جهان در آیینه مرور
سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (16)
آموزشهای پروسه انتخابات در مصر، صف بندی نیروها، چالشها و تهدید ها
لیلا جدیدی
بدون شک بررسی رویدادهای پروسه انتخابات در مصر، صف بندی نیروها، چالشها و تهدیدهایی که این جنبش را بر سر دو راه محتمل دمکراسی یا استبداد قرار داده، دربرگیرنده آموزشهای گرانبهایی برای جنبش مردم ایران است. در این بررسی ما با تهدیدهایی که انقلاب مردم مصر به دلیل عدم سازماندهی و انسجام نیروهای سکولار و دموکراتیک با آن روبروست، آشنا می شویم. ما در مصر با تهدیدهایی مواجه می شویم که گرچه در شکل با قیام 22 بهمن سال 1357 در ایران متفاوت است، اما در جوهره، دارای ویژگیهای مشترکی است. انقلاب ایران با وجود تمام جانفشانیها و فداکاریهای نیروهای انقلابی و حمایت توده ای، به دست مرتجعان مذهبی ربوده شد و اکنون مصر با تهدیدهای همگونی روبروست و دوران تاریخ ساز و حساسی را طی می کند.
یکی از اصلی ترین مطالبات هزاران مصری که با تلاش و فداکاری، حکومت 30 ساله "مبارک" را به انتها رساندند، برگزاری انتخاباتی دموکراتیک بود. با این حال، همچنان که آنها به انتخابات پارلمانی که از روز 28 نوامبر سال جاری آغاز خواهد شد نزدیک می شوند، شوق در دلهایشان به دلواپسی می گراید. مردم مصر نگرانند که انتخابات پارلمانی و در پی آن انتخابات ریاست جمهوری که قرار است در ماه مارس یا آوریل سال 2012 برگزار شود، به علت عدم وجود ابزارهای دموکراتیک برای طی این پروسه، به خونریزی منتهی شود. این در حالیست که بیشترین نگرانی در اردوی چپها و سکولارهاست تا اسلامگراهایی چون "اخوان المسلمین" و یا شورای عالی ارتش حاکم که هر دو از سازماندهی بهتری برخوردارند.
شورای عالی نظامی پروسه این انتخابات پارلمانی را به سه دور تقسیم کرده که سه ماه به طول خواهد کشید. سپس مردم مصر باید شورایی را انتخاب کنند که قانون اساسی جدیدی را تدوین می کند و پس از آن، این قانون به رفراندوم گذاشته خواهد شد.
سه چالش اساسی در برابر پروسه دموکراتیزه شدن مصر
1- شورای نظامی حاکم- که در حال حاضر نشانه هایی از قصد کناره گیری آن تا سال 2013 و پس از انتخابات ریاست جمهوری، انتصاب نخست وزیر و کابینه وی دیده نمی شود. منتقدان رهبران ارتش می گویند، انتخابات پیش رو به صورتی ست که ژنرالها آن قدر در قدرت می مانند تا کاملا اطمینان خاطر یابند که منافع شان تامین می شود.
پافشاری ارتش بر ادامه در دست داشتن قدرت سبب برانگیختن شدن تضادهای بیشتر، بهم ریختگی و تبدیل به مانعی در برابر پروسه دموکراتیک انتخابات شده است.
"مارینا اوتاوی"، عضو ارشد "کارنگی بین المللی برنامه صلح خاورمیانه" در این باره می گوید:"روشن است که ارتش هیچ قصدی برای تحویل قدرت ندارد و تلاش می کند در نتیجه انتخابات نفوذ کامل داشته باشد."
جلوگیری از نظارت بین المللی بر انتخابات و حضور ناظران خارجی از سوی ارتش، تلاش در جهت تحمیل خواست عدم نظارت پارلمان بر بودجه نظامی کشور و ادامه به رسمیت شناختن "قانون وضعیت فوق العاده" دوران "مبارک" که دست ارتش در سرکوب مردم را باز می گذارد، سندی در درستی نظر خانم "اوتاوی" است.
ژنرالها حتی درخواست آمریکا مبنی براین که بخشی از کمکهای نظامی این کشور را صرف آموزش برای اداره انتخابات کنند، رد کرده اند. این در حالیست که بیشترین پافشاری و انتظار دولت اوباما، به رسمیت شناختن قرارداد صلح 1979 با اسراییل از سوی دولت جدید است.
"ضیاد اکی"، استاد رشته علوم سیاسی در دانشگاه آمریکایی قاهره، در این باره می گوید:"ما هنوز حضور ناظران خارجی انتخابات را دخالت در امور داخلی تلقی می کنیم، اما چطور است که سلاحهای ما هدیه از ایالت متحده آمریکا است؟ (اشاره وی به میلیونها دلار کمک نظامی آمریکا به مصر است. این مبلغ در سه دهه گذشته 60 میلیارد دلار بوده است)."
2- نیروهای اسلامی- این نیروها شامل "اخوان المسلمین"، "صوفی" ها، "سلفی" ها و گروههای کوچک تر می شوند. اختلافات درون این نیروها به نقض آشکار قوانین انتخابات انجامیده است. برای نمونه "اخوان المسلمین"، "راه حل اسلام است" را شعار انتخاباتی خود کرده است.
3- بازماندگان رژیم پیشین- اینان گروههایی هستند که خود را دموکرات می نامند، اما ریشه در حکومت مبارک دارند و از این روست که از مشارکت در پروسه دموکراتیزه شدن روابط سیاسی خودداری یا از آن عقب نشینی می کنند.
"مارینا اوتاوی" که همچنین یک تحلیلگر تحولات سیاسی در خاورمیانه است و از وی پیرامون بازسازی عراق، افغانستان، کشورهای بالکان و کشورهای آفریقایی بررسیهای متعددی منتشر گردیده است، در باره موانع یاد شده می گوید:"روش برخورد با این چالشها تعیین کننده چگونگی پروسه دمکراسی در مصر است، مصر یا به سمت دمکراسی خواهد رفت و یا استبداد بر آن حاکم می شود."
وی می افزاید:"چنانچه اسلامگراها و لیبرالها راه روشنی برای دمکراسی ارایه ندهند، باید انتظار شکل گیری قدرت گرایی و استبدادی را داشت که از اتحاد بین ارتش، لیبرالهای قلابی و اسلامگراهای رادیکال به وجود خواهد آمد. در حال حاضر هیچ نشانه ای وجود ندارد که ارتش خواهان در دست داشتن قدرت برای مدتی نا محدود نباشد."
نقش آفرینان آینده مصر
در حال حاضر می توان بازیگران آینده مصر را به چهار دسته تقسیم کرد:
1- احزاب سیاسی: احزاب به دو دسته تقسیم می شوند؛ دسته اول به احزاب "واقعی" معروف هستند. این احزاب عموما ایدیولوژیک هستند، مانند احزاب اسلامی، لیبرالها و چپها. احزاب ایدیولوژیک به طور دایم در حال انشعاب هستند و این به ویژه در میان احزاب اسلامی به چشم می خورد. دسته دوم احزابی هستند که گرد چهره های شناخته شده متشکل شده اند و تلاش می کنند آنها را وارد پارلمان کنند.
2- ارتش: اگر چه شورای نظامی حاکم ادعا می کند تنها تا پایان دوران انتقالی برجای خواهد ماند، اما شواهد بسیاری دیده می شود که حاکی از هدف آن برای ادامه حضور در قدرت است.
3- حزب دموکراتیک ملی: حزبی که نگرانی همگانی است. این حزب وابسته به "مبارک" است و اگر چه در ماه آوریل سال گذشته منحل شد، اما تلاش می کند با رهبری جدید مشروعیت تازه ای کسب کند.
پرفسور "ضیاد اکی" در این باره نیز می گوید:"سیاستمداران نزدیک به "مبارک" با دسته بندیها و نامهای جدید به میدان آمده اند که بنا بر گزارشها 5 حزب را تشکیل می دهند. آنها پیام ثبات و وعده اقتصاد بهتر و جلوگیری از فساد و جنایت را می دهند و بدین گونه، مخاطبان خود را توده های غیر سیاسی قرار داده اند و این بسیار خطرناک است."
4- معترضان: سازمانهای جوانان که بیشترین نقش را در سرنگونی مبارک داشته اند. فعالان جنبش 6 آوریل و اعضای "همه ما خالد سعید هستیم" که از طریق "فیس بوک" اولین تظاهرات را در 25 ژانویه سازماندهی کردند، به دیگر سازمانهای همگون پیوسته اند. این عده "شورای انقلاب جوانان" را تشکیل داده اند که حتی پیش از سرنگونی مبارک دیگر جنبشها از جمله "جنبش جوانان اخوان المسلمین"، "جنبش جوانان برای تغییر و عدالت"، "شاخه جوانان جبهه دموکراتیک" و احزاب "کرما"، "تجمع"، "والقد" و برخی کوشندگان مستقل به عضویت آن درآمدند.
با این حال، نباید پیرامون نقش این ائتلاف در شکل بندی قدرت اغراق کرد، زیرا جنبشهای جوانان از سازمانی شدن و ایفای نقش مشخص رهبری دوری می جویند. آنان خود را وجدان انقلاب می دانند و همچنان به تظاهرات ادامه می دهند. با این همه آنها بخش مهم و پر اهمیتی در پروسه سیاسی مصر محسوب می شوند.
روند فعالیت های انتخاباتی
زیر سایه نظارت و قوانین انتخاباتی شورای عالی نظامی حاکم، احزاب، گروهها و شخصیتهای پر شماری که شامل 500 کاندید می شوند، ترکیب پیچیده ای را به وجود آورده در تبلیغات انتخابات پارلمانی به تکاپو افتاده اند. این وضعیت، ترکیب پارلمان آینده را قابل پیش بینی کرده است، اما این که چه کسانی اکثریت کرسیها را به دست خواهند آورد، هنوز روشن نیست.
از یکسو نیروهای اسلامی استراتژی خود را بر کسب اکثریت آرا قرار داده اند و از این رو تلاش می کنند اختلاف میان خود را تا اندازه ای کنار بگذارند. با این همه، بعد از سرنگونی "مبارک" بیشترین درگیریها در تبلیغات انتخاباتی 28 نوامبر بین اسلامگراهای "اخوان المسلمین" و "سلفی" های بنیاد گرا بوده است. برای نمونه "سلفی" ها پوسترهای تبلیغاتی "اخوان المسلمین" را پاره و تبلیغات "حزب نور" که وابسته به "سلفی" ها است را جایگزین می کنند. این دو یکدیگر را به زیاد لیبرال بودن، زیاد رادیکال بودن و خدمتگزاری به منافع خارجی متهم می کنند. اما همزمان با گفتگو و تظاهر به کنار آمدن با یکدیگر ادامه می دهند. حضور این دو نیرو در میدان سیاسی مصر، لیبرالهای سکولار و "قبطی" های مسیحی را به هراس واداشته است. تحلیلگران معتقدند که اکثریت مردم فقیر و مذهبی که از شهریهای ثروتمند انزجار دارند، به سیاستمداران "ریشو" که پیام "عدالت" را سرلوحه شعارهای خود قرار داده اند، رای خواهند داد.
از سوی دیگر، بسیاری از سکولارها بر این باورند که ارتش همزمان با آنکه فعالان مدنی را سرکوب می کند، از "سلفی" ها حمایت می کند تا بتواند شانس پیشروی "اخوان المسلمین" را کمتر کند. بسیاری نیز معتقدند که عربستان سعودی حامی "سلفی" ها و "حزب نور" است و به آنها کمک می کند. این در حالیست که "سلفی" ها این ادعاها را تکذیب می کنند. "اخوان المسلمین" نیز "سلفی" ها را به وابسته به عربستان سعودی می داند و در مقابل، خود را جنبشی مصری معرفی می کند.
تا آنجا که به سکولارها در مصر برمی گردد، آنها سالهاست که از قدرت گیری اسلام گراها در این کشور ابراز نگرانی کرده اند.
انتظار می رفت سازمان دهندگان جوانی که آغازگر اعتراضهای انقلاب مصر بودند و توانستند در مدت 18 روز، رییس جمهور این کشور را که 30 سال قدرت را در دست داشت از پای در آورند، نقش مهمی در استقرار دولت جدید بازی کنند، اما واقعیت غیر از این بود. آنها به دلیل عدم سازماندهی منسجم و نداشتن فرصت کافی در ایجاد ائتلافهایی بر پایه مطالبات اساسی انقلاب، دچار پراکندگی شدند.
اگرچه 17 عضو "ائتلاف جوانان انقلابی" هنوز میتینگهای مشترک برگزار می کنند، اما به جناحهای متعددی تقسیم شده اند. برخی از آنها مانند "جوانان اخوان المسلمین"، احزاب مستقل خود را تشکیل داده اند. برخی در گروههای قدیمی تر ذوب شده اند و برخی اکنون به ستاره رسانه ها و برنامه های تلویزیونی تبدیل شده اند.
"محمد صالح"، مقاله نویس روزنامه "الحیات" درباره این دسته می گوید:"برخی از آنها حالا برنامه تلویزیونی دارند و برخی به عنوان مهمان به برنامه های تلویزیونی می آیند و پول می گیرند. آنها از این طریق پولدار شده اند."
با این وجود هنوز 6 عضو از اعضای اولیه امیدوارند بتوانند نقش خود را از کرسیهای پارلمانی ادامه دهند اما هنوز در انتخاب این نقش تردید دارند.
گروه "جنبش 6 آوریل" که از پیشتازان خیزشهای مصر بود و گروهی سکولار و دمکراسی خواه می باشد، از پوسترهای بزرگ برای تبلیغات انتخاباتی استفاده می کند. در یکی از این پوسترها دو حلقه دیده می شود که در یک از آنها کاندیداهای جا گرفته اند که استانداردهای انقلابی را رعایت می کنند و در حلقه دیگر که سیاه است، کسانی مشاهده می شوند که با رژیم گذشته مرتبط هستند و یا تهدیدی برای استقرار دمکراسی به شمار می آیند.
"رخوی سوئسی"، 22 ساله که از بنیانگذاران "جنبش 26 آوریل" است، می گوید:"ما می خواهیم مردم بدانند چه کسانی بد هستند و به آنها رای ندهند. ما دنبال جدال نیستیم، بلکه خواهان حفظ حقوق مردم هستیم."
او ادامه می دهد که آنها مانند "اخوان المسلمین" از امکانات مالی وسیع برخوردار نیستند و از این رو بسیاری از پروژه هایشان ناتمام می ماند. با این حال آنها مصمم هستند از تغییر و تحولات دموکراتیک در مصر پاسداری کنند.
"باسم کامل"، یکی از اعضای اصلی "شورای جوانان" که در مبارزات انتخاباتی شرکت کرده است، در یک محله فقیر نشین شمال قاهره در سخنرانی خود به مردم می گوید:"ما نمی خواهیم به اسلام قرون گذشته برگردیم. ما اسلامی را که می گوید فقط من درست می گویم و بقیه مردم در اشتباه هستند را نمی خواهیم."
"کمال"، کاندید "حزب سوسیال دموکرات" که از قویترین گروههای لیبرال است و گروهی از مسلمانان گوناگون و مسیحیان "قبطی" را نیز جذب کرده، معتقد است حزب اش مصر را مانند سوئد خواهد کرد.
فعالان انقلاب مصر در بررسی و بازنگری جنبشی که به دست آنان به وجود آمد، کاستیها و اشتباهاتی را که در اثر کمبود تجربه مرتکب شدند، بررسی می کنند.
"محمد عارف"، یکی از فعالان جوان و سرشناس میدان تحریر می گوید:"ما انقلاب کردیم، اما تنها با یک شعار آن را به مخاطره انداختیم؛ ما شعار دادیم "مردم و ارتش یکی هستند"، حالا عاقبت به اینجا رسیدیم که حزب "مبارک" (حزب دموکراتیک ملی) و "اخوان المسلمین" به قدرت خواهند رسید."
وی می افزاید:"این مانند فیلمی با پایان غم انگیز است. شرایط حاضر محصول برنامه عجولانه و پیچیده ارتش برای انتخابات است که حتی تحلیلگران سیاسی نیز آن را نمی توانند درک کنند، چه رسد به رای دهندگان و کاندیداها! هیچکس نمی تواند بفهمد حتی بعد از انتخابات تا چه حد قدرت در دست شورای عالی نظامی باقی می ماند."
"محمد فایز"، پژوهش گر "مرکز تحقیقاتی اهرام" در قاهره می گوید:"ما هنوز نمی دانیم آرا چگونه شمرده خواهد شد."
و سرانجام "اعصری عبدالفتح"، یک زن سرشناس فعال در میدان تحریر تاکید دارد:"مشکل ما این است که برای تظاهرات 25 ژانویه خودمان را آماده کرده بودیم ولی نمی دانستیم این تظاهرات به سرعت به انقلاب ختم می شود. ما بیابان را بارور کردیم ولی نمی دانستیم چگونه در آن کشت کنیم. ما دارای ایدیولوژیهای گوناگون هستیم و به همین خاطر بعد از انقلاب به گروهای سیاسی خاصی پیوستیم. شاید نباید "میدان تحریر" را ترک می کردیم. شاید بهتر بود چند نفر از "میدان تحریر" انتخاب می کردیم."
مصر به سمت دمکراسی یا استبداد؟
مردم مصر اراده و عزم شان را برای تعیین سرنوشت خود و سرنگونی مبارک نشان دادند. اکنون زمان آن رسیده تا آنها هوشیارانه دوران انتخابات را طی کنند. آنها باید پیشبرد بالاترین مطالبات خود را هدف قرار دهند و بدون هیچگونه تزلزلی به سمت بیرون راندن دولت نظامی، ایجاد جامعه مدنی و کسب حقوق همه مردم از جمله اقلیتها و به ویژه زنان سازماندهی و حرکت کنند. در این راه آنها باید تمام تلاش خود را در جلوگیری از سوق داده شدن انقلاب به سمت استبداد، به ویژه استبداد مذهبی به کار گیرند.