یک سال از بهار عرب گذشت
آناهیتا اردوان
هفده دسامبر (26 آذر)، مصادف بود با گذشت یک سال از آغاز جنبش موسوم به "بهار عرب". در چنین روزی، یک جوان تونسی به نام "محمد بوعزیزی" که با دستفروشی امرار معاش می کرد، به دلیل فقر مفرط و شرایط نامساعد زندگی معیشتی، خود را در شهر "سیدی بوزید" به آتش کشید. این نکته قابل توجه است که کشورهای عربی بر اساس گزارش سازمان ملل بالاترین نرخ بیکاری در جهان را دارا هستند و بیش از چهل درصد از مردم با درآمدی کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند. بیش از شصت درصد از 350 میلیون جمعیت عرب را جوانان زیر سن 30 سال تشکیل داده و نرخ بیکاری جوانان بیش از چهل درصد است که در برخی مناطق حتی به هشتاد درصد هم می رسد. بر اساس گزارش بی بی سی، در سال 2005 بیش از هفتصد هزار نفر تحصیلکرده در کشور مصر وجود داشتند که فقط دویست هزار نفر از آنان دارای شغل سازگار با مدرک تحصیلی شان بودند.
بدین ترتیب، فریاد "محمد بوعزیزی"، فریاد اقشار و طبقات محروم جامعه کشورهای عربی بود که از شرایط اسفناک معیشتی در رنج بودند. کشورهای عربی قبل از این که "بوعزیزی" خود را شعله ور کند، در بحرانهای ساختاری اقتصادی ناشی از بی کفایتی و بی لیاقتی سیستمهای حاکم اسفبار غوطه ور بودند و خودسوزی او مانند جرقه ای بر هیزم خشم مردم، آتشی مهیب بر پا کرد که همه منطقه را فرا گرفت. آتش خشم و اعتراضی که "محمد بوعزیزی" را به خودسوزی تا سرحد مرگ رساند، به سرعت شهرهای جنوبی تونس را فرا گرفت و گستره آن بسیاری از کشورهای عربی را تحت الشعاع قرار داد. مردم کشورهای مصر، لیبی، یمن، سوریه، عراق و عربستان سعودی و ... جهت درهم کوبیدن ساختارهای سیاسی خودکامه ای که دهه های متمادی بر قدرت مطلقه تکیه زده بودند، به پا خاستند تا فصل تازه ای را در تاریخ قیامهای منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی رقم بزنند. در حقیقت، مردم این کشورها علیه سیستمهای توتالیتری اعتراض می کردند که تحت تاثیر بحرانهای ساختاری سرمایه داری که جهان را در بر گرفته، قادر نبودند به مطالبات اساسی و مهم آنان پاسخ دهند و مردم با رشد آگاهی حاضر شدند برای رسیدن به حقوق حقه خود تا پای جان مبارزه کنند.
اکنون، یک سال از آغاز این جنبشهای مردمی در کشورهای عربی می گذرد و با وجود سرنگونی برخی مستبدان حاکم، انقلاب برای رسیدن به آرمانهای واقعی اش هنوز ادامه دارد. فضای سیاسی ایجاد شده بعد از انقلابهای کشورهای عربی، به کارگران، زنان و جوانان آموخته است که بعد از انقلاب نمی بایست میدان مبارزه را تا رسیدن به آماجهای اصلی آن ترک نمایند. جرقه اعتراض "محمد بوعزیزی"، به عنوان اولین جانباخته انقلاب کشورهای عربی علیه بیکاری، محرومیت، دیکتاتوری، فساد دولتی و فقر هنوز شعله ور کننده افکار مردم منطقه است. "زین العابدین بن علی"، بعد از 24 سال دیکتاتوری در خلال دو ماه زیر ضربات سهمگین جنبش مردم که از اقشار و طبقات محروم جامعه شکل گرفته بود، سرنگون شد. این اولین بار بود که در تاریخ مدرن کشورهای عربی، یک دیکتاتور توسط انقلاب مردمی به زیر کشیده می شد. سرنگونی بن علی به سرعت امواج بسیار قوی به دیگر کشورهای عربی فرستاد که زمینه اعتراضها و انقلابات دیگر را در منطقه فراهم آورد. "حسنی مبارک" در مصر، دومین مستبدی بود که تخت قدرت او توسط قیام گسترده زنان، مردان، کارگران، محرومین و جوانان واژگون می گردید. سرنگونی "حسنی مبارک" در مصر به عنوان یکی از مهمترین کشورهای منطقه، تحولی بود که شرایط منطقه را به طور کلی دگرگون ساخت. همه فعل و انفعالاتی که تا یک ماه قبل از انقلاب در جریان بود، به یکباره متوقف شد و خیال باطل کشورهای سرمایه داری صنعتی مبنی بر این که مردم کشورهای عربی پذیرفته اند که زیر پرچم دیکتاتورهایی که مانند عروسک خیمه شب بازی از آنها فرمان می برند زندگی کنند، کاملا رنگ باخت. دولتهای سرمایه داری غربی شاهد فروپاشی دستگاه فاسد و فریبکاری شدند که خود بنیان گذاشته بودند. انقلاب در این کشورها، صف بندیهای اجتماعی را در جهان مشخص کرد؛ در یکسو انبوه محرومان بودند که علیه استبداد و تباهی به پا خاسته و در سوی دیگر، رژیمهای توتالیتر همراه با گرایشات ارتجاعی و امپریالیستی قرار داشتند که می خواستند با اعمال زور، نیرنگ و تهدید در مسیر جنبش مردم مانع ایجاد کنند. واهی بودن نظریه "پایان تاریخ" که توسط "فرانسیس فوکویاما" ارایه شده بود، با انقلاب کشورهای عربی بیش از هر زمان دیگری تایید گردید؛ نظریه دروغینی که قصد داشت مبارزه طبقاتی در عصر حاضر را باطل بشمارد، زیر فریاد حق طلبانه ملت عرب خود باطل گردید. مردم به خیابانها آمده بودند تا با وجود سرکوب وحشتناک، تاریخ خود را بنویسند و سرنوشت شان را به دست خود تعیین کنند. افزوده بر این، راه حلهای رفرمیستی نیز که سالها بر طبل خالی اصلاحات از بالا می کوبید، توسط انقلاب مردم عرب به سخره گرفته شد.
"بهار عرب" آنچنان پادشاه اردن، "ملک عبدالله" را تحت فشار قرار داد که وی قول انجام یک سری رفرم، به ویژه پیرامون قوانین بحث برانگیز انتخابات را به مردم داد. او همچنین پنجاه و پنج میلیون دینار سوبسید برای مواد سوختی و مایحتاج اصلی مانند برنج و شکر اختصاص داد و اعلام کرد که دستمزد کارگران بخش خدمات را بالا خواهد برد.
دولت سوریه نیز اعلام کرد که به وضعیت محرومان رسیدگی خواهد کرد. "شیخ صباح ال احمد"، امیر کویت هزار دینار و کوپن غذای مجانی برای هر کویتی در نظر گرفت و شاه عربستان سعودی سیاست نود و سه میلیون دینار سرمایه گذاری جهت اصلاح وضعیت مشاغل بخش دولتی و سرویسهای خدماتی را در دستور کار قرار داد. قطر نیز اعلام کرد که امکانات رفاهی کارکنان بخشهای عمومی را افزایش خواهد داد.
مردم در مصر، تونس و لیبی تاکنون به یک سری خواستهای دموکراتیک (هرچند تثبیت نشده) از جمله آزادی بیان و تشکیلات دست یافته اند. انقلاب و فروپاشی حکومتهای خودکامه شرایطی را فراهم ساخت که کارگران قادرند خود را در اتحادیه ها و احزاب کارگری متشکل و سازماندهی کنند؛ مساله ای که قبلا قابل انجام نبود. البته هنوز تغییراتی بنیادین صورت نگرفته، ماشین دولتی هنوز به طور کامل درهم کوبیده نشده و اقتصاد هنوز در دست کسانی است که گمان می رفت با سرنگونی مستبدان، به کنار زده می شوند. اکنون، شرایط در این کشورها به گونه ای است که هر لحظه انتظار انفجار دیگری می رود. وضعیت اقتصادی کشورهای مزبور تحت تاثیر بحرانهای ساختاری سرمایه داری در جهان، بعد از انقلاب بیش از پیش به وخامت گراییده است. بر اساس گزارش راهنمای مطالبات کارگران مصر، دریافتی کارگران مصری به میزان 45 درصد کاهش یافته و بیکاری 11.9 درصد در چهارماهه سوم سال 2011 افزایش یافته است که در ده سال گذشته بالاترین سطح نابسامانی است. اما، در برابر این معضلات، اقشار و طبقات زحمتکش از بعد از انقلاب به حرکت در آمده اند. در مصر، فقط در ماه سپتامبر بیش از پانصد هزار تا هفتصد و پنجاه هزار کارگر اعتصاب کرده اند. در این میان، اعتصاب آموزگاران در نوع خود بی نظیر بوده که وزیر آموزش و پرورش را به شدت مورد انتقاد قرار داده و خواستار افزایش حقوق و سرمایه گذاری در بخش آموزش و پرورش شده اند. آموزگاران همچنین خواستار در دستور قرار داده شدن برنامه هایی توسط دولت که شرایط آنها و دانش آموزان را بهبود بخشد، شده اند. در تونس نیز طبقه کارگر به همراه اقشار جوان جامعه از نظر روانشناسی توده ای به اعتماد به نفس سترگی دست پیدا کرده و مصرانه برای رسیدن به آرمانهای انقلاب در حال سازماندهی نیروی مبارزاتی خود هستند. اتحادیه بیکاران تحصیلکرده تونس که نقش بسزایی در پیشبرد انقلاب داشته است، به تازگی نشست ملی خود را با شرکت پانصد نفر نماینده از مناطق مختلف برگزار کرد. در پانزده آگوست، اتحادیه کارگری که دارای گرایشات چپ است، قادر شد تا ده هزار نفر را گردهم آورد و خواستار رفع معضل بیکاری، استقرار عدالت اجتماعی و مجازات آنانی شد که در رژیم سابق قدرت داشتند.
از یکسو، تضادهای اصلی هنوز حتی در کشورهایی که انقلاب باعث سرنگونی رژیمهای توتالیتر شد، پا برجاست و از دیگر سو، شرایط بعد از انقلاب باعث شده که مردمی به قدرت خود باور یافته و به سوی سازمان دادن نیروی مبارزاتی خود روی آورند. مردم تونس و مصر که گمان می بردند سرنگونی رژیم "حسنی مبارک" و "بن علی" می تواند عدالت اجتماعی را برای آنان به ارمغان آورد، اکنون دریافته اند که برای پیشرفت جامعه می بایست بر سر خواستهای خود باقی بمانند و برای آن مبارزه کنند. برخوردها بین انبوه مردم و دولت گواه بالا رفتن آگاهی مردم در مسیر مبارزه ای که انتخاب کرده اند، می باشد. در مصر، نقش خرابکارانه ارتش که قبل از فروپاشی رژیم "حسنی مبارک" راهی به جز پیوستن به انقلاب (نه برای تامین منافع مردم بلکه، برای حفظ منافع سودآور اقتصادی- سیاسی خود) در پیش رو نداشت، برای مردم نمایان گشته است. فقط در هفته آخر ماه نوامبر بیش از 40 نفر از مخالفان توسط ارتش که قصد داشت میدان تحریر را از معترضان خالی کند، به قتل رسیده و بسیاری مجروح شده اند. در حقیقت، دولت در تحلیل نهایی مردان مسلحی هستند که تلاش دارند از منافع طبقه حاکم محافظت کنند. مردم مصر اکنون دریافته اند که اگرچه دیکتاتور سابق سرنگون شده، اما حکومت سابق هنوز در قدرت باقی مانده است.
اگر ابزار سرکوب دیکتاتور سرنگون شده در قدرت سیاسی باقی بماند، این به آن معناست که در واقع حکومت پیشین هنوز امکان مانور دادن دارد و قادر است مانع پیشبرد آرمانهای انقلاب گردد. این مساله، سازماندهی نیروها برای تشکیل یک حزب سیاسی انقلابی که قادر باشد انقلاب را تا حذف ضد انقلابیون باقی مانده در ساختار قدرت پیش ببرد را به فاکتوری مهم بدل می سازد. عدم وجود یک رهبری انقلابی که منافع طبقات و اقشار محروم را تامین کند، باعث شد تا نیروهای ارتجاعی، ارتش و ضد انقلابیون بتوانند بار دیگر در ساختار قدرت کشورهای عربی که در آنجا انقلاب رخ داده، حضور پیدا کنند. مردم مصر و تونس در غیاب یک رهبری انقلابی، لزوم حیاتی و ضروری تشکیل یک حزب سیاسی انقلابی را از طریق تجربه ای بسیار سخت و طی مسیری پیچیده در پروسه انقلاب آموخته و خواهند آموخت. گرایشاتی که ابراز می دارند، انقلاب در کشورهای مصر و تونس شکست خورده، درک کاملا اشتباهی از واقعیت انقلاب دارند. این تفکر که ملتی مبارزه کند و طعم پیروزی را بچشد و سپس اجازه بدهد ضد انقلاب قدرت را به سیطره خود در آورد بدون آن که در مقابل آن مقاومت و مبارزه کند، یک هذیان گویی بسیار آشکار است. برعکس، با توجه به ادامه مبارزه مردم عرب در کشورهایی که دیکتاتورها سرنگون شده اند و همسویی و استحکام نیروها و گرایشات مردمی و عدم یکپارچگی نیروهای ضد مردمی، آشکار می شود که دولتهای جدید شانس بسیار کمی در آرام کردن اوضاع و تسلط بر آن دارند.
قدرت گرفتن نیروهای ضد مردمی در کشورهای عربی به معنای پیروزی حتمی آنان نیست. مردم کشورهای عربی در شرایطی به خیابانها آمده اند که سرمایه داری جهانی نیز با بحرانهای عمیق ساختاری اقتصادی روبروست و این مساله نیز شرایط را نسبت به چند دهه پیش متفاوت می سازد. جنبش بهار عرب، بسیاری از مردم جهان را تحت تاثیر خود قرار داده و انگیزه خیزشها و جنبشهای وسیعی در کشورهای دیگر شده است. در ایالتهای "ویسکانسین" و "مدیسون" صدها تن به خیابانها آمدند و شعار دادند "مانند مردم مصر مبارزه کنید!"
مردم حتی در کشور اسراییل به خیابانها آمدند و شعار مشهور فلسطینیها را فریاد زدند "انقلاب، انقلاب تا پیروزی" که این نیز تحت تاثیر جنبش مردم کشورهای عرب بود. مردم کشورهای عربی با سرنگونی مستبدانی همچون "حسنی مبارک"، "قذافی" و "بن علی" پایان ساختارهای استبدادی را در کشورهای خود به ثبت رساندند. تضاهای بنیادین اما همچنان پابرجاست و مسایل اساسی مردم هنوز حل نشده است. البته تاریخ جنبشها سرشار از شکستها و پیروزیهاست. پایداری و مبارزه مردم در میدانهای کشورهای مصر و تونس نشان می دهد که نیروی انقلابی هرگز اینقدر قوی در تضعیف نیروهای ضد انقلابی عمل نکرده است.
یک سال از انقلاب کشورهای عربی که با خودسوزی "محمد بوعزیزی" آغاز گردید، گذشت و مردم هنوز به آرمانهای بنیادین خود دست پیدا نکرده اند. اما شرایط عینی نشان می دهد که مردم کشورهای عربی با ادامه مبارزه، سازماندهی و ایجاد یک رهبری انقلابی قادر خواهند بود به پیروزی دست یابند.