جهان در آیینه مرور
سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (13)
لیلا جدیدی
در این نوشتار می خوانید:
- گزارشی از کنفرانس سوسیالیسم 2011 شیکاگو
- برخی از دیدگاههای چپ در کنفرانس سوسیالیسم 2011 پیرامون موضوعات روز
گزارشی از کنفرانس سوسیالیسم 2011 شیکاگو
کنفرانس سوسیالیسمِ 2011 در روزهای اول تا چهارم ماه ژوییه در شیکاگو به شکل موفقیت آمیز و بزرگی برگزار شد.
نوشتار زیر، نخست تصویری فشرده ای از برگزاری این کنفرانس و جو پرشور و انگیزه بخشی که در فضا حاکم بود را ارایه می دهد. سپس، به برخی از مهمترین بحثها و موضوعاتی که توسط سخنرانان طرح گردید، پرداخته می شود. هدف این نوشتار آشنایی بیشتر در جهت بر داشتن گامهای بلند تر در ایجاد همبستگی بین المللی چپ با مبارزات مردم ایران به ویژه نیروهای چپ ایرانی می باشد.
در کنفرانس چهار روزه "سوسیالیسمِ 2011" فعالان چپ از آمریکا و سراسر جهان شرکت کرده بودند. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به عنوان تنها گروه ایرانی در این کنفرانس حضور داشت. کوشندگان سازمان، خبرنامه ای به زبان انگلیسی در افشای نقض حقوق بشر، وضعیت زندانیان اعتصابی، اعتراضات کارگری و سرکوب آنان توسط جمهوری اسلامی و نیز منشور سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را در اختیار شرکت کنندگان قرار دادند. همزمان، اوضاع سیاسی ایران با مسوولان و اعضای سازمان بین المللی سوسیالیسم (ISO) مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
بیش از 1300 نفر از فعالان سوسیالیست از سراسر آمریکا و جهان در این کنفرانس که با پشتیبانی "مرکز تحقیقات اقتصادی و تحولات اجتماعی" و "سازمان بین المللی سوسیالیست" برگزار شده بود، شرکت داشتند. این کنفرانس که بزرگترین گردهمایی سالانه سوسیالیستها در آمریکا است، امسال در زمره بزرگترین کنفرانسها در دو دهه اخیر قرار گرفت. حضور چند ملیتی و چند نسلی شرکت کنندگان در این کنفرانس، امید به افق روشن و امیدوار کننده و این که "جهان بهتری ممکن است" را در فضای نشستها به چرخش درآورده بود. انقلابها و خیزشها در خاورمیانه و اعتراضات توده ای کارگران در مدیسن، ایالت ویسکانسین آمریکا الهام بخش این گردهمایی بزرگ بود.
رفیق "گلن گرین وود" خطاب به رفقای حاضر گفت:"این روزها من در مکانهای متعددی صحبت می کنم؛ در دانشگاهها و کنفرانسهای این چنینی، اما باید بگویم این پر انرژی ترین جمعی است که تا به حال در آن بوده ام."
وی ادامه داد:"اکثر اوقات موضوع کنفرانسها انتقادات از سیستم سیاسی و قدرتهای سیاسی است ولی این بار امید به این که امکان تغییر و دگرگونی نیز به وجود آمده، چشمگیر است."
یک جوان عضو "ای اس او" که از ایالت تگزاس آمده بود، گفت که از شرکت در این کنفرانس بی نهایت خوشحال است، "من شرکت کنندگان را نمی شناسم ولی به سرعت با آنها دوستی عمیق برقرار می شود، تا بحال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم".
در این کنفرانس بیش از 120 سخنرانی انجام شد که عنوانهای آن از تیوری دولت در مارکسیسم تا نیاز به حق سقط جنین و خیزشهای خاورمیانه را در بر می گرفت. در برخی از سخنرانیها نه تنها در باره جنبش برابری زن و مرد صحبت شد، بلکه این پرسش که همین اکنون چه اقداماتی باید صورت بگیرد که آن را عملی سازد نیز بررسی گردید.
یکی از قابل توجه ترین بخشهای این کنفرانس حضور فعالان خاورمیانه بود، "علی ابونعمه" روزنامه نگار سرشناس فلسطینی-آمریکایی و از بنیان گذاران "انتفاضه الکترونیکی" در سخنرانی خود خطاب به 1000 نفر که در سالن حضور داشتند، گفت:"اگر می بخواهیم که تغییر به وقع بپیوندد، باید از جا برخیزیم و نقش آفرینی کنیم؛ همان کاری که مردم در مصر می کنند."
"مصطفی عمر"، یک فعال روزنامه نگار از قاهره به اهمیت گردآوری کوشندگان از کشورهای مختلف در کنار هم اشاره کرد. وی تاکید کرد:"باید بدانیم که مبارزات ما در امور مختلف -چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم- هر یک گامی به جلو در ساختن آگاهی و سازماندهی برای امور بزرگ تر است."
او گفت:"ما در مصر مبارزاتی در سطح کوچک تر داشته ایم و گاهی مردم نمی دانستند این مبارزات به کجا ختم می شود. اما در نهایت همه تلاشهایی که به تنهایی جریان داشت، در ژانویه و فوریه به یکدیگر پیوست."
"سام جوردن"، یک عضو قدیمی "ای اس او" در ویسکانسین پیرامون خیزش کارگران در این ایالت گفت:"ما اکنون به مرحله ای رسیده ایم که می توانیم روزی انگلهایی که روزانه ما را استثمار می کنند را به کنار بزنیم. اکنون امکان واقعی برای ساختن جنبش سوسیالیستی در ایالت متحده وجود دارد."
در چهار روزی که این کنفرانس برگزار شد، با برنامه ریزیهای مشخص، در هر یک ساعت و نیم، همزمان نزدیک به ده سخنرانی در جریان بود که شرکت کنندگان بنا به موضوعات مورد علاقه خود، در آنها شرکت می کردند. از جمله موضوعات کنفرانس می توان از لنین و حزب پیشگام، چگونه جنبش کارگری باز سازی می شود؟، سرمایه داری ایالت متحده و کار مهاجران، پایان جنگ یکطرفه، سکسیسم نو، آیا آب نفت جدید است؟، آیا جنبشها به رهبر نیاز دارد؟ مارکسیسم جنگ و امپریالیسم، جنبش در اروپا و انقلابات 1848، فلسطین و بهار عربی، اعتصابات کارگری در تاریخ آمریکا، آیا مارکسیسم مرکزیت اروپایی دارد؟ استراتژی و تاکتیک در مارکسیسم، چرا انرژی هسته ای انرژی "پاک" نیست؟، از آنارشیسم تا بلشویسم، تحلیلی از هنر مدرن، چگونه کارگران برای در دست گرفتن حاکمیت آماده می شوند؟، آیا خشونت همیشه نادرست است؟، لنین، بوخارین و روزا لوکزامبورگ و... را می توان نام برد.
برخی از دیدگاههای چپ در کنفرانس سوسیالیسم 2011 پیرامون موضوعات روز
* مبحث "آیا جنبشها به رهبر نیاز دارد؟"
سخنران: "دانی لوسیا"، فعال سیاسی و فکاهی نویس ساکن نیویورک
لوسیا در سخنان خود به رهنمودهای لنین و روزا لوکزامبورگ اشاره کرد. وی گفت:"این دو معتقد بودند که انقلاب کردن یعنی یافتن راهی که بتوان هزاران و یا میلیونها نفر را با هم به صحنه آورد و کنار یکدیگر قرار داد. به رهبری یک نفر نباید اهمیت داد، زیرا همان کسی که همه را گرد هم جمع می کند، می تواند آنها را پراکنده نیز بکند."
وی افزود:"باید به نقش پیشتاز اهمیت داد. پیشتاز آن کسی نیست که منبع اطلاعات است، بلکه او کسی است که بتواند سازماندهی کند و مردم را به صحنه اعتراضات بکشاند. برای نمونه می بینیم که در یونان بسیاری از تظاهر کنندگان عضو هیچ گروه سیاسی نیستند و برای اولین بار در تظاهراتی شرکت می کنند یا همینطور در مصر و تونس و غیره. در اسپانیا فراخوانی در دعوت به تظاهرات در "فیس بوک" منتشر شد و یکباره تظاهرات بزرگی بر پا شد. چگونه توده مردم توانستند سازماندهی شوند در حالی که گاهی حتی اتحادیه ها نیز مردم را به خاموش ماندن دعوت می کردند؟ بدون شک پیشتازان جنبش این اعتراضات عمومی را پیش بردند."
وی در ادامه سخنان خود گفت:"نو-لیبرالیسم سخن از دمکراسی می راند در حالی که کارگران با اجبار به کار و تلاش بیشتر برای اداره امور زندگی خود، نمی توانند فعال و سازماندهی شوند. از سوی دیگر، در اینجا دمکراسی با انتخابات اشتباه گرفته می شود. انتخابات در این شرایط یعنی جابه جا شدن یک استثمار گر با استثمارگر دیگر، زیرا بدون شرکت و دخالت مستقیم کارگران صورت گرفته است."
"لوسیا" این سوال را مطرح کرد که با این که تظاهرات بزرگ صورت می گیرد و دیکتاتورها سرنگون می شوند، اما چه حکومتی جای آنها را می گیرد؟ وی توضیح داد:"این حرکتهای توده ای در مراحلی به حکومت نشان می دهد که چنین مقاومتی وجود دارد، اما همه اینها باز هم کافی نیست. باید در این حالت از خود بپرسیم پس از این چه خواهد شد؟ برای نمونه در یونان تقریبا تمام مردم به اعتراضات پیوسته اند، البته آنجا اعتراض سهل تر است زیرا آزادی بیشتری وجود دارد، ولی تمام کردن و به نتیجه رسیدن نیز سخت تر است زیرا نهادهای بزرگ مالی بیشتر در صحنه هستند."
"لوسیا" در پاسخ به سوالی که خود پیشتر مطرح کرده بود، گفت:"لنین در کتاب "چه باید کرد؟" توضیح می دهد که اگر سوسیالیستها برنامه ای نداشته باشند، این اعتراضات به سرانجامی دلخواه نمی رسد. روزا لوکزامبورگ نیز می گوید سوسیالیستها از داخل این خیزشها ی عمومی باید رهبری را به دست بگیرند. رهبری همانی است که لنین توضیح داده. لنین می گوید که باید کارگرها اداره کارخانه ها را در دست خود بگیرند، روستاییان زمینها را تصرف و خودشان آن را اداره کنند. اما استالین رهبری از بالا را مد نظر داشت و این در حالیست که لنین می گفت خودتان به دست بگیرید، خودتان کنترل کنید و خودتان اداره کنید."
وی گفت:"وقتی حکومت اجازه تظاهرات نمی دهد، نباید کنار بنشینیم، بلکه باید بگوییم این خیابانها متعلق به ماست. رهبری یعنی نشان دادن این حقیقت به مردم که آنجا که کار می کنند، زندگی می کنند و راه می روند، همه این مکانها متعلق بدانهاست و نه حکومت."
او تاکید کرد:"سوسیالیستها باید بخشی از جنبش باشند نه این که بیرون بایستند و انتقاد کنند. نباید کنار نشست و گفت فعلا انقلابی در کار نیست، بلکه آنها باید همیشه اطمینان داشته باشند که انقلاب صورت می گیرد و باید برای آن سازماندهی کرد و آماده بود."
"لوسیا" در خاتمه گفت:"همواره این احتمال وجود دارد که پیروز نشویم، ولی شکست نمی خوریم. به قول "هوارد زین"، ما شکست می خوریم... شکست می خوریم... شکست می خوریم ولی در انتها پیروز می شویم. این بدان معنی است که از اشتباهات خود درس می گیریم."
یک دانشجوی فعال و عضو این سازمان که در سازماندهی اعتراضات اخیر "ویسکانسین" نقش داشت نیز افزود:"وقتی می بینی بخشی از جنبش را کسانی پیش می برند، باید رفت همراهی کرد اما همانجا باید برای ارایه آلترناتیو بهتر آماده بود."
یک عضو دیگر ISO در ادامه گفت:"رهبری با دخالت در جنبش و پیشبرد آن تامین می شود. ابتکارات و ایده ها و عملی کردن آنها هستند که رهبری به وجود می آورند. رهبری واقعیت است اما چگونه رهبریتی؟ رهبریتی که حرکتی را پیش ببرد و این معنای واقعی رهبری کردن است."
دیگر بحثها در جمعبندی این مضمون را داشت که رهبری از بالا ساخته نمی شود، بلکه با کار و فعالیت و داشتن ایده های بهتر برای پیشبرد جنبش ساخته می شود.
مطالعه کتابی به نام "همه ما رهبریم" ( we are all leader) نیز به حضار توصیه شد.
* مبحث "فلسطین و بهار عربی"
سخنران: "علی ابونعمه"، متولد 1971، روزنامه نگار فلسطینی-آمریکایی و همچنین بنیانگذار "انتفاضه الکترونیکی" (نشریه مستقل اینترنتی در باره مناقشات اسراییل- فلسطین).
وی نویسنده کتاب "یک کشور" که ایده یک کشور با اشتراک دو ملت را پیشنهاد می کند، می باشد. این دیدگاه معتقد است که یا یک کشور که شامل اسراییل، کرانه غربی و نوار غزه می شود، تشکیل گردد و یا یک کشور که اسراییل و کناره غربی را در بر می گیرد، بنیان نهاده شود. در این حالت همه شهروندان بدون توجه به دین و ملیت، حقوق مساوی خواهند داشت. این درحالیست که راه حل دو دولت، دو ملت در کنفرانس 2007 موضوع مورد بحث رسمی برای پایان اختلافات می باشد.
"ابونعمه" در سخنان خود گفت:"اکنون توانایی فلسطینیها در ایجاد یک جنبش به هم پیوسته و متحد از بین رفته و در میان آنها گسست ایجاد شده است. آنها نمی توانند متشکل شوند و این به سود اسراییل تمام می شود. با این حال در حال حاضر گفتگو و بحثهای بسیاری بین فلسطینیها در جریان است. آنان باید برای این سوال که چه باید کرد پاسخی پیدا کنند."
وی بر گسترش "همبستگی بین المللی" با مردم فلسطین تاکید کرد و تحریم بین المللی علیه اسراییل به عنوان یک رژیم آپارتاید را بهترین راه وادار کردن آن به پایان اشغالگری دانست. او در این باره گفت:"هم اکنون اکثریت گروههای فلسطینی خواستار تحریم بین المللی اسراییل شده اند. این تحریم شامل داد و ستد اقتصادی، آکادمیک و غیره است."
"ابونعمه" در پاسخ به این سوال که آیا قطعنامه ای که در ماه سپتامبر ممکن است در سازمان ملل به نفع فلسطینیها صادر شود، موثر خواهد بود یا نه گفت:"تا به حال یک دوجین از این قطعنامه ها صادر شده ولی هیچ اتفاقی نیفتاده است. چطور کسی فکر می کند که این بار قضیه متفاوت باشد."
قابل ذکر است که "ابونعمه" در جریان سخنرانی خود، مخالفتش را با حماس و محمود عباس پنهان نمی کرد. وی پیرامون قطعنامه جدید و موضع محمود عباس گفت:"عباس می گوید این قطعنامه را بگیریم، می توانیم بهتر مذاکره کنیم. اما عباس تا کنون نه تشکلی ایجاد کرده و نه کار موثری انجام داده که امید پیشبرد کاری با مذاکره داشته باشد. تا بحال این یک امر ثابت شده که قطعنامه های سازمان ملل همه قلابی هستند. اینها بی معنی و خیالی هستند و هیچ جنبه عملی ندارند."
"ابونعمیه" در تمرکز بر حقوق واقعی فلسطینیها تاکید کرد و آن را نخست، پایان اشغال سرزمینهای فلسطینی و سپس پایان تبعیض علیه فلسطینیها توصیف نمود. وی گفت:"ما حق خودمان را می خواهیم، نه داشتن دولت را. من ترجیح می دهم حق مان را بگیریم تا اینکه دولتی تشکیل بدهیم."
او به عنوان راه حل رسیدن به این هدف تشریح کرد:"ما باید سرنگونی سرمایه داری و اهداف بزرگ که مدت زیادی برای رسیدن به آن زمان لازم است را تبدیل به پروژه های نزدیک و قابل دسترسی کنیم. این پروژه ها راه را هموار می کنند. برای دستیابی به اهداف بزرگ نباید گامهای کوچک را نادیده بگیریم. برای نمونه وقتی حکومت تونس سرنگون شد، از نخست وزیر مصر پرسیدند آیا ممکن است اینجا هم همین اتفاق بیفتد؟ وی پاسخ داد، "حتی تصور آن هم یک دیوانگی است". برای مردم مصر هم این قابل تصور نبود اما به میدان آمدند و این اتفاق هم افتاد. اگر چه هنوز بهار عربی در تونس و مصر و غیره به پایان نرسیده است، اما به موازات آن که دولتهای دمکراتیک در کشورهای عربی ایجاد می شود، عربهای آواره نیز باید بتوانند به سرزمینهای خود باز گردند."
"ابونعمه" درباره نقش آمریکا در خاورمیانه گفت:"در حال حاضر پروسه صلح اسراییل-فلسطین قفل شده است و اسراییل تمام نیروی خود را در اختیار راست ترین راستها در آمریکا قرار داده است. در مصر نیز آمریکاییها می خواهند از هر راهی شده قدرت خود را حفظ کنند و برای این کار منابع خوبی هم دارند که از آنها استفاده می کنند، یک راهش هم این است که حالا هیلاری کلینتون مدافع دمکراتیزه شدن مصر شده است. از این روست که باید گفت، مبارزه در مصر پروسه ای است که چندین سال طول خواهد کشید."
وی در باره لیبی نیز معتقد بود که آمریکاییها تصور می کردند با کمی "کمک"، قذافی می رود و آنها کارشان را ادامه خواهند داد، شبیه آنچه در پاناما رخ داد که با یک تهاجم آنجا را اشغال کردند. وی گفت:"با این حال من به سیر جریانات مثبت نگاه می کنم و فکر می کنم به سمت درستی پیش می رود. آمریکا به لحاظ ایدیولوژیک با وجود بحرانهای سیاسی و اقتصادی که دارد، نمی تواند سیاست خود را در لیبی دیکته کند. در این حالت، این کشور هر سلاحی را علیه مردم به کار می برد، منظورم سلاحهایی است که سیستم دارد و فقط سلاح نظامی نیست. توده های مردم نیز باید در یک همبستگی بین المللی همواره آماده این حملات باشند و خود را به سلاحهای ضد آن مجهز کنند.
* مبحث آینده انقلابات در خاور میانه
سخنران: "احمد شوقی"، سوسیالیست عرب-آمریکایی ، روزنامه نگار و سردبیر نشریه "سوسیالیست بین المللی" و رهبر "سازمان سوسیالیست جهانی ( ISO )".
"شوقی" در سخنان خود نخست توضیح داد:"تا سال 1970 آمریکا از رژیمهای دیکتاتوری و استبدادی خاورمیانه علیه جنبشهای سکولار و دموکراتیک حمایت همه جانبه می کرد. با ورود لیبرالیسم و بحرانهای اقتصادی یک سری انقلابات آغاز شد. هیچکس فکر نمی کرد این رژیمها سقوط کنند. با شکل گیری جنبشهای اجتماعی، قدرتها یا باید خودشان را از دیکتاتورها دور می کردند و یا خود را برای آنچه ممکن است پیش بیاید، آماده می کردند.
جنبشهای اخیر در کشورهای عربی نیز غیر منتظره بود. توده ها خود در ماه ژانویه فکر نمی کردند بتوانند مبارک را سرنگون کنند. نه تنها مبارک بلکه، قدرت حاکمه هیچ اطلاعی از آنچه که در جامعه می گذشت، نداشت."
وی افزود:"به باور من هنوز مشکل اساسی که علت اصلی این جنبشها بود یعنی مسایل اقتصادی حل نشده باقی مانده اما فضای سیاسی باز شده است. انقلاب مصر در آینده تاثیر مهمی در خاورمیانه خواهد داشت. مردم مصر هنوز در خیابانها هستند و پلیس خیابانها را ترک کرده. این مردم همه چیز می خواهند، اما چگونه باید به این خواسته ها برسند؟ صاحبان قدرت در خاورمیانه به آسانی تسلیم نخواهند شد. از این رو ما در خاورمیانه همچنان با بحران انقلابی مواجه خواهیم بود و این بحران ادامه خواهد داشت. اما به دو رویداد باید توجه کرد؛ اول آن که چپ در این جنبشها که شامل اکثریت جوانان و کارگران است، جای خود را باز می کند. دوم آن که در جبهه مقابل، ضد انقلاب که اکنون توسط اوباما و هیلاری کلینتون رهبری می شود، تلاش خواهد کرد که مانع پیشرفت و به ثمر رسیدن این جنبشها شود."
وی در باره لیبی گفت:"نخست، اروپا و آمریکا چهره اشتباهی از قذافی نشان دادند. از طرفی بعضی از چپها هم از رژیم لیبی دفاع کردند. اسد از حزب الله دفاع کرد و حزب الله از حماس. خوب باید در این موارد آگاهی سیاسی داده شود. باید روش شود کی از که و برای چه دفاع می کند."
در خاتمه، نظر وی در باره نظریه "انقلاب مداوم" تروتسکی پرسش شد. وی پاسخ داد:"موافقم، ولی برگردیم به مارکس که می گوید انقلاب همه اقشار اجتماعی را علیه رژیم حاکم به صحنه می آورد. وقتی این اتفاق می افتد، جریانهای سیاسی برای ایجاد شرایط دمکراتیک سازماندهی می شوند تا بتوانند انقلاب را به فرجام برسانند."
چکیده ای از بحث در یک پانل چهار نفره در برابر بیش از هزار نفر از شرکت کنندگان
* آینده انقلابات خاورمیانه
مصطفی عمر (فعال و روزنامه نگار مصری): "قیام مصر علیه 30 سال دیکتاتوری و بی عدالتی بود. 65 درصد از 20 میلیون مصری که به خیابانها آمدند و مبارک را سرنگون کردند، گفته اند از شرایط بد زندگی به ستوه آمده اند. 18 درصد خواهان دمکراسی مانند غرب هستند."
وی از وضع نابسامان اقتصادی در مصر سخن گفت و سپس افزود:"آنچه که شما ملاحظه می کنید، فقط پرده اول است. دوران سختی در راه است. آمریکا در برابر ما ایستاده است."
وی برای نمونه گفت:"در روزهای نخست اعتراضات، گازهای اشک آوری که ساخت آمریکا بود و علیه تظاهرکنندگان استفاده می شد، بوی متفاوتی داشت و تاریخ ساخت آن مربوط دو سال پیش بود. اما در تظاهرات اخیر، بوی گازهای اشک آور چندین برابر بیشتر بود. آنها هم ساخت آمریکا است ولی تاریخ تولید آن 2011 می باشد. این گازها سمی هستند و 10 برابر خطرناک تر. این از هدایای آمریکا به مردم مصر است."
وی گفت:"اما مردم ما هر روز بیشتر از خودشان شایستگی نشان می دهند. کارگران، دانشجویان، جوانان همه و همه. این در حالیست که لیبرالها و اسلام گراها به ضد انقلاب پیوسته اند."
بیسن قصاب (فعال و روزنامه نگار زن ساکن مصر) مخالفت خود را با جنگ در لیبی ابراز کرد و گفت:"این جنگ انسان دوستانه نیست و ما حالا بیشتر می بینیم که با جنگهای دیگه تفاوتی ندارد."
وی گفت:"اوباما می گوید ما نمی توانیم کنار بایستیم تا یک دیکتاتور، مردم خود را نابود کند، ولی اینها نه تنها با این دیکتاتورها دشمنی ندارند، بلکه آنها را دوستان خود نیز به حساب می آورند. هنگامی که هیلاری کلینتون همسر رییس جمهور آمریکا بود گفت، امیدوارم مبارک و همسر من دوستان خوبی باشند و خانواده ما با هم دوستی خوبی داشته باشند."
وی تاکید کرد:"ما این جنگ را جنگ اوباما به حساب می آوریم، اگر چه او می خواهند تصویر خوبی از آن ارایه کند."
"بسین قصاب" گفت:"ما قرارداد کمپ دیوید را قبول نداریم. چون ما آن امضا نکرده ایم و هر چه را که امضا نکرده ایم، قبول نداریم."
وی گفت:"اگر از ما بپرسید چه می خواهید، می گویم: اسلحه. این حق ماست که سلاح داشته باشیم. ما اسلحه لازم داریم و فلسطینیها هم به سلاح نیاز دارند."
علی ابونیمه در بخشی از سخنان خود گفت:"یک نیروی قوی علیه سیستم وجود دارد که نام آن "مردم" است. انقلابی واقعی کسی است که از مردم فلسطین حمایت می کند.کسی نمی تواند از آزادی حرف بزند ولی از مقاومت فلسطین حمایت نکند. اگر رژیمهای دیکتاتوری نباشند، 2 میلیون فلسطینی به سرزمین خود باز می گردند."
احمد شوقی در سخنرانی کوتاه خود گفت:"ما می خواهیم علیه جی 8 و جی 20 تظاهرات بزرگی راه بیاندازیم، زیرا ما هم می خواهیم مصری شویم و از حق خودمان برای اعتراض و اعتصاب استفاده کنیم و خیابانها را که متعلق به خودمان است، پر کنیم."
وی گفت:"انقلابات در خاورمیانه به مردم انگیزه داده است. ما هم می گوییم آمریکا ارتش و نیروی خودش را دارد، ما هم باید مال خودمان را بسازیم."