه 19 فروردین محصول همدستی و مزدوری مالکی با ولایت فقیه است. این گونه جنایت آفرینی نه از موضع قدرت ولی فقیه و مزدور مالکی در ایران و عراق بلکه دقیقا از موضع ضعف و زبونی است.
کشتار زنان و مردان مجاهد در اشرف، جنایت علیه بشریت و محکوم است.
شهادت زنان و مردان مجاهد را به سازمان مجاهدین خلق ایران و خانواده های انان و به یارانشان در کمپ اشرف تسلیت می گویم.
به دلیری و مقاومت سرفرازانه چه آنهایی که جانشان را در این نبرد نابرابر و نفرت انگیز از دست دادند و چه آنهایی که در این رویارویی زیستند و می زیند ادای احترام می کنم و درود می فرستم.