جهان در آیینه مرور
سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (14)
لیلا جدیدی
در این شماره می خوانید:
* اکتبر 2011 در میدان آزادی واشنگتن، " انقلاب شما، انقلاب ماست"
* اسراییل، جنبش "عدالت اجتماعی" منهای فلسطینیها
* انقلاب مصر، ترکیب سیاسی، دسته بندیهای مذهبی
* معترضان مصری:" نه به دولت نظامی، نه به حکومت اسلامی"
* سوریه، مبارزات پیگیر و سرنوشت ساز
* اکتبر 2011 در میدان آزادی واشنگتن، " انقلاب شما، انقلاب ماست"
با الهام گیری از خیزشهای دلیرانه مردم تونس، مصر، بحرین، یمن، یونان، اسپانیا و دیگر نقاط جهان، مردم آمریکای شمالی نیز برای جنبش 2011 در "میدان آزادی" واشنگتن گردهم خواهند آمد تا صدای خود برای صلح و عدالت اجتماعی را به گوش کاخ سفید و سیاستگزاران برسانند.
همزمان با ده ساله شدن جنگ افعانستان در ماه اکتبر، "در این ماه ما نشان می دهیم که انقلاب شما انقلاب ماست. امپراتوری آمریکا از خودگردانی و استقلال و عدالت اقتصادی جلوگیری می کند. ما تنها در اتحاد با هم می توانیم به اهداف همگون مان دست پیدا کنیم".
این بخشی از بیانیه فعالان آمریکایی است که خود را برای اعتراضات بزرگی در ماه اکتبر با عنوان "ماشین را متوقف کنیم! دنیای تازه ای بسازیم"، آماده می کنند. تاکنون بیش از هزار سازمان، گروه و شخصیتهای شناخته شده بدین فراخوان پیوسته اند و برای بسیج نیروهای خود تلاشها را آغاز کرده اند.
اعتراضات فراگیر شده و جزایر آرامش حکومتهای مستبد و غارتگر در مسیر توفانهای بنیان برانداز انقلابات قرار گرفته است. دامنه اعتراضات به طور پیوسته گسترده تر می شود و به سرعت شعله های آن به کشورهایی که خارج از حدس و گمان بود، کشیده می شود. چه کسی می توانست گمان برد که خیزشهای مردم ایران و کشورهای عربی الهام بخش مردم اسراییل شود؟ این همه پیامی است به حکومت مطلقه ولی فقیه که با سرکوب و قتل و تجاوز و زندانی کردن شهروندان ایرانی به زندگی خفت بار و مرگزای خود ادامه می دهد. تجربه نشان داده است که مستبدان هر چه بیشتر و سخت تر در برابر خواست مردم مقاومت کنند و دست به خشونت بزنند، تنها عاقبت وخیم تری را برای خود رقم زده اند.
در ماه گذشته مردم به ستوه آمده انگلیس و اسراییل، تازه واردان پرهیاهوی این جنبش جهانی بودند. ماه اکتبر واشنگتن و تا آن هنگام...؟
* اسراییل، جنبش " عدالت اجتماعی" منهای فلسطینیها
پهنه اعتراضات علیه سیاستهای نو–لیبرالیستی، اسراییل را نیز در برگرفت. اعتراضات نخست با برپایی چند چادر در برخی نقاط مسکونی در مرکز شهر تل آویو توسط عده ای از فعالان آغاز گشت. معترضان به هزینه سنگین زندگی مانند افزایش بهای مسکن، کالا و خدمات، به سبک اعتراضات میدان تحریر شبانه روز در چادرهایی که بر پا کرده بودند، در محل ماندند. این حرکت به سرعت بعد جغرافیایی وسیع تری یافت، چندین شهر و روستا دیگر به معترضان در تل آویو پیوستند. سه هفته بعد، در روز شنبه 9 اوت، 300 هزار نفر که 250 هزار نفر آنان در تل آویو بودند، به خیابانها آمدند و جهت ادامه اعتراضات در ماه پیش رو برنامه ریزی کردند. آنها گفتند در ماه آینده انتظار حضور یک میلیون نفر را دارند. مطالبات معترضان با گسترش اعتراضات، گوناگونی بیشتری پیدا می کرد که در نهایت در شعار "عدالت اجتماعی" خلاصه شد. روشن است که جنبش فوق از انقلابات و خیزشهای کشورهای عربی الهام گرفته است. معترضان در شعارهای خود به مصر و سوریه و غیره اشاره کرده اند. برپایی چادرها یا بسیج توده ای برای تظاهرات هفتگی شباهتهای بسیاری با تجمعات میدان تحریر دارد.
این جنبش، دولت ائتلافی و دست راستی بنجامین نتانیاهو را با بحران بزرگی روبرو کرده است. در یک همه پرسی، نزدیک به 90 درصد مردم همراهی خود با معترضان را بیان داشته اند. حمایتها نه تنها از جانب چپ بلکه، از سوی نیروهای راست که حتی شامل متحدین دولت ائتلافی می شود، نیز ابراز می گردد. نا گفته نماند که اگر چه رسانه های کشورهای متعددی از جمله کشورهای اروپایی خبرهای مربوط به این رویداد را منعکس کردند، اما در رسانه های اصلی آمریکای شمالی انعکاسی نیافت.
از سوی دیگر، نتانیاهو با شتاب مجبور به ابراز نظر و نشان دادن واکنش شد. وی قولهایی برای خاموش کردن اعتراضات به مردم داد؛ از جمله قول ساختن هزاران مسکن جدید. وی گفت:"این غیرممکن است که صدای مردم نادیده گرفته شود."
سیاستهای نو-لیبرالی که چند دهه از سوی دولتهای اسراییل -هم چپ و هم راست-اعمال شده، موضوع اصلی اعتراضات است. طبق آمارهای به دست آمده، در اسراییل 77/1 میلیون نفر فقیر هستند، 850 هزار کودک در فقر کامل بسر می برند، بسیاری در خیابانها به تکدی مشغولند و به سختی می توانند گرسنگی خود را فرو بنشانند. مهمترین نکته، برخورد اعتراضات با مساله فلسطین است. نیمی از فلسطینیهای ساکن اسراییل زیر خط فقر زندگی می کنند، در حالیکه 20 درصد یهودیان اسراییلی با چنین وضعیتی روبرو هستند. اگر چه بسیاری علت قطع کمکهای اجتماعی را در ارتباط با صرف هزینه های هنگفت برای خانه سازی در مناطق فلسطینی نشین که به دهها میلیارد دلار می رسد و همچنین مخارج نظامی که در اسراییل بیش از هر کشوری می باشد می بینند، اما هنوز این مساله به شکل جدی مطرح نشده است. در روزهای آغازین، شعارها تا حدی به سوی مساله فلسطین چرخش داشت و عده ای با شعار "ما یکی هستیم" آن را ابراز می کردند، اما به تدریج معترضان بر این که "جنبش سیاسی نیست" پافشاری کردند. جالب توجه تر آن که برخی از چپها که در سازماندهی تظاهرات نقش داشتند، از "چپ" خطاب شدن خود دوری می جستند، زیرا در جامعه اسراییل "چپ" از جمله با خواست مذاکره با فلسطینیها ترجمه می شود. هرگاه برخی از معترضان این موضوع را مطرح می کردند، با برخوردهای خصمانه ای از جانب دیگران روبرو می شدند. اعتراضات "عدالتخواهانه" باید به بی عدالتی و نابرابری در مورد فلسطینیها می پرداخت. این نادیده گیری نه تنها فلسطینیهای نوار غزه و کناره باختری رود اردن را در بر می گرفت، بلکه بی عدالتی نسبت به شهروندان فلسطینی- اسراییلی نیز که از سال 1948 در این کشور زندگی کرده اند و اقلیت به حساب آمده و بحرانهای سهمگین تر اقتصادی در پهنه های مسکن و اشتغال را در مقایسه با یهودیهای اسراییلی متحمل می شوند را نیز شامل می شد. عده ای پرچم افراشته شده فلسطین را با خشونت پایین می کشیدند. یک از فلسطینیهای ساکن اسراییل در این باره گفت:"اگر من به مساله فلسطین اشاره کنم، مرا از چادر بیرون می کنند".
پیشتر، وزیر امور خارجه دولت ائتلافی خواستار اخراج فلسطینیها از اسراییل شده بود. بنا بر یک همه پرسی، نیمی از اسراییلیها دیدگاه ضد عرب دارند. در یک همه پرسی دیگر، 75 درصد از جوانان یهودی گفته اند که عربها کم هوش تر و کثیف هستند.
بنابراین "عدالت اجتماعی" چه مفهومی می تواند داشته باشد هنگامی که بسیاری از معترضان حاضر نیستند حتی از برابری با فلسطینیهای ساکن اسراییل حمایت کنند؟ این در حالی است که نه تنها سیاستهای اقتصادی نو-لیبرالی بلکه، جنگ با فلسطینیهای ساکن نوار غزه و کرانه باختری هزینه سرسام آوری دارد و این سیاست برای هر دو طرف زیان بار است.
"شلومو شیرسکی"، یک استاد دانشگاه در این باره می گوید، بین سالهای 1994-2009، پنجاه درصد هزینه خانه سازی برای مهاجران یهودی از جانب دولت پرداخت شده است، در حالیکه در تمام اسراییل در این مدت، 21 درصد و در تل آویو 3 درصد و پس از آن حتی یک خانه هم ساخته نشده است.
بسیاری از فعالان می گویند هنوز نمی توان پیش بینی کرد که این اعتراضات به سمت راست متمایل می شود یا چپ. "راه حل" دولت همواره می تواند میلیتاریزه کردن بیشتر، مهاجرت دادن بیشتر به فلسطین و نژاد پرستی بیشتر باشد. بسیاری خواستار بازگشت به دوران گذشته یا نظم قدیم هستند تا نظمی نو.
به هر ترتیب، روشن است که "جنبش 14 ژوییه" سبب ژرفش تضادهای مهمی در اسراییل شده است که با گسترش آن عمیق تر نیز خواهد شد. این مبارزات امکان تضعیف راست را نیز دارد که البته فاکتورهای خارجی نیز نقش مهمی در آن بازی خواهند کرد.
"چادر 1948" که از سوی کوشندگان یهودی و اسراییلی بر پا گشته، اگر چه کوچک است و فراخوان "عدالت اجتماعی برای "همه" را می دهد و با واکنشهای مثبت و منفی روبرو گردیده، اما امکان گسترده تر شدن را نیز دارد و می تواند نیروهای جدیدی را جذب کند.
از سوی دیگر، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که محدود کردن اعتراضات به خواست "عدالت اجتماعی" و عدم طرح مساله فلسطین می تواند معترضان را با بن بست روبرو کند. دستیابی به پیشرفتی واقعی در جهت کسب مطالبات کارگران و زحمتکشان اسراییل بدون خواست برکناری نتانیاهو و پایان دادن ستم نسبت به فلسیطینیها امکان پذیر نیست.
اما معترضان به این بهانه که می خواهند لایه های اجتماعی از جمله ناسیونالیستها و جنبشهای مذهبی که اکثریت رای را دارند را از دست ندهند، از پیش کشیدن حقوق عادلانه فلسطینیها خودداری می کنند.
* مصر، ترکیب سیاسی، دسته بندیهای مذهبی
انتخابات پارلمانی مصر در ماه سپتامبر در راه است. فعالان سیاسی و گروههای اسلامی و مسیحی خواسته های متفاوتی دارند که نیل به دمکراسی را در این کشور را با چالش روبرو کرده است. با این حال، نکته مثبت، فضای آزادی است که فرصت بروز دیدگاههای گوناگون را به وجود آورده است. جنبش پرشکوه سال 57 در ایران و قبضه شدن انقلاب با رفراندوم غیر دمکراتیک "آری یا نه" به جمهوری اسلامی بهترین تجربه و درس برای انقلابیون و فعالان کنونی کشورهای خاورمیانه می تواند باشد. کوشندگان چپ و سکولار مانند فعالان و انقلابیون سال 57 با تمام توان تلاش می کنند تا انقلاب خود را از دست مرتجعان دور نگه دارند. آنها هر روز بیشتر با حمایتهای مردمی روبرو می شوند. آشنایی با این تلاشها، آموزه های با ارزشی برای جنبش مردم ایران نیز خواهد داشت.
اگر چه مردم و فعالان مصری با افتخار از "انقلاب" در کشورشان سخن می گویند، اما شکاف بین گروههای اسلامی و سکولارها و چپ، چالشهای متعددی را ایجاد کرده است. روشن است که برای یک جامعه دمکراتیک گوناگونی در ایده ضروری است، در مصر اما عدم اعتماد بین رهبران گروههای سیاسی و باور به دست توطیه و دست عوامل خارجی و غیره نقش مهمی در پیچیده کردن سیاست و انقلاب بازی می کند. با این حال، آینده مصر علیرغم این اختلافات نمی تواند جز دستیابی به پلورالیسم سیاسی و دمکراسی باشد. نیروهای سیاسی تجربه زندگی و فعالیت تحت اتوریته یک حکومت مستبد و خودمدار را دارند.
در این بخش از نوشتار با طرفهای درگیر در این جنبش آشنایی بیشتری پیدا می کنیم و سپس به چگونگی تاثیر گذاری آنان در رویدادهای اخیر مصر می پردازیم.
شورای عالی نیروهای مسلح
مهمترین و اساسی ترین مانع در برابر جنبش مردم مصر، شورای عالی نیروهای مسلح که اکنون کنترل را در دست دارد، است. در حال حاضر، تصمیم نهایی پیرامون واگذاری قدرت به مردم و برقراری دمکراسی را این شورا می گیرد. اگر چه اخوان المسلمین این امر را انکار می کند، اما روشن است که آنان به توافقاتی با ارتش رسیده اند. شورای عالی نیروهای مسلح به علت عدم مذاکره و مشورت با نیروهای سیاسی به شدت زیر انتقاد قرار دارد. عده ای آنان را با راننده تازه کاری مقایسه می کنند که هنوز عبور از پیچ و خمهای یک جاده باریک و سخت را نمی داند و عده ای دیگر معتقدند ارتش راننده تازه کاری ست که با وجود این که رانندگی خوب نمی داند ولی می خواهد در مسابقه رانندگی "فرمول 1" نفر اول شود. آنچه که غیر قابل انکار است این است که ژنرالهای ارتش نمی خواهند امتیازات و منافع ویژه خود در حکومت از دست بدهند.
نیروهای سکولار و چپ
از آنجا که گهگاهی ارتش در برابر فشار معترضان در میدان تحریر (این نیروها به "میدان تحریریها" موسوم هستند) عقب نشینیهایی کرده است، این نیروها تمامی انرژی خود را در سازماندهی اعتراضات و تظاهرات گذاشتند و در عمل در سازمان دادن خود برای ایفای نقش در انتخاباتی که به زودی برگزار می شود، فعالیتی نداشتند. این جمع از گروههای مختلف جوانان، سازمانهای کارگری و تشکلهای موازی، جنبشهای چپ، نسل گذشته و احزاب نو بنیان، تشکیل شده است. آنها از بیم پیروزی اخوان المسلمین در انتخابات، بر تدوین قانون اساسی در مرحله نخست و به عقب انداختن انتخابات پافشاری می کنند، اما این شاید امری ناممکن باشد زیرا در رفراندوم ماه مارس، اصلاح قانون اساسی و نه تدوین آن به تصویب رسید.
نیروهای لاییک و چپ که گفته می شود از 26 گروه تشکیل شده اند، با شعارهای روشن و صریح خواسته های جنبش را مطرح می کنند و می گویند تمایلی به این ندارند که در انتخابات نماینده داشته باشند و در اساس خواستار قدرت در حکومت نیستند و تلاش آنان بر نظارت و اعمال فشار برای گنجانده شدن خواسته های دمکراتیک و عدالتخواهانه شان در تشکیل حکومت متمرکز است.
تنها یک هفته پیش احزاب مختلف مصر اعلام كردند كه برای رویارویی با اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی آینده، فراكسیون جدیدی تشكیل داده اند. این فراكسیون كه "الكتله المصریه" نام دارد، احزاب لیبرال، چپگرا و یك حزب "صوفی" را در بر گرفته است. اعضای فراكسیون جدید كه 15 گروه سیاسی را در خود جمع كرده، به توافق رسیدند كه برای انتخابات آینده كه در ماه نوامبر برگزار میشود، با فهرستی واحد زیر چتر یك مجموعه، تبلیغات انتخاباتی خود را آغاز كنند.
این فراكسیون همچنین پیشنهاد دولت "عصام شرف"، نخستوزیر مصر برای وضع قانونی كه مانع به انحصار درآمدن تدوین قانون اساسی جدید توسط اسلامگراها در صورت به دست آوردن اكثریت در پارلمان شود را تایید كرد.
فراكسیون "الكتله المصریه"، همه نیروهای ملی كه با اصول این فراكسیون موافق هستند را دعوت به پیوستن به آن كرده است.
گروه های مذهبی
90 درصد مردم مصر مسلمان به شمار می آیند که اکثر آنها سنی هستند. تعداد شیعه ها به کمتر از یک درصد می رسد.
الف) اخوان المسلمین
برای اولین بار پس از شش دهه، اخوان المسلمین دارای جایگاه قانونی به صورت حزب سیاسی شده است. رهبران "حزب آزادی و عدالت" به داشتن نقش در انتخابات امیدوار هستند، اگر چه حضور آنان در جامعه هراس ایجاد کرده است، آنها سعی کرده اند با رفتار و گفتار خود تردیدها را از بین ببرند. حرف آخر آنان به نیروهای فعال و انقلاب در میدان تحریر این است: "شما می توانید هزاران نفر را به میدان تحریر بیاورید و ما هم می توانیم میلیونها رای دهنده بسیج کنیم."
ب) سلفیها
سلفیها، مسلمانان بنیادگرا هستند که معتقد به رعایت قوانین سخت اسلامی می باشند. سلفیها خواهان ایجاد حکومت اسلامی مبتنی بر قانون شریعت که توسط پیامبر اسلام و جانشینان او در قرن هفت به اجرا گذاشته می شد، هستند.
اگر چه بین سلفیها و اخوان المسلمین اختلافات شدیدی وجود دارد، اما امکان این که بخشی از آنان با اخوان المسلمین کنار بیایند، وجود دارد. در باره چنین ائتلافی یکی از معترضان مصری می گوید:"در واقع این هم مضحک است و هم هولناک".
یک رهبر سلفی که به نظر می رسد با خامنه ای در ایران شباهت زیادی دارد، معتقد است اگر کسی وارد اطاق شد و به جای گفتن "السلام و علیک"، "صبح بخیر" گفت، همزاد "شیطان" است. این در حالیست که یکی از رهبران اخوان المسلمین می گوید:"سلفیها باید یاد بگیرند چگونه خارج از حلقه کوچک و تنگ خود حرف بزنند."
سلفیها در تظاهرات روز جمعه در آستانه ماه رمضان در میدان تحریر آن چنان شعارهای اسلامی بنیادگرایانه ای طرح کردند و خواست حکومت اسلامی را فریاد زدند که نظم تظاهرات را به کلی بر هم زدند.
بسیاری از مصریها از نفوذ این گروه تندروی اسلامی بیمناک هستند. رویارویی خونین سلفیها با قبطیها که منجر به مرگ ۱۲ نفر و مجروح شدن ۱۸۶ نفر شد، نقش آنان در بروز ناآرامیهای طایفه ای را نشان می دهد. این درگیریها پس از آن روی داد که چند صد مسلمان سلفی در مقابل کلیسایی در ناحیه "امبابه" در قاهره گرد آمدند. آنها ادعا می کردند که زنی که به دین اسلام گرویده، به زور در این کلیسا نگه داشته شده است.
سلفیها در دهه ۱۹۸۰ در مصر حمایت فراوانی به ویژه در مناطق روستایی به دست آوردند اما سالها آشکارا فعالیتی نداشتند و تنها بعد از قیام مردم مصر و برکناری حسنی مبارک، اعتماد بنفس بیشتری کسب کرده و بر تبلیغات خود برای برقراری حکومت شریعت اسلامی افزوده اند.
در مورد میزان حمایت از سلفیها در مصر، نقطه نظرهای متفاوتی وجود دارد. "هلا مصطفی"، سردبیر مجله "نقد دمکراسی" در قاهره معتقد است که جنبش سلفی بسیار بزرگ است و شمار اعضای آن از اخوان المسلمین بیشتر است.
"شادی الغزالی"، فعال جنبش جوانان هم معتقد است که سلفیها در نواحی روستایی بیشتر از اخوان المسلمین طرفدار دارند. به گفته او "جنبش اخوان المسلمین بدنه سیاسی و سلفیها بدنه مذهبی را تشکیل می دهند ".
ج) صوفیها
اینان مسلمانانی هستند که آداب و رسوم ویژه خود را دارند و تفسیر متعادلی از احکام اسلام ارایه می دهند. در بین صوفیها گوناگونی فکری بسیاری وجود دارد. برخی از آنها شیعه و برخی دیگر متمایل به شاخه های سنی مذهب حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی هستند.
د) شیعه ها
"محمد الدرینی"، رییس "مجلس اعلای اهل بیت" در مصر در گفت وگو با روزنامه "الشرق الاوسط"، چاپ لندن می گوید که از آمار دقیق شیعیان در مصر اطلاع دقیقی ندارد. وی گفت: "البته وزارت امور خارجه آمریکا در گزارشی، شمار شیعیان مصر را یک درصد اعلام کرده."
وی معتقد است که شمار شیعیان به دو میلیون نفر می رسد که بسیاری از آنها را صوفیها تشکیل می دهند. وی همچنین در باره رابطه شیعه ها با حکومت جمهوری اسلامی گفت: "ایران رهبری شیعیان جهان را برعهده ندارد."
وی افزود: "شیعیان مصر با همه شیعیان در دیگر کشورها متفاوت هستند و تفکرات متفاوتی دارند."
"الدرینی" می گوید، حکومتهای مستبد در کشورهای عربی برخی از شیعیان عرب را به آغوش ایران سوق دادند.
ه) قِبطیها
قِبطیها یکی از شاخه های مسیحیت هستند که نزدیک به ده درصد از جمعیت 80 میلیونی مصر را تشکیل می دهند.
قِبطی شناسه مردمی از تیره آفریقایی- آسیایی است که سرچشمه بومیان مصری محسوب می شود. آنها زبان و فرهنگ پرباری داشتهاند و پس از حمله اعراب، بیشتر در میان آنها حل شدند. بازماندگان آنها امروزه گروه کوچکی از قِبطیها هستند که دیگر به زبان قِبطی سخن نمی گویند.
نگرانی قِبطیها اکنون این است که اگر مسلمانان تندرو (سلفی) در انتخابات عمومی ماه سپتامبر پیروز شوند، امنیت آنها به مخاطره می افتد.
* معترضان مصری ، " نه به دولت نظامی، نه به حکومتی اسلامی"
برای آشنایی با تلاشها و تاکتیکهای به کار برده شده توسط مردم مصر لازم است آخرین رویدادهای این کشور را بررسی کنیم.
اگر چه معترضان سوری اعلام کرده اند که ماه رمضان هر شب را تبدیل به جمعه روز نمازگزاری که به اعتراضات ضد حکومتی ختم می شود تبدیل خواهند کرد، در مصر گروههای سیاسی اعلام کردند که در ماه رمضان اعتراضات خیابانی را متوقف خواهند کرد و با این حال کمپینی گسترده تر را برای ارایه راهکارهای برقراری دمکراسی از سر خواهند گرفت. گفته می شود که بسیاری از مصریها از اعتراضات در ماههای گذشته که سبب ترافیک شدید در مراکز شهر گردیده، فرسوده شده اند و ماه رمضان و گرما آنها را فرسوده تر می کند.
در حال حاضر 26 گروه و سازمان سیاسی مصری در بیانیه ای مشترک که توسط ایمیل پخش شد، اعلام کردند که در این ماه میدان تحریر را ترک می کنند. طرفداران این گروهها تا روز 8 ژوییه در میدان تحریر و برخی دیگر از نقاط شهر چادر زده و شبانه روز را آنجا به سر می آوردند. در تظاهرات روز جمعه در آستانه ماه رمضان، دهها هزار نفر در میدان تحریر گردهم آمدند اما با شعارهای بنیادگرایانه مسلمانان سلفی روبرو شدند. رهبران اخوان المسلمین با تصمیم گروهها در باره مسکوت گذاشتن تظاهرات در ماه رمضان مخالفت کردند و گفتند:"نباید اجازه داد که شعارهای سلفیها ما را از میدان بدر کند."
اما "میدان تحریریها" نگران هستند که این عده جنبش را مصادره کنند. اخوان المسلمین در این رابطه موضع میانه ای گرفته و می گوید اسلام در بطن جامعه مصر ریشه دارد و باید "به خواست جامعه احترام گذاشت" و همزمان مسلمانان بنیادگرا را خطاب قرار داده که بایستی به برابری احترام بگذارند و با دیگران در "هر امری که به ملت خدمت می کند"، همراهی کنند.
از همین رو روز 12 اگوست به ابتکار "میدان تحریریها" تظاهرات بزرگی برگزار شد که پس از افطار تعداد شرکت کنندگان به پانزده هزار نفر رسید. در این تظاهرات بنا به گفته یک از رهبران صوفی، چهار گروه صوفی شرکت داشتند. البته تعداد فعالان میدان تحریر بسیار زیاد تر از آنها بود که از صف مجزای آنها مشخص می شد.
مهمترین خواست صوفیها مخالفت با تشکیل دولت اسلامی بود. این در حالی بود که "میدان تحریریها" بر خواست برکناری حکومت ارتش پافشاری می کردند. این تظاهرات به درگیری با پلیس انجامید.
"ابوالعظایم"، یک رهبر صوفی از اولین کسانی بود که فراخوان تظاهرات برای خواست تشکیل دولت عرفی را داده بود. وی شخصا در این تظاهرات شرکت کرد. این اقدام خلاف نظر و خواست شورای عالی صوفیان بود اما وی گفت:"قانون اساسی کشور مهمتر از شورای عالی صوفیان است. طبق قانون ما حق تظاهرات داریم."
"ابوخیر"، یک رهبر دیگر صوفیان گفت:"ما حکومت اسلامی نمی خواهیم، ما اجازه نخواهیم داد که سلفیها با زور مثل عربستان سعودی جا باز کنند. ما خواستار برابری تمام افراد جامعه هستیم و نمی خواهیم مصر مانند افغانستان شود."
تظاهر کنندگان گرد میدان می چرخیدند و شعار می دادند "ما حق کسانی را که کشته شده اند یا می گیریم و یا مانند آنها کشته می شویم". گفته می شود که صوفیها با مذاکره با پلیس، تظاهرات برای "افطار برای عشق به مصر" را ادامه دادند.
با این همه، شورای عالی صوفیه مصر در بیانیه ای حضور میلیونی صوفیها در روز جمعه را رد کرده بود. این شورا تظاهرات مزبور را باعث ایجاد اختلاف مذهبی ارزیابی کرده و استدلال کرد: "این فتنه ها به وحدت ملی ضربه می زند و به نفع نیرو های خارجی است و شورای عالی طریقه های صوفیه از همه مردم چه مسلمان و چه مسیحی تقاضا دارد تا گردهم آیند و اختلافات را کنار بگذارند و به شعله ور شدن اختلافات واهی دامن نزنند زیرا به مصلحت کشور نیست و هیچ اختلافی میان طریقه های صوفی با سایر مسلمانان و غیر مسلمانان وجود ندارد."
ناگفته نماند، قبطیها نیز برای خواست حکومت سکولار پیوستن خود را به این راهپیمایی اعلام کرده بودند. آنها گفته بودند مصر همواره کشوری سکولار می ماند و از دولتی عرفی حمایت می کند. این تظاهرات در پاسخ به تظاهراتی برگزار شد که سلفیها برای برپایی حکومت اسلامی گذاشته بودند. شعار اصلی معترضان " نه به تروریسم، نه به سکتاریسم، مصر دولتی عرفی و "صلح آمیز، صلح آمیز و "مرگ بر حکومت نظامی" بود.
* سوریه، مبارزات پیگیر و سرنوشت ساز
بدون شک سرنگونی و یا ادامه حکومت بشار اسد برای خاورمیانه موضوعی سرنوشت ساز است و این نه تنها برای مردم این سوی جهان بلکه برای آمریکا نیز داری اهمیت است. حفظ قدرت اسد به معنای تن دادن به اتحاد سوریه، جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان نیز خواهد بود، مگر آن که آمریکا راه حل دلخواهی از آن استخراج کند.
در آخرین تلاشها، اوباما و کلینتون زمزمه برکناری اسد را آغاز کرده اند و مذاکرات فشرده ای با ترکیه که سرمایه گذاریهای کلانی در سوریه دارد، انجام داده اند. اگرچه سیاستمداران آمریکایی از تصمیم اوباما مبنی بر حمایت از برکناری حکومت 11 ساله اسد خبر داده بودند، اما هیلاری کلینتون یک هفته بعد به جای مخاطب قرار دادن اسد، از قدرتهای اروپایی خواست که برای فشار بر اسد نفت و گاز این کشور را تحریم کنند. روشن است که واشنگتن برای راه حلهایی که منافع خود را تامین کند، در منطقه حضور دارد. آمریکا سرمایه گذاری خاصی در سوریه ندارد اما شرکتهای نفتی اروپایی منافع کلانی در این کشور دارند که شامل صدو پنجاه هزار بشکه نفت در روز می شود. صادرات نفت 30 درصد درآمد رژیم اسد را تشکیل می دهد. به هرجهت، تلاشها ادامه دارد اما آنچه که دارای اهمیت است، جنبش مردم سوریه است.
روشن است که تعیین کننده اصلی مردم سوریه هستند. آنها عزم جزم کرده اند تا به حکومت منفور بشار اسد پایان دهند. اسد برای حفظ قدرت از هر گونه حیله گری همراه با سرکوب کوتاهی نکرده است. روز شنبه 9 اوت، ولید معلم، وزیر امور خارجه اسد اعلام کرد که تا پایان سال جاری انتخابات پارلمانی برگزار می شود و این انتخابات "آزاد و عادلانه" خواهد بود. از سوی دیگر، بشار اسد فعالیت احزاب سیاسی را آزاد اعلام کرد. در همان روز، فعالان حقوق بشر از اعمال خشونت شدید در شهر محاصره شده "حماه" خبر دادند. خبرگزاری فرانسه نیز اعلام کرد که تانکهای ارتش به سمت شهر "دیرالزور"، کانون اعتراضهای گسترده روز جمعه حرکت کرده اند. دهها هزار سوری در نخستین جمعه ماه رمضان در دمشق، حماه، دیرالزور و درعا به تظاهرات پرداختند. مردم خشمگین و عاصی سوریه گول وعده های تو خالی حکومت را نخورده و همچنان به اعتراضات خود ادامه دادند. آتش خشم مردم که با ادامه خشونت و کشتار حکومت شعله ور تر گردیده، حتی کشورهای عرب خلیج فارس را نیز که تا کنون سکوت کرده بودند، وادار به موضع گیری رسمی کرد. شورای همکاری خلیج فارس ضمن بیانیه ای توقف فوری خشونت و آغاز اصلاحات در سوریه -و نه البته نه برکناری اسد- را خواستار شد. قابل توجه است که بیانیه شورای همکاری خلیج فارس یک روز پس از آن که اوباما، سارکوزی و مرکل ادامه خشونت علیه مردم این کشور را محکوم کردند، منتشر شد.
تاریخ مقاومت مردم حماه به 30 سال پیش برمی گردد. حافظ اسد، پدر بشار اسد در شهر حما، واقع در فاصله دمشق تا حلب با جمعیت هفتصد هزار نفر، 30 هزار نفر را به خاک و خون کشیده بود. بازماندگان این جنایت هولناک که بسیاری آواره کشورهای همسایه مانند لبنان و اردن شده اند، نمی توانند خونهای جاری شده بر خیابانها، اجساد انبار شده، زنان تجاوز شده و جوخه های مرگ را که جوانان را به زمین اعدام می کشیدند، فراموش کنند. یک زن 53 ساله که در آن زمان تنها بیست و ساله بوده می گوید:"24 جوان در برابر چشم من به رگبار گلوله بسته شدند، یکی از آنها پسری 12 ساله بود. در عرض 5 دقیقه اجساد را بردند و فقط کفشها و کلاه های آنها بر جای ماند زمین حوضی از خون بود. زنها بیرون می آمدند و فریاد می زدند این لباس متعلق به شوهر من بود و دیگری این کفشهای پسر من است."
بنا به گزارشی از خبرگزاری رویتر، در مجموع 150 نفر در تهاجم خونین اولین شب ماه رمضان در سراسر سوریه به قتل رسیدند، 75 نفر در شهر حماه. اگر چه شهر حماه از ماه ژوئن از آزادی و خود مختاری محدودی برخوردار شده بود، اما در ماه ژوییه 250 هزار نفر از اهالی این شهر به خیابانها آمدند و خواستار برکناری اسد شدند.
نیروهای دولتی شهر را محاصره کرده و برای حمله آماده شده بودند. مردم در این حال شروع به سنگر بندی با بلوکهای سیمانی، کیسه شن و غیره کردند، اما روز 31 ژوییه تانکها و زره پوشان از چهارسو شهر را محاصره کردند و سنگرها زیر هجوم قطاری از تانکها و زره پوشان صاف شدند. تانکها از هر سو، نقبی به مرکز شهر زدند. روز بعد سربازان مردم بی سلاح را حتی در محله های مسکونی زیر رگبار گلوله گرفتند و شهر با دود و خاک یکسان شد. به گفته یکی از فعالان، تهاجم این چنین به شهر حماه "نشان دهنده آن است که حکومت اسد کنترل را از دست داده است. آنها مرزها را شکستند زیرا می خواستند نشان دهند که سرکوب را به سراسر کشور می کشانند". "رامی خوری"، یک تحلیلگر خاورمیانه در این باره گفت:"روشن این است که حکومت آماده است تا خشونت را بدون حد و مرز ادامه دهد."
وی گفت:"اما این مشکل را حل نخواهد کرد، در عوض جنبش را قوی تر می کند."
از زمان شروع آنچه به "بهار عربی" معروف است، تظاهرات از نمازگزاری روزهای جمعه و ترک مسجد، به خیابانها کشیده شده است. در واقع، نیروهای مسلح حکومت از اولین روزهایی که اعتراضات سیاسی را مشاهده کردند، به سرکوب پرداختند و از این رو نمازگزاری روز جمعه تنها یک فرصت برای قرار گرفتن مردم در کنار هم به حساب می آید. از همین رو امسال تمام حاکمان خاورمیانه از فرا رسیدن ماه رمضان در هراس بودند. خبرگزاری فرانسه اطلاع داد که دولتهای عربی خود را برای مقابله با معترضان در این ماه آماده می کنند.
"سعید عبدالله العمدی"، دبیر وبسایت "اسلام آنلاین" که مرکز آن در قطر است می گوید:"فکر می کنم این ماه به جوانان بهار عربی انگیزه و فرصتی خواهد داد تا مبارزه خود را علیه بی عدالتی و استبداد به نتیجه نهایی برسانند."
نیروهای دمکراسی خواه در سوریه تصمیم دارند که هر شب بعد از افطار را تبدیل به نمازگزاری روز جمعه کرده تا "فشار بیشتری بر روی حکومتی که علایم ضعف آن پیدا است را ادامه دهند".
بنا به گفته آشنایان به سیستم ارتش سوریه، بخش اجرا کننده دستور اسد در سرکوب مردم، از نزدیکان و وفاداران به وی می باشد که از اقلیت علوی تشکیل شده است. این بخش پشتوانه اصلی حزب بعث حاکم است. با این حال، اکثر نیروهای بخش دیگر ارتش از جمعیت سنی که اکثریت مسلمانان این کشور را تشکیل می دهند، ترکیب شده است. تا کنون ارتش از همین نیروهای وفادار استفاده کرده اما در صورتی که ناچار باشد از میان باقی افراد ارتش برای سرکوب بسیج کند، با مشکل بزرگی روبرو خواهد شد. بنا به گفته "فیاراص عبی"، یک تجلیلگر سوری:"این بستگی به بزرگی اعتراضات و گسترش آن به شهرهای بزرگ دارد که اسد را نیازمند به کارگیری نیروی نظامی بیشتر کند. اگر نیروی وفادار بقدر کافی نداشته باشد که حماه را خاموش کند، در شهرهای بزرگ مشکل خواهد داشت."
دو نشست قابل توجه
1- نشست استانبول
در اواسط ژوییه سال جاری نشستی در استانبول برگزار شد. این میتینگ با انتخاب 25 عضو برای "شورای نجات ملی" سوریه که شامل اسلامگراها، لیبرالها و افراد مستقل می شد، خاتمه یافت. نشست مزبور پس از بزرگترین تظاهرات در سوریه که معترضان خواستار خاتمه 41 سال حکومت خاندان اسد شدند، برگزار گردید. بسیاری از 350 نفری که در کنگره اپوزیسیون شرکت کرده بودند، تبعیدیانی بودند که سالها پیش این کشور را ترک کرده بودند. این نشست امیدوار بود که بتواند اعضای اپوزیسیون داخل سوریه را از طریق ویدیو کنفرانس شرکت دهد اما نیروهای ارتش سوریه به محل گردهمآیی این عده حمله بردند.
در این اجلاس اقلیتهای مذهبی از بی اهمیت شمردن خود انتقاد کردند و برخی از کردها آن را ترک کردند. لیبرالها از حضور زیاده از حد اسلامگراها ابراز نگرانی می کردند.
2- نشست دمشق
بخشی از مخالفان دولت سوریه برای اولین بار در جلسهای که از سوی دولت حمایت می شد، در دمشق گردهم آمدند، اما فعالان خارج کشور پیشنهاد بشار اسد برای "گفتگوی ملی" را رد کردند.
"منتار خدام"، "حنان لحم" و "شولی بغدادی"، رهبری گروه اپوزیسیون را در هتلی در دمشق بر عهده داشتند. این مذاکرات تحت عنوان "سوریه برای همه ی سوریها در یک جامعه متمدن دموکراتیک" انجام شد. به گفته "لوای حسین"، یکی از برگزار کنندگان، در این اجلاس حدود ۲۰۰ نفر از نخبگان و نویسندگان حضور داشتند.
این نشست در پایان کار خود ضمن حمایت از اعتراضها اعلام کرد که مستقل بوده و قصد جایگزینی دیگر مخالفان را ندارد. همچنین "خواهان ایجاد هماهنگی بین نیروهای مخالف و جنبشهای مردمی خیابانی به منظور دستیابی به دموکراسی ملی و تغییرات صلح آمیز" در سوریه شد.
این بخش از فعالان مقیم سوریه و برخی از آنان در خارج از این کشور انتظار داشتند که اجلاس مزبور خط تبلیغات رژیم دایر بر مذاکره به عنوان راه حل دولت برای خروج از بحران را در پیش گیرد. آنان اعلام کردند که این اجلاس، تظاهر کنندگانی که خواهان سرنگونی حکومت اسد هستند را نمایندگی نمی کند.
قابل توجه است که سازمان دهندگان اعتراضهای خیابانی مخالفت خود را با مذاکره با دولت سوریه اعلام کرده بودند. آنان گفته بودند تا زمانی که تانکها و سربازان به سرکوب تظاهر کنندگان مشغولند، در گفتگوها شرکت نخواهند کرد. همچنین، فعالان خارج کشور با پیشنهاد اسد برای "گفتگوی ملی" مخالفت ورزیدند.
"ناس العبده"، رییس گروه "منشور دمشق" که از گروههای مخالف دولت سوریه است و در لندن زندگی می کند، گفت:"رژیم از این کنفرانس" جهت ترسیم شکل مورد نظر خود از گفتگو استفاده کرده و در حقیقت مسایلی را مطرح نمود که احتمال دارد بین نیروهای مخالف شکاف اندازد. در حقیقت دولت در نظر دارد توجه عموم را از خشونتهای خیابانی منحرف سازد."
این گروه که یکی از مشهورترین گروههای مخالف دولت است، گردهمایی روز دوشنبه را به دلیل آن که بنابه گفته آقای عبده، با توافق و رضایت نیروهای امنیتی سوریه تشکیل شده، تحریم نموده است.
نیروهای فعال اپوزیسیون سوریه
منبع: میدل ایست برلین
ـ حزب کمونیست (الحزب الشیوعی)
ـ جمعیت اخوان المسلمین (جماعة الإخوان المسلمین)
ـ جبهه نجات ملی (جبهة الخلاص الوطنی)
ـ جنبش برای عدالت و توسعه (حركة العدالة والبناء)
ـ حزب اصلاحات (حزب الإصلاح)
- اتحاد ملی دموکراتیک (التجمع الوطنی الدیمقراطی)
ـ جنبش سوسیالیستهای عرب (حركة الاشتراكیین العرب)
ـ اتحادیه سوسیالیستی عرب (الاتحاد الاشتراكی العربی)
ـ حزب کارگران انقلابی (حزب العمال الثوری)
- حزب کار کمونیست (حزب العمل الشیوعی)
ـ حزب تجدد و دموکراسی (حزب الحداثة والدیمقراطیة)
ـ حزب وحدت دموکرات کردستان (حزب الوحدة الدیمقراطی الكردی)